نووکائین و قهرمانی که درد نمیفهمد؛ وقتی یک کارمند ساده تبدیل به اکشن من هالیوود میشود!

سینمای اکشن از نظر بسیاری افراد محبوبترین ژانر سینمایی است حتی محبوبتر از آثار کمدی. این میدان پرهیاهوی قصهگویی مدرن و پر زد و خورد، همیشه به دنبال قهرمانانی بوده که بتوانند با ویژگیهای غیرمعمولشان، تماشاگر را به وجد آورند و تبدیل به کسانی بشوند که در ذهنها باقی بمانند. فیلم «نووکائین» (Novocaine)، ساخته دن برک و رابرت اولسن که در 14 مارس 2025 توسط پارامونت پیکچرز اکران شد و حالا در فیلمنت برای دوستداران سینمای اکشن عرضه شده، تلاشی است برای خلق چنین قهرمانی: ناتان کین، کارمند بانکی درونگرا با بیماری نادر فقدان حساسیت مادرزادی به درد (CIPA) که در موقعیتی غیرمنتظره به دل یک ماجراجویی اکشن پرشتاب پرتاب میشود. ناتان یک قهرمان ضد ضربه از جنس خود مردم عادی است که ذره ذره تبدیل به یک ابرقهرمان میشود.
این فیلم، با بازی جک کواید در نقش اصلی، امبر میدتاندر، ری نیکلسون و جیکوب باتالون، ترکیبی از کمدی، اکشن و لحظات خونبار را وعده میدهد. اما آیا «نووکائین» میتواند در میان انبوه آثار اکشن معاصر، جایگاهی متمایز برای خود دستوپا کند؟
ایدهای جذاب، اما گرفتار کلیشهها
«نووکائین» داستان ناتان را روایت میکند؛ مردی که به دلیل ناتوانی در احساس درد، زندگی محتاطانهای را در پیش گرفته و در یک موسسه مالی اعتباری در سندیگو بهعنوان دستیار مدیرعامل مشغول است. وقتی شری مارگراو (امبر میدتاندر)، همکارش که به او علاقهای عاشقانه دارد، در جریان یک سرقت بانکی توسط گروهی از سارقان خشن به گروگان گرفته میشود، ناتان بهناگاه خود را در نقش یک قهرمان غیرمتعارف مییابد و به دنبال عشق دزدیده شدهاش میرود. بیماری او (یعنی درد نکشیدن از ضربات و سوختگی و….) که در نگاه اول نقطهضعفی به نظر میرسد، به سلاحی غیرمنتظره تبدیل میشود و او را قادر میکند تا در برابر ضربه ها و شکنجههای جسمانی مقاومت کند.
ایده محوری فیلم – قهرمانی که درد را احساس نمیکند – پتانسیل بالایی برای خلق یک روایت تازه در ژانر اکشن دارد. این ویژگی بهتنهایی میتوانست «نووکائین» را به اثری همردیف با فیلمهایی چون «جان سخت» یا حتی «کرنک» (Crank) بدل کند، که در آنها قهرمانان با شرایطی غیرعادی به جنگ دشمنان میروند، اما فیلمنامه لارس جاکوبسون، هرچند در لحظاتی خلاقانه عمل میکند، اغلب در دام کلیشههای ژانر گرفتار میشود. سارقان بانک، با شخصیتپردازیهای سطحی و انگیزههایی مبهم، بیشتر به کاراکترهای تکبعدی فیلمهای اکشن آبدوغخیاری دهه ۸۰ شباهت دارند تا دشمنانی باورپذیر در یک اثر مدرن. برای مثال، شخصیت آندره (ری نیکلسون) رهبر سارقان، با وجود بازی پرانرژی نیکلسون، فاقد عمق لازم است و صرفا بهعنوان یک «شرور بدذات» عمل میکند.
رابطه عاشقانه ناتان و شری نیز که قرار است یکی از ستونهای احساسی فیلم باشد، به دلیل شتابزدگی در روایت، چندان تاثیرگذار از آب درنیامده است و میتوان گفت ما برای قارچخور که به نجات پرنسس میرفت بیشتر دل میسوزانیم تا برای ناتان! دیالوگهای عاشقانه، هرچند گاهی طنازانهاند، در لحظات کلیدی به ورطه پیشپاافتادگی میافتند و شبیه به فیلمهای تینیجری میشوند بااینحال، فیلم در لحظاتی که به کمدی متکی میشود، بهویژه در سکانسهایی که ناتان با بیخیالی ناشی از بیماریاش به دل خطر میزند، درخشش خاصی دارد. این لحظات، که با طنزی ظریف و خودآگاه همراهاند، یادآور سکانسهایی ناب از فیلمهایی چون «ددپول» هستند که با شوخطبعی، جدیت ژانر اکشن را تعدیل میکنند.
کارگردانی و اجرا: انرژی بالا، اما ناهماهنگ
دن برک و رابرت اولسن که پیشتر با آثار مستقل خود نشان داده بودند توانایی خلق فضاهای پرتنش را دارند، در «نووکائین» رویکردی جسورانه اما ناهمگون را در پیش گرفتهاند. سکانسهای اکشن فیلم، که اغلب با خشونت گرافیکی و خونریزی همراه هستند، از نظر بصری چشمنواز و پرهیجانند. طراحی مبارزه ها بهویژه در صحنه پایانی رویارویی ناتان با آندره در یک خانه متروکه، ترکیبی از ضربات سریع و خلاقیت در استفاده از محیط است که تماشاگر را میخکوب میکند. فیلمبرداری پویا و استفاده هوشمندانه از زوایای دوربین، حس غوطهوری مخاطب لابلای بزن بهادری قهرمان قصه در این لحظات را تقویت میکند.
بااینحال، کارگردانی در لحظات آرامتر فیلم که قرار است به توسعه شخصیتها و پیشبرد درام بپردازد، چندان موفق عمل نمیکند و دستپاچه میشود. ریتم فیلم در نیمه دوم، بهویژه در بخشهایی که داستان به سمت پیچشهای غیرمنتظره میرود، دچار افت میشود و فیلم بیش از حد طولانی میشود. این ناهماهنگی بین لحظات پرشتاب اکشن و بخشهای روایی، گاه حس یکپارچگی اثر را مخدوش میکند. موسیقی متن نیز، هرچند در سکانسهای اکشن انرژی لازم را تزریق میکند، در لحظات احساسی بیشازحد کلیشهای به نظر میرسد و فرصت خلق یک هویت موسیقایی متمایز را از دست میدهد. درواقع باید بگویم در هیچ سکانسی با استفاده از موسیقی به وجد نیامدم و این یک نقطه ضعف بزرگ برای یک فیلم اکشن است که با موسیقی میتواند هیجان را دوبرابر تزریق کند.
جک کواید، ستارهای در حال ظهور
جک کواید که پیشتر در سریال «پسران» (The Boys) توانایی خود را در ایفای نقش یک قهرمان اکشن-بامزه شان داده بود، در «نووکائین» قلب تپنده فیلم است. او ناتان کین را با ترکیبی از شکنندگی و شجاعت به تصویر میکشد؛ مردی که نه از روی میل به قهرمانی، بلکه از سر ناچاری و وفاداری به عشق یکشبهاش وارد میدان میشود. کواید در لحظات کمدی، با زمانبندی دقیق و زبان بدن ظریف، خنده را بر لب تماشاگر میآورد و در سکانسهای اکشن، با فیزیکال بودن نقش، باورپذیری را به ارمغان میآورد. بازی او، بهویژه در صحنههایی که ناتان با وجود جراحات سنگین به مبارزه ادامه میدهد، یادآور بروس ویلیس در روزهای اوجش در «جان سخت» است حتی اگر جک آنقدر عضلانی نباشد.
امبر میدتاندر در نقش شری، هرچند حضوری تاثیرگذار دارد، اما به دلیل محدودیتهای فیلمنامه، فرصت چندانی برای درخشش پیدا نمیکند و عملا یک عروسک است. او شیمی خوبی با کواید دارد، اما شخصیتش بیشازحد بهعنوان یک «دوشیزه در مخمصه» تعریف شده و از پتانسیلهایش استفاده کامل نشده است.
ناگفته نماند «نووکائین» در لابهلای اکشن و کمدی خود، تلاش میکند به موضوعاتی چون پذیرش خود و غلبه بر محدودیتهای شخصی بپردازد. ناتان که بیماریاش او را از دیگران جدا کرده، در طول فیلم میآموزد که همین ویژگی بهظاهر منفی میتواند به قدرتی منحصربهفرد بدل شود. این ایده، هرچند جذاب، به دلیل تمرکز بیشازحد فیلم بر اکشن، بهصورت سطحی بررسی میشود و شبیه به یک پیام است که زورکی در این اثر چپانده شده باشد.
فیلمی سرگرمکننده، اما نه ماندگار
«نووکائین» با بودجه نسبتا پایین 18 میلیون دلاری خود، توانسته تا زمان نگارش این نقد، ۳۳.۶ میلیون دلار در گیشه جهانی فروش کند که موفقیتی نسبی بهحساب میآید. در مقایسه با دیگر آثار اکشن اخیر، مانند «جان ویک: قسمت چهارم» یا «ماموریت غیرممکن: روزشمار مرگ»، «نووکین» از نظر مقیاس و جاهطلبی در سطح پایینتری قرار میگیرد اما در زیرژانر اکشن-کمدی، میتوان آن را با آثاری چون «شلیک آزاد» (Free Fire) یا «مردان خوب» (The Nice Guys) مقایسه کرد و گفت که اگر از این فیلمها خوشتان آمده، از یکه بزنی ناتان هم خوشتان میآید!
«نووکین» فیلمی است که با ایدهای نوآورانه و بازی درخشان جک کواید، لحظات سرگرمکنندهای را به تماشاگر هدیه میدهد. سکانسهای اکشن پرهیجان، طنز خودآگاه و قهرمانی غیرمتعارف، نقاط قوت اصلی آن هستند، اما ضعف در شخصیتپردازی دشمنان، ناهماهنگی در ریتم روایت و عدم کاوش عمیق در مضامین، مانع از آن میشود که فیلم به اثری ماندگار بدل شود. برای طرفداران ژانر اکشن-کمدی که به دنبال تجربهای سبک و مفرحاند، «نووکائین» انتخابی مناسب است، اما اگر انتظار دارید با اثری روبهرو شوید که مرزهای ژانر را جابهجا کند، شاید کمی ناامید شوید.
در نهایت باید بگویم، «نووکائین» مانند یک سواری پرسرعت در شهربازی است: هیجانانگیز، پر از خنده و لحظههای نفسگیر، اما وقتی پیاده میشوید، یک خاطره خوب و زودگذر برایتان باقی میماند.
منبع : فیلمنت نیوز