جستجو در سایت

1403/11/02 17:12

بهزاد فراهانی چطور بازیکن تیم فوتبال استراسبورگ شد؟

بهزاد فراهانی چطور بازیکن تیم فوتبال استراسبورگ شد؟
شاید کمتر کسی بداند که بهزاد فراهانی یک فوتبالی حرفه‌ای است و در دوره دانشجویی در تیم استراسبورگ فرانسه هم توپ زده است.
به گزارش سلام سینما

بهزاد فراهانی هنرمند پیشکسوت سینما و تئاتر در گفت‌وگویی درباره حضورش در فوتبال گفت: در نوجوانی شاگرد حسن‌آقا حبیبی بودم. در چهارصد دستگاه توپ می‌زدم. می‌دانید که یکی از مراکز سازنده فوتبال تیم ملی بود.

در ادامه بیان کرد: وقتی به اوج رسیدم و می‌رفتم تا انتخاب شوم، استادم سرکیسیان گفت بهزاد! گفتم بله آقا. گفت شما دیگر به درد تئاتر نمی‌خورید، بروید فوتبال بازی کنید (با لهجه ارمنی). گفتم چرا شاهین؟ گفت چون زیر بغل شما یک خربزه اینجا، یک خربزه اینجاست، وسط پاهایت هم یک هندوانه گذاشتی. شما به درد تئاتر نمی‌خورید، دنبال فوتبال بروید. من هم به حسن‌آقا گفتم دیگر نمی‌آیم. گفت نیا.

در ادامه می‌توانید این گفت‌گو را که بخشی از گفت‌وگوی روزنامه شرق با این هنرمند است را بخوانید:

چطور از دانشگاه و تیم فوتبال در استراسبورگ سر درآوردید؟

در استراسبورگ جنبش مبارزاتی ایرانیان نیرومند بود، کنفدراسیون بود و ما هم جزوشان بودیم. فکر کردم یک تیم راه‌اندازی کنم، البته از من بزرگ‌تر در استراسبورگ بود که عضو تیم پرسپولیس و دارایی بودند. تیم را راه انداختیم و با ۱۰، ۱۵ نفر فوتبال را شروع کردیم.

کدام پست بازی می‌کردید؟

پستی نبود که بازی نکنم، ولی بیشتر هافبک بودم. کمی هم خشن بودم، ولی بهترین جا بود.

در تیم‌های داخلی برای کدام تیم‌ها توپ زدید؟

مدتی در برق تهران به عنوان کارمند استخدام شدم که توپ بزنم. خیلی‌ها را استخدام کردند؛ امیر ابارشی، مهدی رنگانیان، مصطفی شرکا، مرتضی شرکا، مصطفی کاچار، شهرستانی. از همه مهم‌تر برای بچه‌های پرسپولیس گنجاپور، طفلکی چون تمام بدنش پر مو بود، اذیت می‌شد. به هر حال تیم برق را حرکت دادیم.

چطور از دانشگاه و تیم فوتبال در استراسبورگ سر درآوردید؟

در استراسبورگ جنبش مبارزاتی ایرانیان نیرومند بود، کنفدراسیون بود و ما هم جزوشان بودیم. فکر کردم یک تیم راه‌اندازی کنم، البته از من بزرگ‌تر در استراسبورگ بود که عضو تیم پرسپولیس و دارایی بودند. تیم را راه انداختیم و با ۱۰، ۱۵ نفر فوتبال را شروع کردیم.

کدام پست بازی می‌کردید؟

پستی نبود که بازی نکنم، ولی بیشتر هافبک بودم. کمی هم خشن بودم، ولی بهترین جا بود.

در تیم‌های داخلی برای کدام تیم‌ها توپ زدید؟

مدتی در برق تهران به عنوان کارمند استخدام شدم که توپ بزنم. خیلی‌ها را استخدام کردند؛ امیر ابارشی، مهدی رنگانیان، مصطفی شرکا، مرتضی شرکا، مصطفی کاچار، شهرستانی. از همه مهم‌تر برای بچه‌های پرسپولیس گنجاپور، طفلکی چون تمام بدنش پر مو بود، اذیت می‌شد. به هر حال تیم برق را حرکت دادیم.

در تیم استقلال هم توپ زدید.

در استقلال میهمان بودم. آقای ابارشی یک روز به خانه‌ ما آمد که ساکَت را بردار برویم. گفتم کجا؟ من باید به اداره بروم کار دارم. گفت اداره بی‌اداره، بدو برویم. ساک آن‌چنانی هم نداشتم. ساک من یک بار آن‌چنانی شد آن هم وقتی بود که توانستم یک گل به پرسپولیس آن زمان بزنم. آقای شعاع قرار بود به ما هم کفش و هم گرمکن بدهد که هیچ‌کدام را تا به حال نداده. خدا بیامرزدش.

در کتاب «55 داستان کوتاه» که چاپ سومش است، داستانی هست مربوط به جریان استراسبورگ و فوتبال. اگر امکان دارد برایمان چکیده‌اش را تعریف کنید.

تیم را که راه انداختیم خیلی راسیستی (نژادپرستانه) نگاه نکردیم. بچه‌های متفاوت از کشورهای مختلف را دعوت کردیم. تیم خوبی راه انداختیم. هافبک بازی می‌کردم. یکی از بچه‌ها در تیم ملی موزامبیک بازی می‌کرد به نام پاتریک که خیلی پسر گلی بود. پاتریک دوست‌دختری داشت که پزشک بود و کنار زمین می‌ایستاد، خوشگل هم بود، هر وقت کسی در زمین آسیب می‌دید سریع برای کمک می‌آمد.

به هر حال، پاتریک آن روز من را چنان زد که ساق‌کشم پاره شد و من افتادم. باران هم روی خون‌ها می‌ریخت و ترسش بیشتر می‌شد. دنبال این بودم که فحشی به پاتریک بدهم که اقلاً دلم خنک بشود. ولی فحش فرانسوی بلد نبودم. به مجتبی شیرازی که بازیکن تیم پرسپولیس بود گفتم مجی به فرانسه روسپی را چطور می‌گویند؟ کمی فکر کرد و گفت. وقتی همه جمع شده بودند و پای من پانسمان می‌شد گفتم پاتریک یک روسپی است. گفت نه بهزاد اشتباه می‌کنی، رفیقت یک مارکسیست است، این حرف‌ها چیست. اصلاً برایش مهم نبود که من گفتم مادر روسپی.


اخبار مرتبط
captcha image: enter the code displayed in the image