جستجو در سایت

1396/02/19 23:20

پای نهادن انسان به آینده ( تحلیل ژانر فیوچرستیک یا آینده نگرانه )

پای نهادن انسان به آینده ( تحلیل ژانر فیوچرستیک یا آینده نگرانه )
مضمون اصلی همه فیلم های آینده نگرانه ، ویرانی و نابودی است. دغدغه آنها در ابتدا رسیدن به یک آرمانشهر است که در نهایت به ویرانشهر بدل می شود...

بشر همواره نسبت به آینده پیش رویش، کنجکاو بوده است. گاه آینده در ذهنش نوید روزگار بهتری بوده و گاه  افق چندان امیدوارانه ای را در آن نمی دیده. سینما با ساخت فیلم هایی درباره آینده، بیشتر به جنبه های منفی آن نگاه پرداخته ، ترس هایی که ممکن است در اثر خطاهای انسانی حادث شود و دنیا را منهدم کند. چنین دغدغه های انسانی ای، همواره از جهان مدرن می آیند . بنابراین ژانر  futuristic یا آینده نگرانه در سینما، در یک کلام نگاه تکنولوژیکی انسان است به آینده. یعنی شهرها، ساختمان ها و اماکنی که بسیار بلندند و از کارکرد اصلی شان دور شده اند و بیشتر جنبه تزیینی و سمبلیک به خود گرفته اند. چنین نشانه هایی ، چه بسا امروزه در برخی شهر ها و کشورهای جهان مثل دبی دیده می شوند و سیر و سفر به آنجا ها ، حسی از سفر در زمان را ایجاد می کنند. در سینما ، بیننده با دیدن این فیلم ها از زمان فعلی که در آن به سر می برد به زمانی پرتاپ می شود که چندان دور از ذهن نیست ، روزی به آن برسد. دنیایی که توسط صنعت و تکنولوژی احاطه و کنترل می شود و همه چیز شکل صنعتی فوق پیشرفته به خود گرفته است.

فیلم هایی از این دست معمولا چیزی در حدود سی الی صد سال از زمان ساخت شان جلوترند و بیش از آن جلو نمی روند. دلیلش به تخیل انسان بر می گردد که نمی تواند بیشتر از آن را درک و کنترل کند. در فیلم 2001، یک ادیسه فضایی که سال 1969 ساخته شد ، آینده سی سال بعد است و ما اکنون که سال 2001 را هم گذرانده ایم به وضوح می بینیم که پیش بینی های کوبریک به وقوع پیوسته است . کوبریک در آن سال نگاهی به آینده داشت و آینده خیالی را به زمان حال کشید.
سابقه در سینما:
از اولین نمونه های ژانر آینده نگرانه ، متروپولیس فریتز لانگ است و بعد از آن فیلم، چیزهایی که می آیند ساخته ویلیام کامرون منزی در 1936است. از دهه 1980 اصطلاح آینده نگرانه جای خود را پیدا کرد و تولید فراوان آن آغاز شد. از دلایل رشد این فیلم ها، یکی پیدایش معماری مدرن بود و دوم تولید چند فیلم نظیر بلید رانر و یا برزیل که باعث توجه مردم و تحلیل گران گشت و سوم تحولات گسترده ای بود که در علوم مختلف شکل گرفته بود. به عنوان مثال علم بیوتکنولوژی توانسته بود سلول هایی از جانوران و انسان را در لوله های آزمایشگاهی تولید کند، علم بیولوژی به تحقیقات خارق العاده ای منجر شده بود و درباره نژاد انسان ها در چند صد سال بعد نظریه هایی ارائه می داد.علم تکنولوژی و در راس آن ظهور کامپیوتر ها ، دریچه هایی به روی انسان گشوده بود و نظریه هایی مبنی بر اینکه شاید روزی  کامپیوتر ها ، جای هوش انسان ها را بگیرند، اینجا و آنجا شنیده می شد و همه این موضوعات و خبرها در نهایت به دست فیلمسازان و سناریست ها افتاد و آنها فیلم هایی ساختند درباره درگیری انسان ها با فضاهای جدید. در فیلم Thx 1138 ساخته جورج لوکاس فضایی یکدست سفید وجود دارد ، انسان ها سایه ای ندارند و به نظر می رسد همگی عقیم شده اند و سرانجامی به شدت سیاه و ترس آور از عاقبت انسان ها که در آن حتی غذایی وجود ندارد و همه چیز از طریق موادی به بدن ها تزریق می گردد. زمان در فیلم لوکاس، زمان ترسناکی است.در این فیلم ها ، فضاها غالبا در استودیو ساخته و پرداخته می شوند. چون از زندگی روزمره به دورند. لباس های شخصیت ها، همگی با تخیل بالایی طراحی، دوخته و ساخته می گردد و باید مدل هایی باشند که نشانی از امروز در آنها دیده نشود. انسان ها در این فیلم ها ، همگی لاغرند و لباس ها، فرم بدن آنها را برجسته می کند و بسیار هم خیره کننده اند و جنس شان بیشتر از چرم است.مثل لباس هایی که که در فیلم ماتریکس می بینیم و یا در فیلم Aeon flux ساخته کارین کوزیما که در آن لباس شخصیت اصلی با بازی چارلیز ترون بیشتر تزیینی و پر زرق و برق می آید تا لباسی که کارکرد معمولی داشته باشد.
مضامین:
مضمون اصلی همه فیلم های آینده نگرانه ، ویرانی و نابودی است. دغدغه آنها در ابتدا رسیدن به یک آرمانشهر است که در نهایت به ویرانشهر بدل می شود. در فیلم 1984 نوشته رمان نویس مشهور جورج اورول هیچ رستگاری برای بشر دیده نمی شود. مرد و زن دلباخته و عاشق و معشوق یکدیگر، در پایان به دشمن همدیگر تبدیل می شوند. در کنار این مضمون اصلی ، مضامین دیگری هم وجود دارد مثل تاثیرات پیشرفت های بیولوژیکی و زیر سئوال بردن آنها. در فیلم رستاخیز بیگانه و یا گاتاکا این علوم زیرسئوال می رود. کوشش در از بین بردن عواطف انسانی، مضمون دیگری است که در آن علم را کنترل می کنند و انسان را به موش آزمایشگاهی تحت کنترل تبدیل می کنند. جایگزین شدن انسان طبیعی به وسیله شبه انسان ها از مضامین رایج است، در ماتریکس انسان ها تا حده برده سقوط می کنند . آنها قادر به تفکر نیستند و بیشتر شبه انسانند تا انسان. دیگر مضامین عبارتند از سلطه خودکامگی و استبداد، اسباب بازی های مرگبار و …
زیرگونه ها:
فیلم های آینده نگرانه به زیر مجوعه هایی تقسیم می شوند:1-نوآر:یعنی فیلم هایی که در آینده می گذرند، اما از تکنیک های فیلم نوآر در آن استفاده شده. موفق ترین شان بلید رانر ریدلی لسکات در 1983 است. 2-آینده نگرانه تخیلی مثل برزیل تری گیلیام .3-آینده نگرانه رمانس مثل فیلم 2046 یا عنصر پنجم. 4- آینده نگرانه افسانه ای علمی مثل 2001 یک ادیسه فضایی .5- آینده نگرانه دیستوپیا مثل قیلم 1984.6-آینده نگرانه ماجراجویی مثل فیلم وال-ای. بسیاری از ژانرها از پشتوانه محکم ادبیات برخوردارند ازجمله همین ژانر که سابقه اش به ادبیات آمریکا و نویسندگان زبردستش بر می گردد. نویسندگانی چون فیلیپ. ک . دیک ( بلید رانر و پویش در تاریکی)، ری بردبری ( مرد مصور، چیزی مخوف به این سو می آید، فارنهایت 451)، جورج اورول، مارگریت اکتاوود و آنتونی برگس ( پرتقال کوکی). این ژانر در عین پرداختن به بحث ها و مضامین کاملا جدی ، تلخ، سیاه و حتی ضد علم بسیار مردم پسند و از گیشه پر رونقی برخوردارند . در آنها تکنولوژی ، جلوه های ویژه ، صدا، نورپردازی فراوان بکار می رود و فیلم های به شدت پر هزینه و با پروداکشنی بزرگ هستند