جستجو در سایت

1404/06/13 11:45

مروری بر حضور سینمای ایران در جشنواره ها؛ از کیارستمی تا غلبه سینمای زیرزمینی

مروری بر حضور سینمای ایران در جشنواره ها؛ از کیارستمی تا غلبه سینمای زیرزمینی
حضور سینمای ایران در جشنواره‌های جهانی فراز و نشیب‌های فراوانی طی چهار دهه داشته است.
به گزارش سلام سینما

دیوید بوردول در کتاب «تاریخ سینما»ی خود درباره سینمای ایرانِ پس از انقلاب این چنین می‌نویسد: «فیلم خانه دوست کجاست (۱۹۸۶) با داستان بی تکلف و ساده خود درباره پسربچه ای در روستایی دورافتاده است که به دنبال دوستش می‌گردد از ساخته‌های کیارستمی، توجه همگان را به سینمای نو ایران جلب کرد.» اگر ما بوردول را به عنوان یک مرجع در نگاه جهانیان به سینمای ایران بدانیم، نقطه آغاز جهانی شدن سینمای ایران جشنواره لوکارنوی سال ۱۹۸۹ و فیلم «خانه دوست کجاست» عباس کیارستمی است؛ فیلمی که درهای سینمای جهان را روی ایران گشود.

پس از موفقیت کیارستمی، هم خودِ این کارگردان و هم سینماگرهای هم دوره و نیز نسل‌های بعد از وی تلاش کردند تا از جاده ای که «خانه دوست» ایجاد کرده بود موفقیت‌های ایران را تداوم بخشند.

دهه هفتاد خورشیدی (۹۰ میلادی) فیلمسازانی چون محسن مخملباف، جعفر پناهی، بهمن قبادی، ابوالفضل جلیلی، کیانوش عیاری و… با آثارشان پا به جشنواره‌های معتبر جهانی گذاشتند و اغلب نیز دست پر برمی‌گشتند به طوری که دیگر به نظر جایزه دوم و سوم هیچ جشنواره معتبر جهانی دور از دسترس نبود. بدین ترتیب دهه هفتاد را باید دهه اوج موفقیت‌های سینماگرهای ایرانی در بیرون از مرزهای ایران نامید.

در این دهه عباس کیارستمی دو بار با فیلم‌های «زیر درختان زیتون» و «طعم گیلاس» در میان نامزدهای نخل طلایی جشنواره کن حضور یافت و در نهایت برای «طعم گیلاس» این جایزه باارزش را دریافت کرد. کیارستمی در همین دهه با فیلم «باد ما را خواهد برد» در بخش رقابت اصلی جشنواره ونیز نیز شرکت کرد. دهه ۷۰ خورشیدی، محسن مخملباف با فیلم‌های «سکوت»، «نون و گلدون»، «ناصرالدین شاه اکتور سینما» و «گبه» به ترتیب در جشنواره‌های ونیز، لوکارنو، کارلووی واری و توکیو برای دریافت جایزه اصلیِ فستیوال با دیگر فیلمسازان مطرح دنیا رقابت می‌کرد.

جعفر پناهی که کار خود را با دستیاری کیارستمی شروع کرده بود نیز در همین دهه با سه فیلم «بادکنک سفید»، «آینه» و «دایره» به ترتیب دوربین طلایی کن، یوزپلنگ لوکارنو و شیرطلایی ونیز را دریافت کرد تا سطح موفقیت‌های ایران در جشنواره‌های بین المللی را چند درجه بالاتر ببرد.

بهمن قبادی نیز که همچون پناهی سابقه همکاری با کیارستمی را در کارنامه داشت با «زمانی برای مستی اسب‌ها» جایزه فیپرشی کن را در این دهه کسب کرد. مجید مجیدی بازیگر و فیلمساز ایرانی نیز سوار بر این موج، فیلم مطرح «بچه‌های آسمان» را ساخت که پای سینمای ایران را در اواخر دهه هفتاد به مراسم اسکار کشاند.

در دهه ۹۰ میلادی فیلمسازان دیگری نیز از کشورمان از جمله ابراهیم فروزش فیلمساز مطرح کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با فیلم «خمره»، کیانوش عیاری با فیلم «آبادانی‌ها» و ابوالفضل جلیلی با فیلم «رقص خاک» در جشنواره لوکارنو تحسین شدند.

دهه هشتاد خورشیدی دهه پوست اندازی

با وجود موفقیت‌های پرشمار سینمای ایران در دهه ۷۰، به نظر می‌رسید سینمای ایران می‌بایست در دهه هشتاد در مسیر خود تغییراتی را ایجاد می‌کرد زیرا که عباس کیارستمی و دیگر فیلمسازان کشورمان با سبک مشابه کیارستمی به بالاترین افتخارات سینمایی از جمله نخل طلای کن، شیرطلای ونیز، یوزپلنگ لوکارنو و نامزدی جایزه اسکار بهترین فیلم بین المللی دست پیدا کرده بودند و ادامه دادن آن مسیر دیگر به امری تکراری بدل شده بود و احتمالا آن بازخورد مورد انتظار را نداشت.

تاریخ سینما همواره همین شکل بوده است نمی‌توان انتظار داشت یک موج سینمایی فروکش نکند، برای مثال اواسط دهه ۴۰ میلادی، جنبش سینمای نئورئالیسمِ ایتالیا در دنیا دلبری می‌کرد، اما همین جنبش سینمایی و فیلمسازانش در نیمه دوم دهه پنجاه مسیر را به کل تغییر دادند در ایران نیز کم و بیش همین اتفاق افتاد؛ کیارستمی سبک خود را تغییر داد، جشنواره‌های معتبر سینمایی دیگر از کارهای مشابه آثار اواخر دهه شصت و هفتاد ایرانی استقبال پرشوری نمی‌کردند تا اینکه یک فیلمساز جوان با نام اصغر فرهادی که از تلویزیون آمده بود، ظهور کرد و راه جدیدی را به سینما و سینماگرهای ایران نشان داد.

فرهادی با «درباره الی» اش به نوعی به مانند آنتونیونی تصویر دیگری از سینمای کشورش به دنیا ارائه کرد، به طوری که دیگر بعد از «الی» جشنواره‌های سینمایی، برخلاف گذشته از سینمای ایران انتظار فیلم‌های مربوط به طبقه فرودست را نداشتند بلکه منتظر تماشای سبک زندگی طبقه متوسط شهری جامعه ایرانی بودند. فرهادی پیش تر همین نوع سینما را در فیلم «چهارشنبه سوری» نیز ارائه کرده بود و البته سینماگرهای بزرگ ایرانی مانند داریوش مهرجویی، ناصر تقوایی و… نیز این نوع نگاه را در سینمای ایران ایجاد کرده بودند اما قرعه به نام فرهادی افتاد تا او نماینده سینمای موسوم به طبقه متوسط شهری ایران در جهان باشد. موفقیت «درباره الی» و در پی آن «جدایی» همچون موفقیت «خانه دوست کجاست» مسیر جدیدی را برای سینمای ایران باز کرد.

مشقِ فرهادی

برای فیلمسازان ایرانی، فرهادی در دهه ۹۰ حکم کیارستمی در دهه ۷۰ را داشت. از نگاه بسیاری از فیلمسازان ایرانی، تکرار الگوهای سینمای فرهادی راه موفقیت در جشنواره‌های جهانی و همینطور جذب مخاطب داخلی سینمای اجتماعی بود. از شاخص ترین این سینماگرها که نامی برای خود دست و پا کردند می‌توان به مانی حقیقی، وحید جلیلوند، سعید روستایی، نیما جاویدی و… اشاره کرد.

پایان دهه ۹۰ و پایان موفقیت‌های فرهادی و فیلمسازان جوان این دهه و کسب جوایز مهم سینمایی مثل دو جایزه اسکار بهترین فیلم بین الملل (از سوی فرهادی) و تحسین در بخش‌های جانبی جشنواره ونیز (فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» ساخته جلیلوند) پایان دومین عصر موفقیت سینماگرهای ایران در جشنواره‌های جهانی بود.

نحیف شدن طبقه متوسط شهری در جامعه ایران آن هم به واسطه بحران‌های متعدد اقتصادی در دهه ۹۰ باعث شد، طبقه متوسط و دغدغه‌هایش نیز دچار تغییرات عظیم در جامعه ایرانی شود به طوری که حتی فرهادی بعد از نزدیک به بیست سال تصمیم می‌گیرد لنز دوربین خود را به سمت طبقه فرودست جامعه ببرد به همین ترتیب سینماگرهای جوانی که به نظر دنباله رو موفقیت‌های این کارگردان بودند نیز دوباره سوژه‌های خود را به طبقات فرودست یا حاشیه شهری بردند و البته با شیوه ای متفاوت از آنچه در دهه ۷۰ شاهد بودیم، این سال های سینمای ایران مملو از فیلم‌های مربوط به شخصیت‌های حاشیه شهر و همراه با عربده کشی کاراکترها در اغلب لحظات فیلم بود سینمایی که بعضا مورد توجه جشنواره‌های جهانی نیز قرار می‌گرفت ولی هرگز تبدیل به یک موج سینمایی نشد. در این دوره بعضی از فیلمسازان مثل مجید مجیدی نیز همچنان با سبک فیلم‌های دهه هفتادی خود در جشنواره‌های خارجی حاضر می‌شدند و البته نمی‌توانستند موفقیت‌های درخشان گذشته خود را تکرار کنند.

دهه زیرزمینی‌ها

بعد از موج فرهادی، کمتر شاهد موفقیت فیلمسازن جریان به اصطلاح رسمی کشور در جشنواره‌های جهانی بوده ایم. دهه ۱۴۰۰ را باید دهه سینمای غیررسمی و زیرزمینی ایران در جشنواره‌های جهانی خواند. طی این ساله ا کمتر اثر رسمی از سینمای ایران توجه برانگیز بوده و هر چه بوده آثار غیررسمی سینمای ایران بوده اند برای مثال جعفر پناهی با «یک تصادف ساده» برنده جایزه باارزش نخل طلایی کن شد و موفقیت عظیم کیارستمی با فیلم «طعم گیلاس» را تکرار کرد، پناه پناهی پسر این فیلمساز نیز با فیلم «جاده خاکی» برنده جایزه بهترین فیلم جشنواره لندن شد. محمد رسول اف نیز در آخرین سال های دهه ۹۰ و آغاز دهه ۱۴۰۰ با دو فیلم به اصطلاح زیرزمینی «شیطان وجود ندارد» و «دانه انجیر معابد» به ترتیب جوایز خرس طلایی برلین و جایزه ویژه هیات داوران کن را کسب کرد.

برای مقایسه سینمای رسمی و غیررسمی ایران در سال‌های دهه ۱۴۰۰ همین کافی است که اشاره کنیم طی این سال ها فیلم‌های مهم جریان رسمی سینمای ایران، فیلم‌هایی چون «نگهبان شب» رضا میرکریمی و «در آغوش درخت» بابک خواجه پاشا بوده اند که در مقایسه با آثار فیلمسازان به اصطلاح زیرزمینی توجهی را در سراسر جهان به خود جلب نکردند. البته فیلمسازانی چون هومن سیدی با فیلم «جنگ جهانی سوم» و سعید روستایی با «زن و بچه» حضورهایی در جشنواره‌های ونیز و کن داشتند که شاید بتوان آنها را جدی ترین حضورهای سینماگرهای رسمی ایران طی این سال ها خواند.

این سال های جشنواره‌های ونیز، کن و برلین

برای نشان دادن عمق بحران سینمای به اصطلاح جریان رسمی ایران در جشنواره‌های جهانی به حضورهای سینماگرهای ایرانی در بخش مسابقه اصلی پنج سال اخیر سه جشنواره بزرگ سینمایی جهان نگاهی انداخته ایم.

در جشنواره ونیز بین سال‌های ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۴ (۲۰۲۱ تا ۲۰۲۵) تنها دو فیلم «شب، داخلی، دیوار» وحید جلیلوند و «خرس نیست» جعفر پناهی به بخش مسابقه اصلی راه پیدا کردند که فیلم پناهی متعلق به سینمای به اصطلاح زیرزمینی بود و فیلم جلیلوند نیز هرگز در ایران روی پرده‌ سینماها نرفت و مجوز اکران دریافت نکرد.

در جشنواره کن بین سال‌های ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۴ (۲۰۲۱ تا ۲۰۲۵) پنج فیلم «قهرمان» فرهادی، «برادران لیلا» روستایی، «دانه انجیر معابد» رسول اف، «یک تصادف ساده» پناهی و «زن و بچه» روستایی در بخش مسابقه اصلی حاضر شدند که از این تعداد دو فیلم رسول اف و پناهی وابسته به سینمای جریان رسمی ایران نبودند و فیلم «برادران لیلا» روستایی نیز مجوز اکران دریافت نکرد.

در جشنواره برلین بین سال‌های ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۴ (۲۰۲۱ تا ۲۰۲۵) نیز فقط دو فیلم «قصیده گاو سفید» و «کیک محبوب من» هر دو ساخته مشترک مریم مقدم و بهتاش صناعی‌ها در بخش مسابقه اصلی جشنواره حضور داشتند که فیلم «کیک محبوب من» ساخته این دو سینماگر به عنوان یکی از مشهورترین آثار زیرزمینی این سال های سینمای ایران شناخته می‌شود.

نویسنده: محمدامین شکاری

منبع: فیلم‌نت نیوز


اخبار مرتبط
ارسال دیدگاه
captcha image: enter the code displayed in the image