نقد و بررسی فیلم داد به کارگردانی ابوالفضل جلیلی
فیلم داد روایتگر جوان بزهکاری به نام امکان است که برای گذراندن مرخصی از زندان خارج میشود، در حالی که هیچ خانوادهای منتظر او نیست. به همین دلیل سراغ یکی از دوستانش میرود که در یک کانکس زندگی میکند. امکان هر چند تلاش میکند که کاری برای خود دست و پا کند اما در نهایت مجدد همان جرم پیشین را مرتکب میشود.
فیلم سینمایی داد بر اساس نگاه خاص فیلمساز ساخته شده است. ابوالفضل جلیلی در آخرین اثر خود آن نگاه منحصر به فرد در فیلمسازیاش را ادامه داده و از مواضع خود عقب نشینی نکرده است. بنابراین فرم فیلمسازی، انتخاب بازیگران ناآشنا و بعضا نابازیگر و همچنین روایت نه چندان روشن آن ممکن است مخاطب بد عادت شده امروز سینمای ایران را خسته کرده و پس بزند.
اما این فیلمساز قادر است به مرور آنچه که امکان درگیر و دچار آن است را با مخاطب در میان بگذارد. جلیلی در این راه از روایتی قصهمحور سود میبرد به حدی که مخاطب را وا میدارد تا به انتها امکان را در مسیر همراهی کنند.
داد روایتگر بخشی از جامعه است که هر چند در سالهای اخیر به آنها بیشتر پرداخته شده و قهرمانهایی بزهکار در سینمای ایران به محبوبیت نیز رسیدهاند، اما عموم آنها با تحریک کردن عواطف و احساسات مخاطب به سراغ پرداخت این سوژهها میروند.
در واقع عملا زندگی این افراد تنها بهانهای است تا فیلمی ساخته شود. اما در فیلم جلیلی خلاف این عادت صورت میپذیرد. ابوالفضل جلیلی به دنبال سرازیر کردن اشک مخاطب و به گروگان گرفتن عواطف او نیست. بلکه تنها مخاطب را در زیست این افراد تنها و رها شده شریک کرده و این افراد را در حد یک سوژه داستانی تقلیل نمیدهد.
داد همچون شعرهای سعدی سهل و ممتنع به نظر میرسد و ممکن است بسیاری گمان کنند چنین شکل فیلمسازی با حداقل امکانات، فاقد پیچیدگی و دور از مولفههای فیلمسازی امروز است. اما ابوالفضل جلیلی گنجینهای است که هر نسل زمانی میتواند متوجه نبوغش شود که تلاش کند شبیه او فیلم بسازد اما با شکست مواجه شود.