تینا در فصل چهارم «The Bear»: رشد، فروتنی و رهایی از ترس
در فصل سوم «خرس»، اپیزودی کامل به داستان گذشته‌ی شخصیت تینا، با بازی لیزا کولون-زایاس، اختصاص داده شد. این اپیزود با عنوان «دستمال‌ها» (Napkins) و با کارگردانی آییو اده‌بری، یکی از بازیگران اصلی سریال، پخش شد. در این اپیزود، داستان زندگی تینا پس از اخراج از یک شغل دفتری ۱۵ ساله روایت شد؛ مسیری سخت در جست‌وجوی کار در شیکاگویی که در حال تغییر بود، و در نهایت، دیداری سرنوشت‌ساز با مایکی برزاتو (جان برنتال) در رستوران The Beef که به استخدام او به عنوان آشپز خط انجامید.
در فصل چهارم، هر یک از اعضای تیم رستوران «خرس» تلاش می‌کنند با توجه به نقد منفی روزنامه شیکاگو تریبیون و مشکلات مالی شدید، به بقای رستوران کمک کنند. برای تینا، این به معنای کاهش زمان آماده‌سازی پاستا و بالا بردن سرعت کار است. او در مسیر رسیدن به این هدف، با چالش‌هایی روبه‌رو می‌شود اما این بار، برخلاف فصل‌های قبلی، از همکارانش کمک می‌گیرد. این تحول نشانه‌ای از رشد شخصیتی اوست؛ شخصیتی که زمانی لجباز بود و از پذیرش کمک سرباز می‌زد.
کولون-زایاس در گفت‌وگو با ورایتی، درباره‌ی عمق شخصیت تینا در فصل جدید و شباهت‌های زیادش با او صحبت کرد. او می‌گوید:
«واقعاً خودم را در تینا می‌بینم. می‌دانم چه حسی دارد که برای بقا بجنگی و حس بی‌اهمیتی کنی، اما بعد شانس دوباره‌ای پیدا کنی... یا حتی سومی و چهارمی. درست وقتی فکر می‌کنی شایسته‌اش نیستی.»
تینا در فصل جدید نه‌تنها در محیط کار آرام‌تر و پخته‌تر شده، بلکه در زندگی شخصی‌اش نیز تغییراتی مثبت دارد. او در یکی از سکانس‌ها درباره دعوای پیش‌پاافتاده‌ای با همسرش صحبت می‌کند که در نهایت، بدون اصرار بر پیروزی، خودش عذرخواهی می‌کند. این رفتار متفاوت از شخصیت ستیزه‌جوی فصل اول است.
کولون-زایاس این رفتار را نشانه‌ی رشد احساسی تینا می‌داند:«دیگر لازم نیست همیشه حق با من باشد. ما زمان نداریم برای دعواهای بی‌ثمر. باید انرژی‌مان را صرف پیشرفت کنیم.»
در یکی از لحظات کلیدی فصل، تینا با لوکا (ویلیام پوتر) گفت‌وگویی دارد که در آن او از سختی‌ها و اعتیاد به فشار کار در آشپزخانه می‌گوید. همین صحبت الهام‌بخش تینا می‌شود تا بالاخره بتواند زمان پخت پاستا را کاهش دهد.
در مورد پایان احتمالی سریال، اپیزود پایانی فصل چهارم با عنوان «خداحافظ» این حس را القا می‌کند که شاید پایان کار سریال نزدیک باشد، هرچند درِ ادامه هنوز باز است. کولون-زایاس می‌گوید:«نمی‌دانم قرار است پایان باشد یا نه. ولی نمی‌خواهم تمام شود. این دیگر فقط یک شغل برای تینا نیست، بلکه خانه و خانواده‌اش است.»
او در پایان گفت:«اگر این پایان کار باشد، تینا دل‌شکسته خواهد شد، ولی روی پای خودش می‌ایستد. همان‌طور که همیشه توانسته.»
منبع: variety