بهترین انیمیشن های کوتاه پیکسار که نباید از دست بدهید
اختصاصی سلام سینما- از 22 انیمیشن بلند ساخته شده توسط استودیوی پیکسار، بسیاری از آنان نام آشنا و معروف هستند که میان آنها میتوانیم به داستان «اسباببازیها»، «موش سرآشپز» و «وارونه» اشاره کنیم. لیست آثار معروف پیکسار بسیار بلند است اما موفقیت این استودیو فقط محدود به آثار بلند نیست بلکه چندین اثر انیمیشن کوتاه ساخته است که به اندازهی آثار بلندش، تأثیرگذار، دقیق و دلنشین است.
روی سایت پیکسار نوشته شده که آزادی عمل آنها در ساخت انیمیشن های کوتاه باعث شده است تا آنها بتوانند روشهای جدید قصهگویی و تکنولوژیهای جدیدی را آزمایش کنند. همینطور پیکسار با انیمیشنهای کوتاه به فیلمسازان تازهکار و پروژههای کوچک، فرصت کار حرفهای داده است.
از 43 انیمیشن کوتاه پیکسار که بسیاری از آنان نامزد جایزه اسکار بهترین انیمیشن کوتاه شدهاند، 4تای آنان موفق شدهاند مجسمهی طلایی اسکار را به خانه ببرند. اما آنهایی که جایزه را از دست دادهاند و آنهایی که حتی نامزد اسکار هم نشدهاند، همچنان ارزش این را دارند که برای تماشای آنان وقت بگذارید.
اینجا با ده انیمیشن کوتاه از آثار کوتاه استودیوی پیکسار آشنا میشوید که نباید آنها را از دست بدهید.
لوکسو جونیور(Luxo, Jr.)
شاید برایتان سؤال باشد که لوگوی کلاسیک استودیوی پیکسار که در ابتدای آثار روی تصویر نمایان میشود و سپس یک چراغ مطالعه میآید و جای حرف "i" را پر میکند، از کجا آمده است. یکی از اولین انیمیشنهای کوتاه پیکسار که در سال 1986 اکران شد، کاراکترهای داستانش را دو چراغ مطالعه به نامهای «لوکسو سینیور» چراغ مطالعهی بزرگتر و «لوکسو جونیور» چراغ مطالعهی کوچکتر تشکیل میدهند.
این انیمیشن کوتاه که با محاسبهی تیتراژش تنها دو دقیقه طول میکشد، از جایی شروع میشود که «لوکسو جونیور» در حال بازی با یک توپ زرد رنگ با خطهای آبی و یک ستارهی قرمز است. او که از بازی با آن توپ بسیار خوشحال است، بطور اتفاقی باعث تغییر شکل آن میشود. او با ناراحتی از تصویر خارج میشود و چند لحظه بعد با یک توپ بزرگتر وارد میشود. «لوکسو جونیور» سرش را تکان میدهد زیرا آن توپ بزرگ سر یک لامپ دیگر است و همینجا فیلم به پایان میرسد.
انیمیشن «لوکسو جونیور»(Luxo, Jr.) نه تنها لوگوی پیکسار را تبدیل به یک کاراکتر کرد، بلکه نگاهی نو را در صنعت ساخت انیمیشن رقم زد. با تماشای این انیمیشن ساده اما جذاب، میتوانید بفهمید که مسیر موفقیت استودیوی پیکسار از کجا شروع شد.
خرت و پرت(Knick Knack)
یکی دیگر از اولین انیمیشنهای کوتاه پیکسار که در سال 1989 اکران شد، «خرت و پرت»(Knick Knack) است. قهرمان داستان این انیمیشن یک اسباببازی کوچک آدم برفی است که در ظرفی برفی از آلاسکا زندگی میکند. در سمت دیگر کمد، اسباببازیهای کوچک کلکسیونی از اسباببازیهای کوچک آفتابی است مثل اهرام ثلاثه مصر و یک نخل از پالم اسپرینگز که همه در حال رقص شادی در فضای شاد تابستان هستند. یکی از اسباببازیهای کوچک یک دختر بلوند از میامی است که توجه آدم برفی را جلب میکند. آدم برفی تصمیم میگیرد تا برای رسیدن به آن دختر بلوند، از ظرف برفی خارج شود و به میامی برود. او روشهای مختلفی را امتحان میکند اما موفق نیست تا اینکه مجبور میشود از TNT استفاده کند. او با خشنودی از طبقهای در کمد که روی آن قرار داشت خارج میشود اما به درون یک کاسهی ماهی میافتد. این طبقه چندان هم بد نیست زیرا نشاندهندهی شهر گمشدهی آتلانتیس است و یک پری دریایی در این طبقه هست اما به زیبایی آن دختر بلوند از میامی نیست. همه چیز برای آدم برفی به خوبی پیش میرود تا آن ظرفی که در آن قرار دارد، در آب سقوط میکند و در یک ظرف شیشهای گیر میافتد.
«خرت و پرت»(Knick Knack) صرفاً به دلیل دنیای انیمیشنی شفاف و رنگارنگی که دارد، بسیار ارزشمند است. قهرمان داستان این انیمیشن که تنهاییاش برای همه بینندگان قابل درک است و همچنین پیچ داستانی آن که مخاطب را مجبور به حدس زدن میکند، «خرت و پرت»(Knick Knack) را به اثری به یاد ماندنی تبدیل میکند. این انیمیشن کوتاه سه دقیقهای پس از پایان نیز مخاطب را رها نمیکند.
بازی جری(Geri’s Game)
یکی از همان چهار انیمیشنهای کوتاه پیکسار که موفق به دریافت جایزه اسکار بهترین انیمیشن کوتاه شدهاند، «بازی جری»(Geri’s Game) است که بدون شک یکی از انیمیشنهای کوتاهی است که باید آن را تماشا کرد. این اولین انیمیشن کوتاه پیکسار است که قهرمان داستان آن یک انسان است. او که «جری» نام دارد، هر روز روی میزی در پارک مینشیند و با خودش شطرنج بازی میکند. او بازی را به آهستگی آغاز میکند و مدت زیادی طول میکشد تا از این سوی میز به آن سو برود. اما پس از دو دور بازی کردن سرعت او زیاد میشود و بازی با سرعت زیاد بین «جری» با عینک و «جری» بی عینک ادامه مییابد.
واضح است که «جری» آن چنان در بازی غرق میشود که خودش هم نمیفهمد در حال بازی کردن با خودش است و خودش را شگفتزده میکند. او برای بازی کردن با خودش شخصیتهای مختلفی به خود میگیرد و با تاکتیکهای متفاوتی بازی میکند. این روند آنقدر برای «جری» و تماشاگران جذاب میشود که در آن غرق میشوند تا اینکه دو دست دیگر را در یک نما میبینیم که نشاندهندهی «جری» با عینک است. این کار آنقدر خوب انجام شده است که مخاطب میداند این همان «جری» است اما بازی به قدری هیجانانگیز که همه این مسئله را فراموش میکنند.
پرستو(Presto)
قهرمان انیمیشن کوتاه «پرستو»(Presto) یک خرگوش به نام «الک» است که با شعبدهبازی به نام «پرستو» کار میکند. وظیفهس «الک» این است که از کلاه شعبدهبازی «پرستو» خارج شود تا شعبدهی او تکمیل شود. تنها کاری که «الک» باید انجام دهد این است که از کلاه زیرین وارد کلاه بالایی شود و بیرون بیاید. همان برای هیجانزده کردن بینندگان شعبدهبازی کافی است اما وقتی که «الک» گرسنه نباشد. ابتدای فیلم، «الک» درون قفس قرار دارد و ناامیدانه تلاش میکند تا یک هویج را به دست آورد. «پرستو» از راه میرسد و چون دیرش شده است، نمایش را بدون اینکه ابتدا به «الک» غذا دهد، آغاز میکند و این مسئله باعث رنجش «الک» میشود.
«الک» برای اینکه تلافی کند، یک تله موش و تخم مرغ را با خود به داخل کلاه «پرستو» میبرد. هنگامی که «پرستو» کلاه را برمیدارد، انگشتش در تلهی موش گیر میافتد و تخم مرغ به چشم او برخورد میکند، در همین حین «الک» انگشت «پرستو» را از داخل کلاه به یک سوکت الکترونیک میچسباند و باعث برق گرفتگی او میشود. در تمام این مدت تماشاگران تصور میکنند که همهی اینها بخشی از نمایش است. ارجاعاتی که در این انیمیشن کوتاه به «باگز بانی»(Bugs Bunny) و «تام و جری»(Tom & Jerry)شده، بسیار جذاب و بیادماندنی است.
بائو(Bao)
«بائو»(Bao) اولین انیمیشن کوتاه پیکسار است که توسط یک زن کارگردانی شده است و حقیقتاً یکی از دلنشینترین آنهاست. داستان این انیمیشن دربارهی یک زن کانادایی-چینی است که در حال آشپزی برای خود و همسرش، ناگهان میبیند که یکی از نانها یا همان «بائو» زنده میشود. آن زن تصمیمی میگیرد تا از «بائو» نگهداری کند و آن را بزرگ کند. وقتی که «بائو» تبدیل به یک نوجوان شد، از آن زن فاصله میگیرد و دلش میخواهد که بیشتر وقتش را برای دوستانش بگذارد تا برای مادرش. اوج داستانی جایی است که «بائو» دختر جوانی را به خانه میآورد و به مادرش میگوید که میخواهد باقی عمرش را با او زندگی کند. مادرش نیز که بسیار شوکه و عصبانی است، ناگهان او را میخورد. اما بلافاصله در هم میشکند و از کردهی خود پشیمان میشود.
چند لحظه بعد، آن زن در تخت خوابش گریهکنان بیدار میشود و پسر واقعیاش به سراغش میآید تا او را دلداری دهد. در واقع رویای او از «بائو»، کنایهای به زندگی پسر واقعیاش است که حالا بزرگ شده، نامزد کرده است و میخواهد خانه را ترک کند.
پرل(Purl)
انیمیمشن کوتاه «پرل»(Purl) بخشی از برنامهی اسپارک استودیوی پیکسار است. به کارمندان استودیوی پیکسار شش ماه زمان و بودجهای محدود داده شد تا یک انیمیشن کوتاه با مدت زمان طولانیتری نسبت به انیمیشنهای کوتاه کلاسیک بسازند. «پرل»(Purl) بخش عمدهای از زمان خود را صرف جا انداختن خط اصلی اثرپذیری داستان آن میکند. داستان این انیمیشن دربارهی یک توپ بافتنی صورتی رنگ به نام «پرل» است که در شرکتی به نام بی.آر.او مشغول به کار میشود. در این شرکت همهی کارمندان، مردان سفیدپوست هستند.
محیط این شرکت بسیار مرد محور است و مدیری بداخلاق آن را اداره میکند. آن مدیر بداخلاق در جلسهای تصمیم میگیرد تا «پرل» را اخراج کند. «پرل» تصمیم میگیرد خودش را به شکل یک لباس دربیاورد تا آن مدیر با پوشیدنش اخلاق بهتری پیدا کند. همه چیز خوب پیش میرود تا سر و کلهی یک توپ بافتنی دیگر به نام «لیسی» در شرکت پیدا میشود. «لیسی» خودش را با شرایط کاری و اخلاقی مدیر شرکت وفق میدهد و همین باعث میشود تا مدیر شرکت باز هم بداخلاق شود. در پایان «پرل» و «لیسی» با یکدیگر کنار میآیند و محیط شرکت بین کارمندان مرد و زن به تعادل میرسد.
انتخاب یک توپ بافتنی مؤنث بجای یک انسان مؤنث بسیار هوشمندانه بود زیرا به خوبی نشان داد که زنها چقدر میتوانند در یک محیط کاری کاملاً مردانه تحت فشار قرار بگیرند. با اینکه در پایان فیلم به آسانی همه مشکلات حل میشود اما پیان آن بسیار روشن و واضح است.
ماشین جدید مایک(Mike’s New Car)
تماشای کاراکترهای آشنای پیکسار در انیمشنهای کوتاه همواره میتواند جذاب باشد. یک نمونه از همین انیمیشنهای کوتاه، «ماشین جدید مایک»(Mike’s New Car) است که به سراغ زوج فوقالعادهی «کارخانه هیولاها»(Monsters, Inc.) رفته است. داستان این انیمیشن کوتاه دربارهی «مایک» است که ماشینی جدید خریده است و میخواهد آن را به دوست همیشگیاش «سالی» نشان دهد. بلافاصله پس از اینکه آنها سوار ماشین جدید «مایک» میشوند، اتفاقات غیرمنتظرهای روی میدهد. به عنوان مثال «مایک» هنگام تلاش برای بستن کمربند ایمنی به بیرون از خودرو پرت میشود یا پس از فشردن چند دکمه، درون کاپوت ماشین گیر میافتد. این انیمیشن کوتاه تنها 3 و نیم دقیقه به طول میانجامد اما پر از لحظههای کمدی و جذاب بین «مایک» و «سالی» دو تا از فراموشنشدنیترین کاراکترهای پیکسار است.
جک جک حمله(Jack Jack Attack)
یکی دیگر از انیمیشنهای کوتاه پیکسار که در آن از کاراکترهای معروف انیمیشنهای بلند پیکسار استفاده شده است، «جک جک حمله»(Jack Jack Attack) است. «جک جک» کوچکترین عضو خانوادهی «پار» از انیمیشن «شگفتانگیزان»(Incredibles) است که در این انیمیشن کوتاه دنیا را بر سر پرستار خود خراب میکند. داستان «جک جک حمله»(Jack Jack Attack) در خلال داستان انیمیشن «شگفتانگیزان»(Incredibles) اتفاق میافتد و مصائب پرستار «جک جک» یعنی «کاری» هنگامی با او در خانه تنها بود را روایت میکند. خانوادهی «پار» گمان میکردند که «جک جک» هیچ قدرت ابرقهرمانیای ندارد اما «کاری» متوجه شد که اصلا اینگونه نیست.
«جک جک حمله»(Jack Jack Attack) از جایی شروع میشود که افسر دولتی «ریک دیکر» در حال بازجویی از «کاری» است و او تمام اتفاقات را شرح میدهد. او تعریف میکند که «جک جک» چگونه در یک نقطه از خانه غیب میشد و در نقطهای دیگر ظاهر میشد، چگونه آتش به پا میکرد و از چشمانش لیزر شلیک میکرد. «کاری» که دیگر توان نگهداری از «جک جک» را نداشت، در پایان روز مجبور شد که «جک جک» را به شخصیت شرور انیمیشن «شگفتانگیزان»(Incredibles) یعنی «سندروم» تحویل دهد زیرا فکر میکرد که او پرستار جایگزین است. در پایان نیز «دیکر» مطابق درخواست «کاری» حافظهی او را پاک میکند. این انیمیشن کوتاه به عنوان یک بخش اضافه شده به انیمیشن اصلی در یاد طرفداران میماند.
لوپ(Loop)
«لوپ»(Loop) یکی دیگر از محصولات برنامهی اسپارک استودیوی پیکسار است که با استفاده از یک کاراکتر مبتلا به اوتیسم که گویایی ندارد، سنتشکنی کرده است. این انیمیشن کوتاه توسط «اریکا میلسوم» نوشته و کارگردانی شده است. داستان «لوپ»(Loop) دربارهی یک دختر جوان دو رگهی مبتلا به اوتیسم به نام «رنه» است که توانایی حرف زدن ندارد. روزی او با پسری سیاهپوست به نام «مارکوس» به قایقرانی میروند. ابتدا «مارکوس» تلاش میکند با «رنه» صحبت کند اما از اینکه «رنه» پاسخی به او نمیدهد، بسیار تعجب میکند. «مارکوس» به تلاش ادامه میدهد اما متوجه میشود که «رنه» نمیتواند حرف بزند. در نتیجه «مارکوس» تصمیم میگیرد تا از روش «رنه» برای برقرای ارتباط استفاده کند. اینگونه میشود که آنها از ادامهی قایقرانی خود لذت میبرند.
«میلسوم» در این انیمیشن کوتاه به سراغ داستانی رفته است که حتی مشابه آن را نمیتوان در فیلمهای بلند نیز یافت. کاراکتر اصلی او در نژاد و نحوهی صحبت کردن متفاوت است و او از منظری جدید تلاش میکند تا مخاطبان را با ویژگیهای کاراکترهایش آشنا کند. هرچه که از فیلم میگذرد، مخاطب میتواند در آن عمیقتر شود.
برای پرندگان(For The Birds)
«برای پرندگان»(For The Birds) یکی از دیگر از انیمیشنهای کوتاه پیکسار است که برندهی جایزه اسکار شده و اکنون میتوان آن را یکی از آثار کلاسیک پیکسار دانست. داستان این انیمیشن کوتاه دربارهی گروهی از پرندگان است که روی یک سیم تلفن مینشینند. پس از مدتی یک پرنده بزرگتر از آنها میآید و در وسط سیم مینشیند. پرندگان کوچک او را بخاطر ظاهرش مسخره میکنند و تلاش میکنند او را از روی سیم پایین بیاندازند زیرا نشستن او در وسط سیم باعث شده است تا سیم به زمین نزدیک شود. آنها موفق میشوند که پرندهی بزرگ را به پایین بیاندازند اما دیر میفهمند که این کار موجب میشود تا سیم تلفن به سرعت بالا بیاید و پرندگان کوچک را به بالا پرت کند. این دقیقاً همان اتفاقی است که رخ میدهد و پرندگان کوچک که تمام پرهای آنان ریخته است، به زمین میخورند. در این لحظه پرندهی بزرگ شروع به خندیدن میکند و این اتفاق موجب میشود تا بیننده نیز حسابی به خنده بیافتد.
منبع: Looper