نریشنهایی برای هیچ
نریشنهایی برای هیچ!
حرکت آرام و آشنای دوربینهای افتتاحیه توکلی اینجا هم آغاز قصهای است که اینبار در ژانر زندگینامه قصه مردی را روایت خواهد کرد که قهرمان که نه پهلوانی ملیست!
طبق روال همیشه نریشنهای توکلی آغاز میشود، اما اینجا نه از لحنی خاص خبریست و نه واژههایی که برای میخکوب کردن آمده باشند ونه حتی گذر زمانیخاصی.
«تختی» یک فیلم خوش ساخت تکنیکی و سخت است، سخت از آنجا که صحنههای آرشیوی فراوانی دارد که با روایت هماهنگ شدهاند،و صحنهها و گریمهایی که تاریخ را بسازد و از قضا خوب هم درآمدهاند.اما انگار اینجا خبری از توکلی سرحال و خلاق گذشته نیست، انگار کارگردانی پابه سن گذاشته و باتجربه فیلمی در رسای مردی مهن ساخته، که البته در ریا بودنش هم قبل از شروع از بین میرود.
شمایل مردی که عکسها و ماجراهایش را از بریم، قهرمانی که سالها همه از پهلوانیاش گفتهاند، و ابهتی که انگار تنها در بدن تنومنداش است.
و این مرد بزرگ هیچ نشانی از بزرگی جز صورت ورم کردهاش ندارد. لبخندی ماسیدت بر چهره و چند دیالوگ شعارزده همه ابهتی ست که از تختی ساخته میشود، نه کلامی گیرا و نه حتی نگاهی که لحظهای وادارت کند عمیق شوی و فکر کنی به مردانگیاش و بیش از آن هویتش!!! شاید عدم حضور بازیگری حرفهای دست توکلی را برای ورود به درون غلامرضا تختی بسته است، با این توجیه هم شاید میشد حداقل در نمایی بازتر کمی از سخنرانی تاثیرگذار یا حتی عبوری، مکثی، لحظهای پرقدرت ببینیم.افسوس که تختی توکلی متاسفانه ظاهری احمق پیدا کرده و افسوس بیشتر که این فیلم تا امروز تنها مدرک مستند مردی به این بزرگیست.
و نریشنهای بدون کارکرد جای جای فیلم تنها راهفراری برای همه آنچه نیست به نظر میآیند، فراری که نه از سرنوشت عجیب قهرمان که از نداشتههای دراماتیک روایت است. روایتی که جز
یک سکانس تاثیرگذار-صحنه کشتی با چشمان بسته-هیچ اثری روی مخاطب برای پذیرفتن عنوان قهرمان تختی نمیگذارد، پهلوان که بسیار از حوزهی نگرش روایت دور است.
تختی همه آنچه که هست، چیزی از کارگردان حرفهاش کم نمیکند، گویی تعجیلی ناخواسته گریبان فیلم را گرفته و حوزهفنی تمام انرژی کارگردان و تیمش را صرف خود کرده. کاش «غلامرضا تختی» توکلی کمی از خودش داشت، خود کارگردان.
پانوشت۱:فارق از درست یا غلط بودن صحنههای کودکی تختی، اجرای آن فوقالعاده است و البته انتخاب فیلتر سیاه و سفید از هوشمندی کارگردان میآید.
پانوشت۲: عنوانبندی ابتدایی و امضای تختی تنها نشانه یا ادای دینیسن که میتوان به سینمای علی حاتمی پیدا کرد.