بهشت را به بها می دهند نه به بهانه

آکادمی علوم و هنرهای سینمائی ( اسکار ) علیرغم انتظار سازندگان فیلم محمد رسول الله (ص)، به عدم حضور این فیلم در بخش نهائی اعطای جوایز به فیلم های برگزیده سال 2015 رای داد. این اقدام باعث شد، آکادمی مذکور که با ارسال فیلم مذهبی محمد (ص) برای حضور در آن، مهر صلاحیت و تائید از دست اندرکاران سینمائی کشورمان گرفته بود و دیگر نهادی اسلام ستیز، در خدمت صهیونیسم و استکبار جهانی محسوب نمی شد، با عدم پذیرش فیلم برای حضور در بخش نهائی، باز به عناوینی ملقب شود که در یک سیر تاریخی، همواره در آستانه ارسال فیلم به آن به فراموشی سپرده شده و با اعطای جایزه به فیلم های کارگردانان ایرانی غیر خودی و یا در صورت عدم اعطای جایزه به کارگردانان خودی دوباره مطرح شده اند.!!
شهید بهشتی جمله معروفی دارد که می گوید:
" بهشت را به بها می دهند ، نه به بهانه "
آکادمی علوم و هنرهای سینمائی ( اسکار ) بر خلاف آنچه که برخی تند رو ها معتقدند، معمولاً سعی داشته است تا بدون توجه به حواشی، جوایز خود را به فیلم ها، کارگردانان، هنرپیشه ها، موزیسین ها و سایر عوامل دست اندر کار تهیه و تولید فیلم هائی اعطاء نماید که در پی خلق یک " اثر " بوده اند. متاسفانه ما چون همیشه ایده آلیستی فکر کرده ایم و حس برتری جوئی ناشی از تبلیغات سرسام آور جهت دار، در تمام شئونات زندگی ما رسوخ کرده و به دوری ما از واقعیات منجر شده است، با چنین نگرشی به محیط پیرامونی و با خود بزرگ بینی مفرط، همواره جایگاهی را برای خود فرض کرده ایم که واقعیت وجودی نداشته است. این ذهنیت بر سازندگان و کارگردان فیلم محمد ( ص ) نیز غالب بوده است.
از فیلم محمد (ص) علیرغم هزینه گزافی که برای تولید آن بکار رفت، به سختی می توان بعنوان یک " اثر " ماندگار یاد نمود. اینکه چرا این فیلم به یک اثر فاخر و ماندگار در تاریخ کشورمان تبدیل نشد، نقدهای منصفانه متعددی از سوی منتقدین فهیم و دلسوز نگاشته شد که بنا به همان دلایل ذکر شده، یا مورد عتاب واقع گردیدند و یا مورد توجه قرار نگرفتند. " اثر ماندگار " به صوت، موسیقی، فیلم و هر آن چیزی گفته می شود که تمایل به شنیدن و دیدن مکرر را بوجود آورده و همذات پنداری حسی، ذهنی، عقیدتی و روحی و روانی با مخاطب را باعث شود، از " اذان " مرحوم موذن زاده اردبیلی، از ترانه " الهه ناز" مرحوم بنان و از " ربنای" استاد عزیز شجریان که خدواند عمری طولانی نصیبش گرداند، می توان به عنوان آثار فاخر و ماندگار در تاریخ نام برد. هرکدام از ما، چند بار فیلم محمد رسول الله (ص) مصطفی عقاد مرحوم را دیده ایم و چقدر علاقه به دیدن مجدد آن داریم؟ آیا فیلم محمد رسول الله ( ص ) مجیدی هم در شرایط مشابه آن فیلم قرار دارد؟
فیلم در استقبال و فروش در داخل کشور چقدر موفق عمل کرده است که بعنوان یک پدیده، قابل دفاع در جشنواره های سینمائی خارجی باشد؟
فیلم محمد (ص) علیرغم تبلیغات سرسام آور شهری و تلویزیونی، داشتن بالاترین نرخ بلیط، در اختیار داشتن نیمی از سالن های سینمای کشور (150 سالن )، داشتن طولانی ترین مدت اکران یک فیلم در ایران، نمایش بدون وقفه حتی در ایام عزاداری، بسیج مدارس و نهاد ها برای اعزام دانش آموزان به سالن های سینما و .... در طول 119 روز به نقل از محمد رضا صابری مدیر عامل شرکت نور تابان ( تهیه کننده ) 15 میلیارد تومان فروش داشته است که با احتساب میانگین بلیط حداقل 8000 تومانی ( بهای بلیط از 7000 تا 10000 تومان متغیر بوده است ) حدود 1.875.000 نفر از آن دیدن کرده اند.
انتظار بر این بود، برای فیلمی که با موضوع زندگی پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) ساخته می شود، با وجود پیش زمینه ذهنی خوب از فیلم مرحوم مصطفی عقاد، شاهد سونامی حضور مردم در سینماهای نمایش دهنده آن باشیم، چه چیزی مانع این امر شده است؟ نکته ای بسیار کلیدی و مهم که لازم است جامعه شناسان به آن پاسخ دهند. این موضوعی ساده ای نیست که بتوان گذرا از آن عبور کرد. این مسئله ضمن اینکه ما را عمیقاً به فکر فرو می برد، همچنین دست اندرکاران و سازندگان فیلم را نیز در مقام پاسخگوئی قرار می دهد.
این اتفاقی است که ارتباطی به برگزار کنندگان آکادمی علوم و هنرهای سینمائی ( اسکار ) ندارد. ما نباید ضعف ها، اشکالات، اشتباهات و شرایط اجتماعی خود را به حساب دیگران، آنهم از نوع غربی آن بگذاریم و با ایراد اتهام وابستگی آنها به این و آن و ..... ضعف ها و بحران های موجود را لاپوشانی نمائیم. در سال 2015 ده ها دانشمند، استاد، محقق، هنرمند و ورزشکار کشورمان در مجامع بین المللی درخشیدند و ده ها جایزه معتبر جهانی را نصیب خود ساختند. همین چند روز پیش مگر آقای فغانی داور بین المللی کشورمان نبود که مهم ترین مسابقه فوتبال جهان در پایان سال 2015 را سوت زد. موسسه هرتی با همکاری فدراسیون نوروساینس اروپا مگر جایزه معتبر اریک کندل 2015 را به یاسر رودی، فیزیکدان برجسته ایرانی موسسه علوم اعصاب کاولی و مرکز محاسبات عصبی NTNU در تروندهایم نروژ اهدا نکرد. دکتر مریم میرزاخانی، استاد جوان دانشگاه استنفورد مگر به عنوان نخستین زن ریاضیدان جهان موفق به دریافت مدال «فیلدز» نشد. دکتر مهدی بلالی مگر دومین جایزه سالانه دبیرخانه فنی سازمان منع گسترش سلاح های شیمیائی را تصاحب ننمود، خانم زهرا نعمتی ورزشکار ارزنده معلول کشورمان مگر بعنوان ورزشکار برتر معلول جهان در ماه نوامبر انتخاب نشد و پروفسور اردشیر غفرانی پزشک فوق تخصص ریه جایزه برلین را که یکی از مهمترین جوایز آلمان بشمار می رود را بخاطر تهیه داروئی حیات بخش برای بیماران ریوی صاحب نشد و ده ها نمونه دیگر.
شاید به زعم برخی ها، برای اصغر فرهادی بیخود اسکار دادند، برای فلانی بی خود کف زدند و برای آن یکی، اشتباهی کلاه از سر برداشته اند، اما آیا این برخی ها اشتباه نمی کنند و از دایره اخلاق و انصاف خارج نشده اند؟
این مراکز مگر متعلق به همان کشورها و وابسته به نهادی های بین المللی نیستند. متاسفانه این طیف چون همیشه عادت به گزینش داشته است، شاید اینگونه گمان می برند که در این میان یکی حب و بغض داشته و آن دیگری نداشته است؟! نه ، باید منصف بود. ما اول باید خودمان را بشناسیم، بعد جامعه خود را شناخته و سپس با معیار صداقت ناشی از درک توانائی و قابلیت ها، انتظار پاداش در قد و اندازه خود را داشته باشیم.
متاسفانه این عادت بدی شده است که دوستان نادان، رسانه های همفکر و بادنجان دور قاب چین ها ، با بزرگنمائی و با تعاریف نسنجیده و هدف دار، ما را دچار توهم کرده و در نتیجه حبابی دور انسان پدید می آورند که امکان واقع بینی را از افراد سلب کرده و در نتیجه آنها را گرفتار بافته های ذهنی و مریض خویش می کنند. مجیدی برای بیرون آمدن از این حباب، چاره ای جز پذیرش واقعیات ندارد و چه بهتر که تا دیر نشده، خود حصار پیرامونی را بشکند تا بتواند واقعیات را آنگونه که هست، ببیند، نه آنگونه که دیگران برایش ترسیم می کنند.
مجیدی تلاش خود را کرده است، باز باید به او خسته نباشید، گفت. او بعنوان یک فیلم ساز متعهد دارای دغدغه های دینی و مذهبی، بیش از آنکه نگران نگرفتن اسکار، جوایز جهانی و پخش و عدم پخش فیلم در این و یا آن کشور باشد، باید به نکات و موضوعاتی بیاندیشد که در سطور فوق به صورت گذرا به آنها اشاره شد