دغدغه مندی بی ثمر

«تیغ و ترمه» آخرین ساخته کیومرث پوراحمد، فیلمی ست که احتمالاً پس از تماشای آن هرگز به سراغ رمان مورد اقتباسش نخواهید رفت.
به عنوان مخاطبی که رمان «کی از این چرخ و فلک پیاده میشوم» را خوانده است باید اذعان کنم اتفاقا کتاب شریفی است و اگر عالی نباشد کاملاً قابل قبول به حساب می آید اما آن چه در فیلم میبینیم، روایتی سردرگم و مغشوش از همان کتاب است که با اجرایی ضعیف مقابل دوربین رفته است.
بزرگترین اشتباه فیلمساز، انتخاب نقطه ی آغازین درام است که با خودکشی پیام (کوروش سلیمانی) شکل می گیرد؛ درحالیکه گره اصلی فیلمنامه همان چگونگی شیوه ی مرگ اوست، بنابراین نمایش نوع مرگ او در آغازین سکانس فیلم عملاً تماشای آن را به عملی بیهوده و عبث بدل می سازد.
«تیغ و ترمه» فلاش بکهای متعددی به کودکی ترمه (دیبا زاهدی) دارد که به جهت عدم کارکردشان در فیلمنامه می توانستند کلاً حذف شوند.
فیلم در معرفی شخصیتهایش کاستی های بسیاری دارد. مثلاً نقاش بودنِ امیر (پزمان بازغی) و ترمه، چه کارکردی در فیلم دارد؟ اگر مثلاً شغلی فنی داشتند یا پزشک بودند چه تفاوتی در کنشهای آن دو، تصمیمات و کشمکش هایشان ایجاد می شد؟ همچنین امیر، در جایی از فیلم به حال خود رها می شود و حضور منفعلش در کار آزاردهنده است.
این که کارگردانی چون کیومرث پوراحمد به سراغ موضوع خیانت رفته است اتفاق خوشایندیست و از همان دغدغه مندی آشنایِ اجتماعی او نشئت می گیرد اما حجم و میزان پرداختن به این مسئله در روابط افراد مختلف تاحدودی اغراق آمیز است و از طرفی متحد شدن ترمه با مادرش (لاله اسکندری) در انتهای درام، هرگز با منطق علت و معلولی فیلم و درونیات کاراکترها سنخیتی ندارد.اصلاً مادر چرا باید آنقدر تحول یابد؟ فیلم پاسخی به این پرسش حیاتی نمی دهد!
شیوه ی انتقام جویی ترمه از عمویش (هومن برقنورد) گلدرشت است و اگر واکنش دختر نسبت به وقایعی که پشت سرگذاشته است به همان شکلی که در کتاب میخوانیم شکل می گرفت فیلم بسیار منطقی تر و قابل پذیرش تر از آب درمی آمد.
موسیقی متن بد نیست اما حجمش بسیار زیاد است و گاه حس میکنیم موسیقی بر فیلم سوار شده است. موسیقی باکلام فیلم با صدای رضا یزدانی به شدت از رئالیسم فضای کلی کار کاسته و کاش اصلاً چنین بخشهایی در فیلم وجود نداشت.
اعتراف دردناکی برای شخص نگارنده است اما چند ساخته ی اخیر کیومرث پوراحمد (کارگردان موقر و قابل احترام)، هرگز نشانی از سازنده ی فیلم های درخشانی چون «شب یلدا»، «قصه های مجید»، «خواهران غریب» و حتی «اتوبوس شب» ندارد و این واقعه ای تلخ و دردناک در کارنامه ی یکی از بهترین و مهم ترین کارگردانان سینمای ایران است.