مورد ویژه روز چهارم فجر۴۰: تدوینگر تمام فصول، کهن اما جوان
اختصاصی سلام سینما - اگر یک تماشاگر معمولی سینما باشید، بیآنکه بدانید سروکارتان بارها به نام بهرام دهقان خورده است. اگر تماشاگر جدیتری باشید یا حداقل تیتراژ فیلمها را برای احترام به همه سازندگان هر فیلم تا پایان دنبال کنید، نام بهرام دهقان برایتان بسیار آشنا خواهد بود.
یک اصلاحیه مهم:
درحالیکه در همه این مدت نام بهرام دهقان به عنوان تدوینگر «ملاقات خصوصی» در رسانهها عنوان شده بود، در نشست خبری بعد از فیلم تازه مشخص شد که تدوینگر فیلم تغییر کرده و کارگردان و دهقان نتوانستهاند همکاری کنند و دهقان از پروژه انصراف داده است. این یادداشت از آنجایی که برای پیش از اکران فیلم آماده شده بود، با همان فرض حضور دهقان در «ملاقات خصوصی» نوشته شده که اکنون میدانیم چنین نیست. با این وجود بهدلیل اهمیت نقش دهقان بهجای حذف خبر، این اصلاحیه را در نظر گرفتیم. ضمن اینکه دهقان یک روز بعد از «ملاقات خصوصی» با فیلم «بیمادر» که آن هم یک فیلم اول است در جشنواره حاضر خواهد شد. حضور او در «بیمادر» درست تاییدیهای بر محتوای این یادداشت درباره روحیه تجربهگرای این تدوینگر کهنهکار است.
یکی از پیشکسوتان عرصه تدوین در سینمای ایران که شماری از خاطرهانگیزترین فیلمهای ایرانی را تدوین کرده است. فیلمهایی مانند «ضیافت»، «مزرعه پدری»، «قارچ سمی» یا «خیلی دور، خیلی نزدیک». بهرام دهقان تا کنون بیش از ۷۰ فیلم را تدوین کرده است. فیلمهایی در ژانرهای متفاوت و با سبک و سیاقی متفاوت که هرکدام اسلوب تدوینی خاص خود را دارند.
نکته روز اول فجر۴۰: مهدویان و همه ی آن فیلم های ساخته نشده
نکته روز دوم فجر۴۰: هم اکنون یک فیلم دادگاهی با پژمان جمشیدی
نکته روز سوم فجر ۴۰: شکارچی تنها در میان دستهٔ گرگ ها!
اما بگذارید کمی به عقب برگردیم. بهرام دهقان که دانشآموخته فیلمسازی در دانشگاه کالیفرنیا است، کار خود را در اواسط دهه شصت به شکل حرفهای آغاز کرد. او در تمام این سالها با فیلمسازان مختلفی کار کرده و همانطور که گفتیم فیلمهایی متفاوت را برش زده است. اما نقطه عطف کارنامه کاری دهقان، تدوین فیلم «تقاطع» ابوالحسن داوودی بود. فیلمی که در سال ۸۴ ساخته شد اما بیش از ده سال از سینمای ایران در آن سال جلوتر بود. فیلمی با برشهای زمانی پیچیده و روایتی غیرخطی که در آن وحدت زمان درهم میشکست و این برای تماشاگر سینمای ایران در اواسط دهه هشتاد اتفاق بسیار جدیدی به نظر میرسید. «تقاطع» که سرآغاز ساخت این طیف از فیلمهای غیرخطی در سینمای ایران بود، توجه تماشاگران و منتقدان را بسیار جلب کرد.
کارگردانی داوودی جای خود، اما آنچه «تقاطع» را تبدیل به این فیلم مهم امروز کرد، طراحی چگونگی تدوین آن بود. اگر فیلم بد تدوین میشد همه ارزشهای سینماییاش بر باد میرفت و اگر با اسلوب تدوینی درستی مونتاژ میشد، یک اتفاق ویژه را رقم میزد و خب کار تحلیلی که دهقان در تدوین این فیلم کرد نهتنها یک فیلم ویژه و ماندگار را نتیجه بخشید که باعث شد نام «تقاطع» در بهروزرسانی مهمترین کتاب تاریخ سینمای جهان به قلم دیوید بوردول، وارد بخش مونتاژ غیرخطی شود. دهقان با تدوین خود نام «تقاطع» را وارد مهمترین تاریخ مدون سینمای جهان کرد.
البته سینمای ایران همیشه تدوینگران خوب زیادی داشته. خصوصاً تدوینگران زنی که توانستهاند به شکل دیگری تاریخساز باشند و پرافتخارترین فیلمهای ایرانی در جشنوارههای خارجی را برش بزنند. اما یک تفاوت عمده میان بهرام دهقان و باقی تدوینگران مطرح وجود دارد، تفاوتی که او را بدل به موردی ویژه میکند: دستخط دهقان در فیلمهای مختلف او قابل تشخیص نیست. دهقان طوری کات میزند که جای دستان تدوینگر کاملاً نامحسوس باشد و حضورش تا حد ممکن احساس نشود. این قضیه وقتی اهمیت پیدا میکند که در بررسی کارنامه او میبینیم که انواع و اقسام فیلمها را تدوین و برای هر فیلم اسلوب خاص همان فیلم را طراحی کرده است.
تشخیص حضور او پای میز مونتاژ فیلمها کار چندان راحتی نیست. یعنی در حین تماشای فیلم تدوین روان و نظاممند و ریتمیک فیلم کاملاً مخاطب را درگیر میکند. (اگر تماشاگر عادی باشد، در اتمسفر و فضای فیلم بیشتر غرقش خواهد کرد و اگر تماشاگر آشنا به فنون فیلمسازی باشد قطعاً تدوین بهعنوان عنصر برجسته فیلم به چشمش خواهد آمد.) اما حدس اینکه این کار بهرام دهقان است در این فیلمها آسان نخواهد بود. او خوب بلد است خودش را پشت قوه خلاقه به کار برده در استراتژی مونتاژی مخصوص هر فیلم، پنهان کند. این ویژگی بسیار مهمی است که کمتر تدوینگر ایرانی از آن بهرهمند بوده.
مثلاً هایده صفییاری یکی از دیگر تدوینگران مهم ایرانی است که شهرتش از دهقان هم بهمراتب بیشتر است اما بعد از تماشای مدت کوتاهی از هر فیلمی با کمی دقت مطمئن خواهید شد که تدوینگر آن صفییاری است. چرا که یک اسلوب مشخص برای تدوین دارد و در فیلمهای مختلف ممکن است کمی آن را چپ و راست کند، اما تغییرش نمیدهد. دهقان اما برای هر فیلم یک مدل خاص تدوینی را در نظر میگیرد.
نکته مهم دیگر درباره دهقان که بسیار ارزشمند و دلیل اصلی انتخابش بهعنوان مورد ویژه امروز هم هست، روحیه پرشور جوانانه و تجربهگرای این تدوینگر پیشکسوت و کهنهکار است. میل و تلاش او در سالهای اخیر برای کارکردن با فیلمسازان جوان و خصوصاً فیلم اولیها جدا ستودنی است. کمتر سینماگر پیشکسوتی است که حاضر میشود ریسک همکاری با یک جوان بیتجربه را به جان بخرد. اما دهقان به شکل منحصربهفردی علاقهمند به کار با جوانان است. این روحیهای تحسینبرانگیز در اوست که احتمالاً از سالهای متمادی کار دانشگاهی و سروکله زدن با دانشجویان سینمایی سر برآورده.
بهرام دهقان سالهاست که بهعنوان یکی از بهترین اساتید دانشگاه سینمای سوره شناخته میشود. از آن استادهایی که در دوران تحصیلم در سوره شاهد بودم حضورش چطور دانشجویان جوان را مجاب میکرد که گرایش تدوین را انتخاب کنند. «ابد و یک روز» و «متری شیش و نیم» دو فیلم اول سعید روستایی، «پابرهنه در بهشت» و «پرسه در مه» بهرام توکلی، «جاندار»، «لامپ صد» و «تنهای تنهای تنها» از جمله فیلمهای اولی است که دهقان پای میز مونتاژ آنها نشسته.
بله این روحیه جوانانه و ریسکپذیری بالا بسیار ستودنی است و جالب اینکه هرچه کار دهقان در این سالها بیشتر دیده شده و در جشنواره خصوصاً سیمرغهای بیشتری از آن خودکرده، در یک سیر بنجامین باتنوار! این روحیه جوانانه هم در او بیشتر قوت گرفته. بیراه نیست اگر دهقان را الماس تدوین این سالهای سینمای ایران بنامیم.