11 فوق ستاره سینما که در ژانر وحشت خوش درخشیدند | وقتی ستاره ها می ترسند!

چه میشود وقتی چهرههایی که همیشه در نقشهای قهرمانانه، عاشقانه یا پرزرقوبرق میدرخشند، قدم در دنیای تاریکی، ترس و ناشناختهها بگذارند؟
جهانی که در آن خبری از نور صحنه نیست، بلکه سایهها فرمانروایی میکنند؛ جایی که لبخندها جای خود را به زمزمههای وهمانگیز میدهند و نگاهها از عشق، به وحشت خیره میمانند.
بهتازگی آل پاچینو، ستاره بزرگ و کهنهکار تاریخ سینما، در یک فیلم ترسناک به اسم «آیین» (The Ritual) نقشآفرینی کرده است. هر چند پاچینو پیش از این سابقه بازی در فیلمهایی با حالوهوای ترسناک (مثل «وکیلمدافع شیطان») را داشته است اما حضور در «آیین» را میتوان اولین حضور جدی پاچینو در یک فیلم رسما ترسناک قلمداد کرد. پاچینو اولین فوقستارهای نیست که حضور در ژانر وحشت را آزموده است. در این مطلب، به تماشای ستارههایی مینشینیم که با جسارت وارد جهانهای وحشتناک شدهاند.
نیکول کیدمن – دیگران
کارگردان: آلخاندرو آمنابار | سال: ۲۰۰۱
گریس، مادری سختگیر با دو فرزند که به نور حساسیت دارند، در خانهای بزرگ و تاریک در انتظار بازگشت همسرش از جنگ جهانی دوم است. اما وقتی خدمتکاران جدید از راه میرسند و صداهایی عجیب در خانه شنیده میشود، کمکم مرز بین واقعیت و خیال فرومیریزد.
نیکول کیدمن در این فیلم بازیای سرد، ظریف و شکننده ارائه میدهد که تماشاگر را در تاریکی ذهن شخصیتش غرق میکند. «دیگران» ( Others) با فضاسازی بینظیرش یکی از درخشانترین آثار ترسناک قرن بیستویکم است که بدون قطرهای خون، لرزه بر اندامت میاندازد.
جانی دپ – اسلیپی هالو
کارگردان: تیم برتون |سال: 1999
ایکابد کرِین، مأمور پلیسی منطقی و علمی، برای تحقیق درباره قتلهای مرموزی به دهکدهای دورافتاده فرستاده میشود. جایی که مردم معتقدند قاتلی سوارکار و بیسر، شبها ظهور میکند.
همکاری جانی دپ با تیم برتون بارها جادو کرده، اما در «اسلیپی هالو» (Sleepy Hollow) ترکیب زیباییشناسی گوتیک و شخصیتپردازی متفاوت جانی دپ، به فیلم جلوهای کابوسوار داده است. او با چهرهای سردرگم، ترسو اما مصمم، مخاطب را تا آخرین صحنه با خود همراه میکند.
برد پیت – مصاحبه با خونآشام
کارگردان: نیل جوردن| سال: 1994
لویی، مردی جاودانه که به خونآشامی تبدیل شده، در گفتوگویی بلند، زندگی صد سالهاش را با یک روزنامهنگار در میان میگذارد؛ از تبدیلشدنش توسط لِستات، تا اندوه ابدیِ زندگی بدون انسانیت.
برد پیت در یکی از متفاوتترین نقشهایش، در «مصاحبه با خونآشام» (Interview with the Vampire) چهرهای اندوهگین و متفکر از یک خونآشام ارائه میدهد که برخلاف همنوعانش از جاودانگی بیزار است. فیلم، تلفیقی از وحشت، فلسفه و عشق بوده و تقابل برد پیت و تام کروز یکی از نکات طلایی آن است.
نائومی واتس – حلقه
کارگردان: گور وربینسکی| سال: 2002
روزنامهنگاری به نام ریچل، نوار ویدئویی مرموزی پیدا میکند که بعد از تماشای آن، بیننده فقط هفت روز فرصت برای زندهماندن دارد. حالا او باید راز پشت این ویدئو را قبل از تمامشدن زمانش کشف کند.
فیلم «حلقه» (The Ring) بازسازی یک ترس ژاپنی است که با بازی نائومی واتس به اوج رسید. حضور خونسرد و منطقی او در برابر وحشتی فراواقعی، وزن فیلم را بالا برد. یکی از ترسناکترین آثار دهه 2000 و قطعاً نقطه عطفی در کارنامه نائومی واتس.
ناتالی پورتمن – قوی سیاه
کارگردان: دارن آرنوفسکی| سال: 2010
بالرینی جوان که نقش اصلی در نمایش باله دریاچه قو را به دست آورده، بهتدریج گرفتار فشار روانی، توهم و تاریکی درون خودش میشود.
ناتالی پورتمن در این فیلم روانشناختی در ژانر وحشت شاهکار، بازیای ارائه میدهد که برایش اسکار را به همراه داشت. «قوی سیاه» (Black Swan) بیش از آنکه ترسناک به شکل سنتی باشد، تجربهای آزاردهنده، زیبا و دیوانهکننده است.
امیلی بلانت – یک مکان ساکت
کارگردان: جان کرازینسکی| سال: 2018
در دنیایی آخرالزمانی که موجوداتی مرگبار با شنیدن صدا شکار میکنند، خانوادهای تلاش میکند در سکوت زنده بماند.
امیلی بلانت با بازیای کمکلام اما عمیق، نقش مادری نگران، شجاع و شکستناپذیر را ایفا میکند. سکانس زایمان در سکوت مطلق از بهیادماندنیترین صحنههای ژانر وحشت است. فیلم «یک مکان ساکت» (A Quiet Place) نشان داد که وحشت میتواند بیصدا اما نفسگیر باشد.
جیک جیلنهال – دشمن
کارگردان: دنی ویلینوو| سال: 2013
آدام (با بازی جیک جیلنهال) یک استاد دانشگاه خجالتی و گوشهگیر است که زندگی یکنواختی دارد. یک روز که در حال تماشای فیلمی است، متوجه بازیگر فرعیای میشود که کاملاً شبیه خودش است. کنجکاویاش باعث میشود آن فرد را دنبال کند و بفهمد نامش آنتونی است، و نهتنها کاملاً شبیه اوست، بلکه زندگی کاملاً متفاوتی دارد: بازیگر است، اعتمادبهنفس دارد و ازدواج کرده.
وقتی این دو با هم روبهرو میشوند، رشته حوادثی غیرقابلپیشبینی آغاز شده و مرز بین واقعیت و خیال محو میشود.
«دشمن» (Enemy) یک فیلم کلاسیک روانشناختی است که به جای تکیه بر وحشت فیزیکی، با فضای سنگین، موسیقی وهمآلود و صحنههای نمادین ترس را در ذهن بیننده میسازد. بازی دوگانهی جیک جیلنهال، بسیار تحسین شده؛ چون بهخوبی دو شخصیت کاملاً متفاوت را نمایش میدهد.
تونی کولت – موروثی
کارگردان: آری استر| سال: 2018
زندگی خانواده گراهام پس از حادثهای، شروع به فروپاشی میکند. آنی (با بازی تونی کولت) که در حال سوگواری است، بهتدریج رازهایی تاریک درباره نسل خانوادگیشان کشف میکند. وقایعی عجیب و ترسناک شروع به رخدادن میکنند و زندگی همه اعضای خانواده تحتتأثیر قرار میگیرد، تا جایی که مشخص میشود آنچه در جریان است فراتر از اندوه یا توهم است.
تونی کولت در «موروثی» (Hereditary) یکی از قویترین اجراهای بازیگری در تاریخ سینمای ترسناک را میکند. بازی احساسی، نگاههای وحشتزده، و فروپاشی عصبیای که نمایش میدهد، فیلم را به سطحی فراتر از ترسناک بودن میبرد.
فلورنس پیو – میدسامر
کارگردان: آری استر| سال: 2019
دنی (با بازی فلورنس پیو) یک زن جوان آمریکایی است که پس از یک تراژدی خانوادگی شدید، به همراه چند تن از دوستان خود به دهکدهای در سوئد میرود تا در یک جشنواره تابستانی محلی «میدسامر» (Midsommar) شرکت کند.
این جشن در ابتدا عجیب اما زیبا به نظر میرسد؛ اما هر چه بیشتر در این فرهنگ غوطهور میشوند، اتفاقاتی تاریک، مرموز و خشونتبار پدیدار میگردند. بهمرور مشخص میشود که این جامعه محلی آیینهایی باستانی و بسیار نگرانکننده دارد.
فلورنس پیو در این فیلم نقش زنی را بازی میکند که از نظر روانی در حال فروپاشی است، اما در طول فیلم شاهد تحول تدریجی و ترسناک شخصیت او هستیم. بازی او بسیار قدرتمند و احساسی است و مخاطب را با درد، ترس و سردرگمیاش همراه میکند.
جک نیکلسون – درخشش
کارگردان: استنلی کوبریک| سال: 1980
جک تورنس )با بازی جک نیکلسون)، نویسندهای با گذشتهای پر از خشم و الکل، برای نگهبانی و مراقبت از هتل خالی در زمستان، به همراه همسر و پسرش به آنجا نقل مکان میکند. اما هتل، گذشتهای شوم و تسخیرشده دارد .با گذشت زمان، جک کمکم عقلش را از دست میدهد و به خشمی دیوانهوار و خونبار فرو میرود.
نقش جک تورنس، نمادی از فروپاشی روانی انسان در انزوا و درگیری با نیروهای تاریک درون و بیرون است.
جک نیکلسون در «درخشش» (The Shinning) این نقش را با شدت، نگاههای دیوانهوار و بازی بدن خیرهکننده اجرا میکند. از دیالوگ معروف و بداهه (Here's Johnny) گرفته تا صحنههای تعقیب در هزارتوی برفی، او مخاطب را میان ترس، جنون و طنز سیاه نگه میدارد.
آنتونی هاپکینز – سکوت برهها
کارگردان: جاناتان دمی| سال: 1991
کلاریس استارلینگ، کارآموز FBI، مأمور میشود برای حل پروندهی یک قاتل زنجیرهای به نام «بیل پوستکَن» با دکتر هانیبال لکتر، روانپزشک نابغه و در عین حال آدمخواری خطرناک مصاحبه کند.
اما گفتوگو با لکتر، به جای سادهتر کردن ماجرا، به کابوسی روانی تبدیل میشود. لکتر با ذهنی درخشان و رفتاری خونسرد، بازی خطرناکی را آغاز میکند که مرز میان شکارچی و طعمه را از بین میبرد.
آنتونی هاپکینز با زمانی حدود ۱۶ دقیقه حضور در کل فیلم «سکوت برهها» (The Silence of the Lambs)، موفق شد برای بهترین بازیگر نقش اول مرد، جایزه اسکار را از آن خود کند.
او با لحن صدای آرام، نگاه نافذ، و رفتاری شبحوار، هیولایی را خلق کرد که بدون داد زدن، جیغ کشیدن یا حرکت فیزیکی ترسناک، از درون بیننده را میلرزاند.
مترجم: نگار رعنایی