یک فیلم سرگرمکننده و هیجانی

ترجمه اختصاصی سلام سینما
اخبار اخیر سینمای جهان خبر از اثری جدید به کارگردانی «استیو مک کوئین» ، که «12 سال بردگی» او برنده ی جایزه اسکار شد ، می دهند. اثر جدید او یک بازسازی از یک مینی سریال تلویزیونی بنام «بیوه ها» اثر «لیندا لاپلانته» است. دیگر کارهای مک کوئین تا به امروز «گرسنگی» اثر اول خیره کننده او که داستان یک اعتصاب غذایی در ایرلند سال 1981 ، و «شرم» محصول سال 2011 که یک درام ویران کننده و جدی درباره ی اعتیاد جنسی است ، را شامل می شود. رمان ها و سریال های جنایی رک و سرراست لاپلانته همیشه مخاطبان را با فیلمنامه های داغ ، گره های داستانی جسورانه و کاراکتر های زن چابک و همه فن حریف روبرو کرده است.
طبق گزارش ها مک کوئین از سنین جوانی از طرفداران لاپلانته بوده است و تحت تاثیر سیر کاراکترها در سریال «شش بخشی» او محصول سال 1983 قرار گرفته است. حالا بعد از 35 سال که فیلمی کاملا زنانه مثل 8 یار اوشن را دیده ایم ، هنوز هم حس می شود که داستانی درباره بیوه ها می تواند کاملا جذاب و نو باشد.
در آخرین اثر سرگیجه آور مک کوئین ، او تمام وقایع را از لندن به شیکاگو منتقل کرده و درآنجا دنیایی ساخته که شاید از اوایل دهه 80 پیشرو تر باشد اما هنوز هم در آن زن ها دست کم گرفته می شوند. پس از یک سرقت مسلحانه ی ناموفق که در آن تمامی مردانی که در صحنه بودند کشته می شوند ، همسران آنها مجبور می شوند تا ماموریت آنها را کامل کنند. «ورونیکا»(وایولا دیویس) که در حال سوگواری برای همسر خود «هنری»(لیام نیسون) رئیس آن دار و دسته است که این سوگواری پس از تهدید های پیاپی سیاستمدار جنایتکاری بنام «جمال»(برایان تایری هنری) که پول هایش تبدیل به خاکستر شده ، تبدیل به ترس می شود. جمال یک ماه به او فرصت می دهد تا آن 2 میلیون یوروئی که همسر ورونیکا از او دزدیده را پس دهد. ورونیکا پس از پیدا کردن لپ تاپ همسرش به جزئیات سرقت بعدی او پی می برد و به دنبال همسران بقیه ی دزد ها می رود تا با کمک هم کاری را انجام دهند که هیچ آمادگی ای برای انجام آن ندارند.
مک کوئین با همکاری «گیلیان فلین» که نویسنده ی «دختر سفر کرده» اثر «دیوید فینچر» نیز هست ، فیلمنامه ای نوشته که انگار کار یک زن بوده است. کاراکتر های زن مختلفی در فیلم وجود دارند که هرکدام آنها دارای ویژگی های خاصی هستند و بازی آنها کنار یکدیگر می تواند باعث شود که بیشتر به فیلم توجه کنیم. به غیر از دیویس ، «الیزابت دبیکی» را داریم که به عنوان یک زن مورد آزار واقع شده و با همراهی مادرش «جکی ویور» به دنبال رهایی از مردانی است که از او سوء استفاده می کنند. «میشل رودریگز» بعنوان زنی که کسب و کارش را پس از افشای راز های آخرین همسرش از دست داده و «سینتیا اریوو» در نقش مادری که به دنبال تامین هزینه های دخترش است ، به نقش آفرینی پرداخته اند.
از پس تولید پیچیده ی سکانس ها که شامل سرقت های مسلحانه و روابط زنان می شود ، مک کوئین نشان می دهد که با اعتماد به نفس بالایی روی عناصر فیلم خود کنترل دارد. او استایل فیلمسازی خودش را حفظ کرده و اکشن روان ، نقد اجتماعی و شخصیت پردازی دقیق را نیز در «بیوه ها» به آن اضافه کرده است. تعداد کاراکتر ها زیاد است اما در فیلمنامه ی فلین و مک کوئین برای همه ی آنها فرصت عرضه اندام وجود دارد.
دیویس با توانایی های بالای خود لازم نیست که خود را برای هدایت سکانس هایی که در آنها حضور دارد ، به زحمت بیاندازد ، او چه در حال سوگواری و چه در حال مبارزه ، قدرتمندانه و چشم نواز ظاهر شده است. دبیکی ، بازیگری که ستاره بودن او در هر فیلم بیش از فیلم قبلی اش حس می شود ، تصویری از یک زن قدرمند ارائه می دهد که بالاخره موفق می شود تا محکمتر از قبل به زندگی خود ادامه دهد ، رودریگز نیز که همواره در فیلم های درجه دو ، ارزش های خود را زیر پا می گذاشت بالاخره فرصت این را پیدا کرده تا هنر واقعی خود را نشان دهد. نقش های کوچک اما تاثیرگذاری به «کالین فارل» ، «کری کان» ، «جان برنتال» ، «لوکاس هاس» و «رابرت دووال» نیز سپرده شده است.
وقتی آشوب فرا می رسد ، به شکل تند و شوکه کننده ای به تصویر کشیده می شود. در این دو ساعت و خورده ای که فیلم به درازا می کشد ، جوری زمان برای مخاطب می گذرد که احساس می کنید زمان پرواز کرده است. در واقع دلایل زیادی برای لذت بردن از فیلم وجود دارد اما گاهی احساس می شود که داستان فیلم «بیوه ها» نسبت به سریال تلویزیونی کوتاه آن در سکانس های پایانی کمی عجول تر عمل کرده است. برخی از سکانس های پایانی نیازمند عمق بیشتر و برخی از کاراکتر ها نیازمند پایان بندی بهتری هستند.
اما اینکه بخواهیم این ایرادات را بیهوده بزرگ کنیم ، نمی توانیم محصول نهایی فیلم که یکی از سرگرم کننده ترین تریلر های استودیویی چند سال اخیر را ببینیم و از آن لذت واقعی را ببریم. فیلم بی رحمانه و جسورانه ی مک کوئین ، انگار که چهارمین مشت پیاپی خود را به مخاطب وارد می کند و من با شوق فراوان و بی قراری منتظر اثر بعدی مک کوئین خواهم بود.
منبع : گاردین
مترجم : وحید فیض خواه