بهترین نقشآفرینی های گلشیفته فراهانی در سینمای ایران
اختصاصی سلام سینما- گلشیفته فراهانی را میتوان یکی از مهمترین شمایلهای بازیگری سینمای ایران دانست. دختری که در ۱۴ سالگی برای ایفای اولین نقش خود در فیلم «درخت گلابی» داریوش مهرجویی موفق شد سیمرغ بهترین بازیگر زن را در بخش بینالملل شانزدهمین جشنواره فیلم فجر دریافت کند و تبدیل به جوانترین دریافتکننده سیمرغ بلورین شود.
او در ادامه کار خود انتخابهای هوشمندانهای داشت و توانست نقشهای بهیادماندنی را اجرا کند و خیلی زود در سینمای ایران به محبوبیت برسد.
بازیهای آخر او در سینمای ایران خیلی زود مورد توجه سینمای اروپا قرار گرفت، همانطور که چهره شرقی و در عین حال ساده و دخترانهاش برای اروپاییها خواستنی بود.
او برای بازی در فیلم «یک مشت دروغ» در کنار لئوناردو دیکاپریو به آمریکا رفت اما دیگر هرگز نتوانست برگردد. حواشی فیلمهای بعدی مانند «سنگ صبور» و انتشار عکسهای مدلینگ، پرونده بازگشت گلشیفته به سینمای ایران را، برای همیشه بست، هرچند بعضی از نقشآفرینیهای او هرگز از خاطر نمیروند.
۱-میم مثل مادر
کارگردان: رسول ملاقلی پور
نقش: سپیده، مادر
خلاصه داستان: پزشکان دلیل وضعیت سعید فرزند سپیده را ناشی از استنشاق گازهای شیمیایی در زمان جنگ توسط سپیده می دانند. سهیل (پدر سعید) اصرار دارد تا فرزند را به یک آسایشگاه تحویل دهند اما سپیده مخالفت می کند و...
«میم مثل مادر» همان فیلمی است که احتمالا تماشاگر عامه گلشیفته فراهانی را پیش از هرچیز، با آن بهخاطر میآورد. در یک فیلم ملودراماتیک تلخ، او نقش مادری را بازی میکند که یک تنه سعی دارد پسر معلولش را بزرگ کند، درحالیکه خودش هم شیمیایی است و حال خوشی ندارد و از جایی به بعد مادر و پسر هر دو باید به هم کمک کنند اما ورود پدر به داستان، همه بازی را عوض میکند.
هرچند بازی گلشیفته فراهانی در «میم مثل مادر» کمی اغراقآمیز بهنظر میرسد اما این لازمه هم نقش و هم یک اثر ملودرام است و در نسبت با بقیه عناصر فیلم متوازن است. صدای خاص و بغضآلود گلشیفته فراهانی که یکی از اصلیترین ویژگیهای بازی او است و بهنوعی تبدیل به امضای نقشآفرینیهای او در سینمای ایران شده بود، در «میم مثل مادر» کمک شایانی به همراهی تماشاگر با تنهاییها و سختیهای یک مادر و پسر طردشدهاش میکند.
۲-سنتوری
کارگردان: داریوش مهرجویی
نقش: هانیه، معشوقه و همسر علی سنتوری
خلاصه داستان: علی، نوازنده چیره دست سنتور و خواننده محبوب جوانان ناگهان در اوج شهرت و موفقیت افسار زندگی را از دست می دهد و به بیراهه می رود.
«سنتوری» یکی از آثار ویژه کارنامه کاری گلشیفته فاهانی است. و در کنار «دیوار» یکی از سرخوشانهترین نقشآفرینیهای او. اگر فیلمهای گلشیفته را مرور کنیم، خواهیم دید که اکثر نقشآفرینیهای او در فیلمهای درام جدی یا ملودرام است و کاراکترهایی را بازی کرده که درگیر معضلات و درگیریهای خاص خودشان هستند و به عبارتی شخصیتهایی تلخ بهحساب میآیند.
حتی در «دیوار» هم که نقش دختری جوان و پرشور را بازی میکند، باز هم اجبار به کار کردن برای معاش خانواده و تلخیهایی که همراه خود میآورد، آن روحیه شاد و شنگول را تضعیف میبخشد. اما در «سنتوری» این سرزندگی بخشی از مختصات اصلی شخصیت است که قرار است سرزندگی و شور را از مجرای خود به همسرش علی سنتوری منتقل کند. از طرف دیگر، در عموم لحظات حضور گلشیفته فراهانی در فیلم، خاطرات سالهای اول خوشی و عاشقانگی و دونفرههای هیجانانگیز مرور میشود که در آنها گلشیفته فراهانی منبع الهام علی سنتوری و انرژی و شور فیلم «سنتوری» است.
۳-درباره الی
کارگردان: اصغر فرهادی
نقش: سپیده
خلاصه داستان: روایتگر زندگی چند خانواده است که برای گذراندن تعطیلات به شمال کشور سفر کردهاند.
«درباره الی» آخرین تجربه بازی گلشیفته فراهانی در سینمای ایران بود. فیلمی که حتی بعد از رفتن او، به اکران عمومی درآمد و صحبتهای زیادی شنیده میشد که به دلیل حضور گلشیفته فراهانی در فیلم، اجازه اکران آن لغو شود ولی این اتفاق نیافتاد.
از جهتی این کاملترین نقشآفرینی گلشیفته هم هست. در اجرای نقش سپیده میتوان برآیند سالها تجربه بازیگری او و بهترین نمونه استایل و لحن خاصی را که او در این مدت به آن رسیده بود، به تماشا نشست. صدای توامان با بغض، نگاههای نگران و آسیب خورده و البته قامتی که باید همه ضعفهای خود را پشت آن پنهان کند و وانمود کند که قوی و محکم ایستاده است.
گلشیفته فراهانی برای درآوردن نقش سپیده، که میتوان او را قهرمان اصلی «درباره الی» هم دانست، زحمت زیادی کشید. هرچند که اصغر فرهادی در کار با بازیگر بسیار سختگیر است و به حالتی جز بهترین اجرای بازیگر رضایت نمیدهد اما تلاشهای گلشیفته برای رسیدن و نزدیکی به سپیده بسیار قابل توجه بود. مثلا هر روز قبل از ضبط ساعتها لب ساحل با صدای بلند فریاد میکشید تا آن خش و گرفتگی صدای سپیده در فیلم، به شکل درستی از کار دربیاید.
۴-بوتیک
امتیاز کاربران: ۶.۶
کارگردان: حمید نعمت الله
نقش: اتی
خلاصه داستان: اتی (احترام) که خانواده ای فقیر دارد و از خانه گریخته، همراه با دوستانش خانه ای اجاره کرده، که اجاره آن را نپرداخته و صاحبخانه قصد دارد آنها را بیرون کند. جهانگیر که در یک بوتیک کار می کند، به بهانه دادن شلوار مورد علاقه اتی به او، سعی می کند که به او کمک کند...
یکی از بهیادماندنیترین گلشیفتههای سینمای ایران و مهم ترین نقشآفرینی او بعد از «درخت گلابی». «بوتیک» در واقع همان فیلمی است گه گلشیفته فراهانی جوان را به سینمای ایران معرفی میکند.
هرچند «بوتیک» اولین فیلم حمید نعمتالله بود و احتمال خطا و بیتجربگی را افزایش میداد، اما نعمتالله بهخوبی نشان داد که سینما را خصوصا در گرفتن بازی از بازیگران میشناسد. وقتی به این مسئله پی میبریم که تفاوت بازی هر دو قهرمان فیلم یعنی گلشیفته فراهانی و محمدرضا گلزار را با نقشآفرینیهای قبلیشان مقایسه میکنیم. در اینجا بازی دو بازیگر بسیار کنترل شده است و مهمتر از آن در هماهنگی کاملی با یکدیگر هستند که توازن فیلم را تا انتها حفظ میکند.
اتی دختری که از خانه فرار کرده و در شهر سرگردان است اتفاقی با گلزار آشنا و همراه میشود و در این مسیر و در همراهی با مرد چیزهایی را از تهران میبیند که تا پیش از این در خیابان تجربهشان نکرده. دندان درد او که یک المان دراماتیک مهم است و البته گلشیفته، اتی را طوری به اجرا درمیآرود که تماشاگر هم دندانش درد میگیرد، در نهایت کار دستش میدهد و تهران عفونی و متعفن حقیقی را به دخترک جوان تحمیل میکند.
۵-اشک سرما
کارگردان: عزیز الله حمیدنژاد
نقش: روناک
خلاصه داستان: در جنگ و درگیری هایی که در کردستان شروع شده، بخش وسیعی از منطقه مینگذاری شده و هر روزه عده ای سرباز کشته می شوند. کاوه کیانی که در خنثی کردن مین ها تخصص دارد و فقط چهار ماه از خدمت سربازی اش باقی مانده برای مأموریت عازم منطقه می شود...
نقش گلشیفته فراهانی در «اشک سرما» قبل از هرچیز بهواسطه چهره و فیزیک او که بهخوبی روی این نقش نشسته است واجد اهمیت میشود. او بهخوبی میتواند یک دختر کومله مبارز باشد و بهعبارتی این نقشآفرینی مقدمهای میشود تا سالها بعد در فیلم «دختران خورشید» که درباره مبارزات چریکی گروههای کرد با جنگجویان داعش است، نقش فرمانده یکی از دستههای مبارز زنان را بازی کند.
اما در رابطه با بازی او در «اشک سرما» آنچه بسیار جالب بهنظر میرسد دوگانگی شخصیت است؛ به عنوان یک مبارز کومله، او زنی قوی و مقتدر است که برای کشتن یک آدم آمده اما در موقعیت ثانویه فیلم که در بوران گیر میکند و کسی که میخواهد کارش را تمام کند، به کمک او میشتابد در موضع ضعف قرار میگیرد، درحالیکه باید آن اقتدار را در ظاهر حفظ کند و کمی هم که داستان جلوتر میرود، فازهای عاشقانه هم به رابطه این دو اضافه میشود و شخصیت روناک و به تبع آن، بازی در جایگاه این کاراکتر را بسیار سخت و پیچیده میکند اما فراهانی بهخوبی از پس اجرای آن برمیآید و تماشاگر را تا لحظه آخر با خود میکشاند.