یک تصادف ساده؛ بازگشت قدرتمند جعفر پناهی با فیلمی اعتراضی

ترجمه اختصاصی سلام سینما: نخستین فیلم جعفر پناهی پس از آزادی از زندان موفق به دریافت نخل طلای جشنواره کن شد. این فیلم که اثری چندلایه و پرتنش است، قرار است نمایندهی فرانسه در اسکار سال آینده باشد. یورونیوز کالچر هم با امید به درخشش پناهی در اسکار، آن را یکی از شاهکارهای امسال میداند.
بیشتر بخوانید:
تمجید مارتین اسکورسیزی از فیلم یک تصادف ساده جعفر پناهی: تاکنون چیزی شبیه آن ندیدهام
نگاهی به فیلم یک تصادف ساده (جعفر پناهی) | شاهکاری جسورانه با بودجه کم که از بلاکباسترهای هالیوودی موثرتر است
نقد کوتاه فیلم یک تصادف ساده | ترکیبی از فضای آثار پارک چان ووک و فیلمهای قبلی جعفر پناهی
زخمهایی که در جزئیات پنهان میشوند
وقتی ذهن انسان از یک تروما جان سالم بهدر میبرد، گاهی برای زنده ماندن، جزئیات حاشیهای را حذف میکند. درد و رنج در عوض، خود را در جزئیاتی کوچک خلاصه میکند: تصویر، بو، یا صدایی که در حافظه میماند. مغز برای بقا، به آن جزئیات چنگ میزند و از آن یک «جعبه قفلشده» میسازد؛ چیزی که شاید بتوان با آن زندگی کرد، اما هرگز نمیتوان حضورش را فراموش کرد.
برای «وحید» (وحید مبصری)، آن جزئیات، یک صداست — صدای جیرجیر پای مصنوعی. وقتی بعد از سالها این صدا را در محل کارش میشنود، جعبهی ذهنیاش باز میشود و خاطرات عذابآور گذشته سرریز میکنند.
ملاقات با شکنجهگر؛ شروع انتقام
صاحب آن صدا، مردی با پای چوبی (ابراهیم عزیزی) است. او ظاهراً پدری خانوادهدوست است که ماشینش پس از تصادف با یک سگ خراب شده و به دنبال کمک آمده. اما برای وحید، او همان مأمور سابق اطلاعات است که سالها در زندان او و بسیاری دیگر را شکنجه کرده بود.
واکنش وحید چنان غریزی و شدید است که بیدرنگ او را میرباید و تصمیم میگیرد دردش را با زندهبهگور کردن شکنجهگرش در بیابان دفن کند. اما ناگهان تردید سراغش میآید: وحید در زمان شکنجه چشمبند داشته و مرد ادعا میکند که اشتباهی گرفته شده است. او میگوید پایش را تازه یک سال پیش در تصادف از دست داده، نه در دوران خدمت.
سفری از تهران تا حافظه؛ حقیقت یا توهم؟
وحید که میترسد انسان بیگناهی را بکشد، تصمیم میگیرد از همبندان سابقش کمک بگیرد. او مرد را داخل صندوقی میگذارد و در مینیونش قرار میدهد، و سفری در خیابانهای تهران آغاز میکند تا شاهدانی را بیابد که هویت مرد را تأیید کنند.
در مسیر، او سراغ چند بازمانده میرود: عکاسی به نام شیوا (مریم افشاری)، عروس آینده گلی (حدیث پاکبدن) و حمید (محمدعلی الیاسمهر) – تنها کسی که چهرهی شکنجهگر را دیده است. این سه، هر یک با زخمهای خود، به وحید میپیوندند تا حقیقت را کشف کنند و در عین حال با گذشتهی خود روبهرو شوند.
سینمای مقاومت؛ پناهی و بازتاب زخمهای جامعه
«یک تصادف ساده» نخستین فیلم جعفر پناهی پس از زندان است؛ جایی که به دلیل ساخت فیلمهایی با مضمون «تبلیغ علیه نظام» و حمایت از محمد رسولاف محکوم شد. پناهی که از سال ۲۰۰۳ با محدودیتهای حکومتی روبهرو بوده، از تجربهی زیستهی خود بهعنوان یک هنرمند تحت تعقیب بهره میگیرد تا داستان گروهی از بازماندگان شکنجه را روایت کند.
فیلم در خفا ساخته شده، چراکه پناهی اجازهی رسمی فیلمبرداری نداشت. حاصل کار اما درامی پرکشش و دقیق است که با تغییرات ظریف لحن، تماشاگر را غافلگیر میکند. در قالب یک تریلر روانشناختی، فیلم به بهای انتقام، پیامدهای شکنجه، و امکان یا عدم امکان بخشش میپردازد.
طنز تلخ در دل تاریکی
در میانهی این خشونت و رنج، پناهی بهطرزی استادانه طنز تلخ و موقعیتهای کمیک را وارد اثر میکند. سفر جادهای پرتنش شخصیتها در یک مینیون فرسوده، به گفتوگوهای گزنده و موقعیتهای پوچی میانجامد که یادآور آثار ساموئل بکت است — نامی که خودِ حمید هم در دل بیابان به آن اشاره میکند.
به همین دلیل، فیلم در عین تاریکی، لحظاتی از طنز سیاه دارد که آن را به چیزی میان «در انتظار گودو» و «آخر هفته با برنی» تبدیل میکند؛ اما پناهی هرگز اجازه نمیدهد عناصر کمیک، لایهی سیاسی و انتقادی اثر را تضعیف کنند.
[....]
بازگشت افتخارآمیز به کن و مسیر اسکار
حتی اگر این فیلم نخل طلا را هم نمیبرد، باز هم اثری از یک استاد بود. «یک تصادف ساده» نخستین فیلم ایرانی است که پس از «طعم گیلاس» عباس کیارستمی در سال ۱۹۹۷ موفق به دریافت نخل طلا شده است. اما تردیدی نیست که حکومت ایران این موفقیت را سیاسی میخواند.
پناهی اما با این فیلم نشان میدهد که هنر سیاسی، در صورت برخورداری از زیباییشناسی و عمق انسانی، میتواند همزمان زیبا و انقلابی باشد. همانگونه که تونی موریسون گفته بود: «بهترین هنر، سیاسی است — و باید بتوانی آن را بیتردید سیاسی و بیبرگشت زیبا بیافرینی.»
میان سیاست و هنر؛ رد قاطع دوگانهی کاذب
پناهی با «یک تصادف ساده» این دوگانهی دروغین را رد میکند که یا فیلم سیاسی است و ارزش هنری ندارد، یا صرفاً هنری است و از معنا تهی. مانند همنسلانش محمد رسولاف، مریم مقدم و بهتاش صناعیها، او نشان میدهد که هنر اعتراضی نهتنها ضروری، بلکه از نظر هنری خیرهکننده است.
چنین فیلمهایی — چه تلخ و چالشبرانگیز، چه شاعرانه و رهاییبخش — نعمتی هستند برای مخاطبانی که امتیاز دیدن آثار هنرمندانی را دارند که همهچیز خود را برای بیان حقیقت در خطر میگذارند.
اکران جهانی
دو فیلم «دانهی انجیر مقدس» و «کیک محبوب من» که سال گذشته در صدر فهرست یورونیوز کالچر قرار گرفتند، امسال جای خود را به «یک تصادف ساده» خواهند داد. این فیلم نمایندهی فرانسه در شاخهی بهترین فیلم بینالمللی اسکار است (زیرا تدوین آن در فرانسه انجام شده) و امیدهای بسیاری برای موفقیت دارد.
«یک تصادف ساده» برای نخستینبار در جشنواره کن امسال به نمایش درآمد و اکنون در سینماهای فرانسه اکران شده است. برنامهی اکران جهانی آن نیز شامل جشنواره فیلم لندن در ۱۱ اکتبر، اکران عمومی در آمریکا از ۱۵ اکتبر، اسپانیا (۱۷ اکتبر)، پرتغال (۱۳ نوامبر)، بریتانیا (۵ دسامبر) و آلمان (۱۱ دسامبر) است.