نامه ای به یک اهل عشق

نامه ای به یک اهل عشق ....
الف .ب.ر.ه.ی.م شد ابراهیم
بقیه اش هم خودتون بهتر از من میدونید چون این شخصیت نیازی به معرفی ندارد
ابراهیم حاتمی کیا
دلم خواست چند خطی در رابطه با این بزرگوار دوست داشتنی بنویسم
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام جنگ
به نام نابرابری
به نام صدای شلیک شبانه
به نام مادری که پسرش را سپرد
به نام اشک های یک خواهر وقتی دوست و رفیق همسنگری خبری را از او اورد,
به نام عشق که فقط از جنس خدا بود اونجا
به نام مرگ که اصلا درد ناک نبود
به نام تولد های دوباره
به نام پرواز
دغدغه ات .جنگ است به قول خودت فیلمسازی هستی که از فیلم ساختن لذت نمیبری و لحظه به لحظه اش برایت یاد اور دورانی است که واقعا عذابت میدهد اما شما برای هدف و رسالتی فیلم میسازی و ان اشنا کردن مردم با روح جنگ است و اینکه بعد اون همه سال اون همه رشادت جنگ هنوز تمام نشده و ادامه دارد
اقای حاتمی کیا میخوام بگم عمیقا درک بسیار دارم از سینمای جنگی که راوی اش شما هستید بدون شک سینمای جنگ شما حرف دل همه ادم های درست و حسابی ای است که فقط به عشق بالاسری از همه چیزشون گذشتند و امروز روز بدون هیچ توجهی گوشه ای رها شدند نمیخوام حرف سیاسی بزنم چون بلد نیستم
اقای حاتمی کیا اشک هاتون رو سر فیلم برداری بادیگارد سکانس اخر دیدم همون سکانسی که حیدر ذبیحی بعد از یک عمر خدمت صادقانه برای نظام به جرم سهل انگاری متهم میشه و اخر در راه جانشو برای اون دانشمند اونطوری فدا میکنه
اقای حاتمی کیا شما راست میگفتید
اعتقاد .باور.اعتقاد و باز هم باور چیزی نیست که به این سادگی ها از یاد برود
در اخر ابراهیم حاتمی کی شما ا نماد یک انسان واقعی و اهل دل هستی که بدون شک میتوانی با ساختن فیلم هایی مثل اژانس از زوایایی از جنگ بگی که برای من و امثال من تازگی دارد
درود بر شما
خداوند به شما عمر با عزت و سلامتی بدهد
مهیار محمد ملکی