قابل تقدیر اما متوسط

پویا بادکوبه ، از ساختن تیزرهای تبلیغاتی برای نمایندگیهای شرکت بزرگ LGو دیگر کالاهای تجاری تا تلاش برای نمایش یک اثر رئالیستی مدرن . حالا این کارگردان جوان پس از ساخت چندین فیلم کوتاه ، در سال ۱۳۹۶ موفق به ساخت اولین تجربه بلند سینماییاش شد .
درساژ نام اولین فیلم این کارگردان جوان برگرفته از یک رشته و هنر سوارکاری است که سوارکار میتواند با رابطهای حساب شده تمام حرکات اسبش را تعیین کند و این امر شاید نیازمند یک رابطهی عمق تر بین اسب و سوارش باشد . با اینکه درساژ توقعات یک سینمای مدرن را کاملا برآورده نمیکند اما میتوان آن را یک فیلم متوسط خوب برشمرد و تحسین برانگیزترین نکته فیلمنامه جزییاتی است که هماهنگ با مفهوم ، تم خلاقانهای را شکل میدهد .
در باب فیلمنامه ، گلسا دختری درونگرا که دوران نوجوانی خود را سپری میکند به همراه دوستانش جرمی را مرتکب میشوند و این اتفاق اولین محرک شخصیت برای پیشبرد داستان است . هدف و شخصیت پردازی های قبلی در فیلم شکل نگرفته و بیننده باید بپذیرد که از این نقطه میانی داستان شخصیت را دنبال کند اما هرچه هست مسلما به آسیبهای دوران نوجوانی و نقش والدین و جامعه در این بحران ها اشاره میکند .
علی مصفا و شبنم مقدمی به عنوان به عنوان والدین یک کودک بحران زده و شخصی که مشکلات نا بارزی دارد ، به خوبی از پس نقششان بر آمده اند و نقش گلسا نیز به خوبی به نمایش گذاشته شده است که این خود نشان دهنده ظهور بازیگری توانمند است . کارگردان با همراه کردن دوربین پشت شانه های گلسا قصد دارد با دنیای او هماهنگ شود بصورتی که بیننده با او میدود ، نگران میشود و تصمیمی میگیرد و این نوع روایت از زیباترین نکته های فیلمنامه و کارگردانی است که نشان دهنده یک فیلمنامهی شخصیت محور است تا داستان محور بصورتی که حجم داستان را تماما شخصیت به دوش میکشد .
نشانه هایی در فیلم قابل رویت است که بیانگر فهم کارگردان از نمادهای سینمایی است و اینکه تا حدی توانسته است از این نشانه ها استفاده کند . در فیلم چندین بار پای گلسا نشان داده میشود و همچنین زمانی که به دلیل تنش در خانواده و نداشتن کرایه رفت و آمد مجبور به دویدن میشود ، این نمادها با اسبی به نام الوند و همچنین گرههای اجتماعی و ذهنی رابطه ای معنادار برقرار میکند که مفهوم کلی درساژ را میسازند .
خانواده با نسلی روبرو است که هرچه اورا محدود تر میکند ، او راه دیگری را پیدا میکند حتی سادهترین آن یعنی دویدن . این همذات پنداری میان اسب (الوند) و گلسا و محدودیت های هردوی آن ها در محیط خودشان ، به این شیفتگی متقابل دامن میزند تا نوجوان فیلم به جایی برسد که نه پدر و مادر و نه دوستانش نتوانند را اندازه الوند راهی در او ایجاد کنند .
نقش دوربین در فیلم درساژ یکی از پررنگترین نقشها است به اندازه ای که گاهی دوربین بیش از حد اقدام به خودنمایی میکند و این خود نوعی ضربه به فیلم و همچنین آشکار کردن فیلم اولی بودن کارگردان است .
در کلام آخر باید بگویم با اینکه فیلمهای مشابهی در این موضوع ساخته شده است اما درساژ قابل تقدیر است چه از منظر کارگردانی و چه از منظر بازیگری . فیلمنامه جزییات سینمایی و لطافتهای نمایشی دارد و یکی از بزرگترین ضعفهای فیلم شخصیت پردازی نیمه کاره است که میتوان گفت بیشتر از توقعمان به فیلم لطمه وارد کرده است و آن را در رده متوسط نگه داشته است .