یکی برای همه همه برای یکی
"عرق سرد"
کارگردان : سهیل بیرقی
تهیهکننده : مهدی داوری
نویسنده : سهیل بیرقی
بازیگران : باران کوثری / امیر جدیدی / سحر دولتشاهی / لیلی رشیدی / هدی زینالعابدین و ...
مدیر فیلمبرداری : فرشاد محمدی
صدابردار : مهدی صالح کرمانی
طراح چهره پردازی : ایمان امیدواری
تدوین : بهرام دهقانی محمد نجاریان
موسیقی : کارن همایونفر
مجری طرح و مدیر تولید : کامران حجازی
توضیحات :
سهیل بیرقی که اولین تجربه سینماییاش را با دستیار کارگردانی در فیلم سینمایی "آدم" ساخته عبدالرضا کاهانی محصول سال ۱۳۸۵ شروع کرد، در سال ۱۳۹۴ توانست با فیلم "من" که از حضور بازیگران شناختهشدهای همچون لیلا حاتمی، امیر جدیدی، مانی حقیقی و بهنوش بختیاری بهره میبرد، خود را بهعنوان یکی از کارگردانان آیندهدار مطرح کند و نشان داد موقعیت و خرده پیرنگها رو به خوبی می شناسد و یکدستی فضا را بلد است؛ عرق سرد دومین فیلم کارنامه کاری سهیل بیرقی است که علاوه بر کارگردانی همانند فیلم قبلی اش نویسندگی آن را نیز بر عهده داشته است؛ سهيل بيرقي در دومين فيلم خود نيز همانند فیلم قبلی اش سراغ فيلمنامه اي با محوريت زن رفته است، وی که حالا در ارتقاء رکوردهای فمینیستی در فیلم ایرانی روی دست خانم تهمینه میلانی بلند شده است و اگر در فیلمهای خانم میلانی این مردان دیگر هستند که به نمایندگی از فیلمساز و زن ستمدیده قضیه، شوهر را تادیب میکنند، اینجا زن فیلم شخصاً دست بزن دارد و مرد خود را در خیابان رسماً کتک میزند؛ فیلم سینمایی عرق سرد تابستان ۱۳۹۶ در تهران جلوی دوربین رفت و یکی از نکات جالب توجه درباره فیلم تازه سهیل بیرقی، حضور باران کوثری در نقش یک فوتبالیست است که برای بازی در این نقش تمرینات بسیار سخت و تخصصی رشته فوتبال را پشت سر گذاشته و بیش از ۲۰ کیلو وزن کم کرده است؛ عرق سرد که فیلمی به شدت فمینستی است، روایتگر افروز اردستانی با بازی باران کوثری بوده که کاپیتان تیم ملی فوتسال زنان ایران است؛ به دلیل گلزنی افروز اردستانی این تیم برای اولین بار توانسته به فینال مسابقات آسیایی راه پیدا کند، اما زمانی که او به قصد سفر به مالزی به فرودگاه مراجعه میکند، متوجه میشود که توسط همسر مجري اش ياسر شاه حسيني با بازي امير جديدي ممنوع الخروج شده است و منجر به از دست دادن فرصت های فوتبالی اش میشود و از اینجا به بعد آغاز جنگی بین یاسر و افروز است ...
داستان فیلم بر گرفته از داستان واقعی نیلوفر اردلان کاپیتان تیم ملی فوتسال ایران است که به دلیل مخالفت همسرش ، مهدی توتونچی مجری برنامه شبهای فوتبالی با خروج او از کشور و ضبط گذرنامهاش، نتوانست تیم ملی فوتسال زنان ایران را در جام ملتهای آسیا سال ۲۰۱۵ همراهی کند هر چند دخل و تصرف نویسنده و سمپاتی وی با برخی شخصیتها حاکی از خروج داستان از مسیر واقعی دارد؛ به عنوان مثال نیلوفر اردلان برعکس افروز اردستانی در نهایت توانست با اجازه دادستانی راهی مسابقات قهرمانی فوتسال زنان جهان ۲۰۱۵ در گواتمالا شود.
انتخاب همین سوژه خشک و خالی كافي بود تا فيلم خوبي از آب درآيد زیرا چنین سوژههایی که از دل اتفاقات خصوصی هنرمندان، ورزشکاران و ستارهها بیرون میآید، برای تماشاگر جذاب است و میتواند دلیل خوبی برای کشاندن تماشاگر به سینما باشد، اما نويسنده با دادن كدهايي در فيلم شخصيت افروز را در فيلمنامه به سمت همجنسگرايي برده است كه احتمالاً مي خواسته ميخ خود را براي دريافت جايزه جشنواره های خارجي ( يا به معني واقعی كلمه جشنواره هایی است که عاشق سیاه نمایی ایران هستند. ) محكمتر كند؛ فیلمنامه عرق سرد با آنکه ایده مهم و بسیار دردناک و قابل توجهی دارد و به نوعی به دغدغه ی حق طلبانه ای از زنان ورزشکار اشاره میکند، بسیار ضعیف است و با یک خرده پیرنگ شکل نگرفته قصد کش دادن فیلم تا به انتها را دارد و فیلمساز با دستمایه قراردادن سوژهای در دنیای واقعی که سروصدای زیادی در رسانهها و فضای مجازی کرده بود، چیزی بیشتر از اخبار و وقایعی که درفضای مجازی دیده و خوانده بود، در فیلم عرق سرد ارائه نکرده است؛ زمانی که اتفاق مستندی رخ داده و تبدیل به فیلم شده تماشاگران فیلم باید در موقعیت تحلیل، قضاوت و اندیشه قرار گیرد، اما در فیلم عرق سرد بدون نشاندادن همه جوانب، سازنده اثر خود به قضاوت نشسته و به سلیقه خود در داستان واقعی تحریف نموده و تماشاگر را به دیدن این داوری و قضاوت بر پرده سینما دعوت میکند و به عبارتی دیگر میتوان گفت عرق سرد با آنکه ایده بسیار قوی و قابل طرح در جامعه داشت با ساختی بسیار ضعیف کاملاً هدر رفته است.
ضعف اصلی فیلم عرق سرد شخصیت پردازی است که به درستی شکل نگرفته است و انگیزه کاراکترها برای هیچ کاری مشخص نیست؛ یاسر که یک دیوانه ی روانی به تمام معناست، مهرانه نوری با بازی سحر دولتشاهی مسئول تیم که تا به آخر متوجه نمیشویم چرا با بهترین بازیکن تیمش لج است، مسیح عطایی با بازی هدی زین العابدین دوست افروز که در حمایت از افروز اردستانی به همراه تیم نمیرود و در ایران میماند، چرا مانده و چرا به یکباره با یک وعده او را رها میکند و میرود ؛ رییس فدراسیون چرا نامه رضایت افروز که بهترین بازیکن تیمش است را امضاء نمیکند و به جایش با یاسر جلسه میگذارد، چرا پانته آ آل داوود (وکیل افروز اردستانی) با بازی لیلی رشیدی به او دروغ میگوید که میشود کار را حل کرد و به سراغ مصاحبه با VOA میرود؛ اصلاً چرا افروز از یاسر جدا زندگی میکند؟ چرا یاسر برای او خانه خریده و چرا طلاقش نمیدهد؟ چرا افروز با مسیح هم خانه است؟ چرا اگر یاسر بفهمد او همخانه دارد او را بیرون میکند و صدها چرای دیگر پیرامون شخصیت های فیلم و انگیزه هایشان میتوان مطرح کرد و اینکه آیا کارگردان از کنار هم قرار دادن افروز و مسیح قصد دارد بگوید آنها گرایشات همجنسگرایانه دارند؟
فیلمساز با فضای فمنیستی و گاهاً اروتیک فیلم مانند مسواک زدن با نفرت باران کوثری بعد از رابطه جنسی و پیام مستهجن آن برای تخریب شخصیت یاسر میخواهد عمق این بیزاری غیرقابل درک از یک رابطه زناشویی را به تماشاگر بقبولاند و چهره یاسر شاه حسینی را به عنوان مشت نمونه خروار فردی بی منطق در کنار قانونی غلط به ببینده حقنه کند؛ اما فیلم به ما نشان میدهد که یاسر در واقع با فوتبال بازی کردن همسرش مشکلی ندارد بلکه سردی، کناره جویی و حتی تحقیری که از جانب همسرش میبیند، او را ناراحت و آزرده کرده است.
یکی دیگر از معایب فیلم اشکال حقوقی است که در فیلم وجود دارد؛ زمانیکه افروز و یاسر از پلههای دفترخانه پایین می آیند، یاسر برگه رضایت را پاره میکند؛ فیلمساز فراموش کرده است که سندی که در محضر ثبت دفتری میشود یک سند رسمی ثبت شده و محفوظ است و با پاره شدن کامل آن توسط هر یک از طرفین، هیچ خدشه ای بر ارزش و اعتبار آن وارد نمی شود، به بیان دیگر وقتی در ازای بخشش مهریه، افروز اجازه خروج را به صورت رسمی و دفتری از همسرش گرفت، از همان لحظه ماجرا حل شده بود و پاره کردن یا نکردن آن سند هیچ تاثیری در اصل رضایت ثبت شده یاسر نداشت و افروز به راحتی می توانست به دفترخانه مراجعه کند و رونوشت دیگری از اجازه خروج ثبت شده در محضر را دریافت کند و به فوتبال خود برسد، و البته در این صورت فیلم تمام میشد و قاعدتاً فیلمساز نمیخواست در اواسط فیلم فیلمش را به انتها برساند.
بازی باران کوثری در بیشتر نقاط فیلم متوسط و تکراری همانند فیلمهای سابقش یک دختر سرکش و عصیانگر است اما در لحظاتی از فیلم هم بازی وی آنقدر ضعيف، اگزجره و سطحي بوده که حس تصنعی بودن بازی به مخاطب دست میدهد و در طرف مقابل بازی امیر جدیدی که بی شک یکی از استعدادهای چشمگیر سینمای امروز ایران است در نقش یک مجری متظاهر دو روی ریاکار، بسیار خوب و پخته است و به معنای واقعی حق نقش را به خوبی ادا کرده است در کنار سحر دولتشاهی در نقش مهرانه نوري (سرپرست تيم ملي ) قالب نیروهایی دورو و مطلوب سیستمهای مدیریتی دولتی و يک مدير ظاهر الصلاح كه موقعيت خودش را با چيزي عوض نميكند عالی از کار درآمده است و لیلی رشیدی در نقش "پانتهآ آلداوود" وکیل کاپیتان تیم ملی فوتسال بانوان در کنار هدی زین العابدین در نقش "مسیح عطایی" بازیکن تیم ملی فوتسال بانوان توانسته اند بازی قابل قبولی از خود ارائه دهند.
از نكات منفي فيلم پايان بندى ضعيف در برنامه زنده تلويزيون و تبليغات زياد و علني اسپانسرهاي فيلم در قالب ديالوگ ميتوان اشاره كرد از قبيل : اسنپ ، آسان پرداخت ، كاله ، مارشال و...