بهترین فیلم های جنایی سینمای ایران بعد از انقلاب
اختصاصی سلام سینما- فیلمهای جنایی یکی از محبوبترین و قدیمیترین ژانرهای سینمایی بودهاند. از آغاز تاریخ سینما و اولین فیلمهایی که ساخته شد، فیلمهای جنایی هم حاضر بودند و میتوان گفت که ادوین اس پورتر با ساخت فیلم «سرقت بزرگ قطار» برای اولین بار یک جنایت را بهتصویر کشید و اسلحه را جلوی لنز دوربین آورد.
ویدیو بهترین فیلمهای جنایی ایرانی بعد از انقلاب در کانال یوتیوب سلام سینما
ژانر جنایی در طول تاریخ سینما، مادام خود را بهروز کرد و بر امکانات فنی و بیانیاش افزود تا کماکان یکی از پرطرفدارترین ژانرهای سینمایی باشد که از دلش کلی زیر-ژانر مختلف از نوآر گرفته تا معمایی، گانگستری و سرقتی، زاده شود. در سینمای ایران قبل از انقلاب هرچند تفکیک ژانر به شکل حرفهایاش وجود نداشته و عموم فیلمها را در دسته فیلمفارسی قرار میدهند اما اکثر فیلمفارسیها (که خود ترکیبی از چند ژانر مختلف بودهاند) جایی کارشان به ژانر جنایی گره خورده است. «قیصر» مسعود کیمیایی را میتوان یکی از اولین نمونههای فیلم جنایی ناب دانست. یعنی فیلمی که کاملا آگاه به قواعد ژانریک ساخته شد و میخواست تجسمی از این ژانر قدیمی را در سینمای ایران بهوجود بیاورد.
«قیصر» خود زمینهساز ساخت فیلمهای جنایی بسیاری در تاریخ سینمای ایران گشت. بعد از انقلاب اسلامی، عموم فیلمها که بهمرور از جهان فیلمفارسیها فاصله میگرفتند، جنایی و معمایی بودند چراکه حالا با محدودیتهای جدید در نمایش زنان و روابط، این یک داستان جنایی هیجانانگیز بود که میتوانست پای تماشاگران انبوه را به سالن سینما باز کند. ساموئل خاچیکیان را میتوان یکی از اولین و مهمترین کارگردانان ایرانی دانست که در تمام مدت فعالیتش در عرصه ژانر جنایی و فیلمهای خصوصا تعقیب و گریزی و پلیسی، فیلم ساخت و تاثیر بسزایی در شکل گرفتن زبان و دایره المعارف ژانر جنایی در سینمای ایران داشت.
کمی بعدتر با وقوع جنگ تحمیلی فیلمهای جنایی با حال و هوای جنگ گره خوردند و بیشتر فیلمها یا جنگی بودند و یا در ستایش جنگ ساخته شدند که باز هم در این فیلمها تاثیرات سینمای جنایی را بهوضوح میتوان دید که چطور در داستان، روایت و فرم فیلمهای جنگی پرهیجان حضور داشتند.
اما از دهه هشتاد به بعد سینمای ایران بیشتر بهسمت ساخت درام و ملودرام رفت و کمی بعدتر هم با ظهور اصغر فرهادی و سبک خاص واقعگرایانه و رئالیستیاش (که شبیه به یک جریان و موج، کلیت تولیدات سینمای جریان اصلی را متاثر از خود کرد) سینمای ایران بیش از پیش به سمت درامهای رئالیستی اجتماعی پیش رفت و فیلمهای جنایی محدود شدند به چندین مورد کم و مشخص.
با اینحال کماکان در فیلمهای متاخر سینمای ایران هم میتوان رد آثار جنایی را هرچند کم اما گرفت. در این یادداشت نگاهی انداختهایم به فیلمهای مهم جنایی سینمای ایران بعد از انقلاب که نباید تماشایشان را از دست بدهید.
کارگردان: مسعود کیمیایی
سال ساخت: ۱۳۶۷
خلاصه داستان: داستان «سرب» در دهه ۱۳۳۰ میگذرد: در تهران سالهای ۱۳۳۰ یک زوج جوان یهودی به نامهای دانیال و مونس همچون بسیاری دیگر از یهودیان خواهان عزیمت به سرزمین موعود (اسرائیل) هستند. اما از آنجایی که عمویشان یعقوب مخالف جریان صهیونیسم است با مخالفت سازمان هاگانا که یک گروه بسیجکننده یهودیان میباشد مواجه میشوند...
«سرب» در زمان اکران خود با استقبال ویژهای از سوی منتقدان روبهرو شد. بسیاری فیلم را تحسین کردند و آنرا یک نمونه کامل از فیلم نوآر ایرانی دانستند. این درحالی بود که تا پیش از «سرب»، ژانر نوآر که یکی از زیرشاخههای ژانر جنایی است، در سینمای ایران محلی از اعراب نداشت. علاقه ویژه مسعود کیمیایی به ژانر نوآر باعث شد تا او به عبارتی اولین فیلم جنایی نوآر سینمای ایران را بسازد. فیلمی که هرچند از اصول ژانر نوآر الگو میگیرد اما بهخوبی با فرهنگ و شکل زیست ایرانی در آن سالها هماهنگ شده بود.
کارگردان: ساموئل خاچیکیان
سال اکران: ۱۳۵۹
خلاصه داستان: در کوران انقلاب یک گروه مبارز مسلمان میکوشد انبار اسلحه خود را در شمال کشور تخلیه کند و به دست مردم برساند. زنی جزو اعضای گروه است که شوهرش در زندان به سر میبرد و محل انبار اسلحه را به گروه اطلاع میدهد...
ساموئل خاچیکیان را به اسم «هیچکاک سینمای ایران» میشناسند. فیلمسازی که تقریبا در تمام فیلمهای خود سعی در اعتلای ژانر جنایی در فرهنگ سینمای ایران داشت. او از اولین تا آخرین فیلمهای خود با ژانر جنایی (در انواع مختلفش) و اسلحه، پلیس، مجرم، تعقیب و گریز و هیجان دست و پنجه نرم میکرد. «دلهره» و «ضربت» از جمله فیلمهای جنایی مهم خاچیکیان پیش از انقلاب میباشند.
«انفجار» در بحبوحه انقلاب و به پیروزی رسیدن انقلاب ساخته شد و از آنجایی که یک فیلم جنایی/سیاسی بود، به اکران درنیامد تا سال ۵۹ که انقلاب اسلامی موقعیتی تثبیتشدهتر پیدا کرد. باز هم خاچیکیان به خوبی موفق شده بود یک داستان جنایی را با فضای سیاسی روز جامعه درهم بیامیزد و فیلمی هیجانانگیز بسازد. هرچند بعد از این و در دهه شصت و هفتاد هرگز نتوانست موفقیت فیلمهای پیشین خود را تکرار کند.
کارگردان: فریدون جیرانی
سال ساخت: ۱۳۷۷
خلاصه داستان: هستی، زنی است که از همسر درگذشته خود دختری به نام طلا دارد، و با جوان پولداری به نام ناصر ملک ازدواج کردهاست. همسر جدید او دچار بیماری سوءظن یا اختلال شخصیت پارانوئید است و مدام او را کتک میزند. هستی پس از مراجعه به عمویش، به درخواست قاضی دادگاه و به منظور ایجاد آرامش در محیط خانه، تصمیم میگیرد از شغل مورد علاقه اش (پرستاری) دست بکشد. اما باز هم مشکلات آنها حل نمیشود...
«قرمز» فیلمی بود که نام فریدون جیرانی را بر سر زبانها انداخت. جیرانی هم از آن دست کارگردانانی است که عموم فیلمهایش به ژانر جنایی برمیگردد. هرچند آثار ترسناک، ملودرام یا درام اجتماعی هم ساخته است اما بههرحال در فیلمهای غیر جناییاش هم، جنایت در دل موقعیت اصلی حضور دارد و بارز است.
«قرمز» یکی از اولین فیلمهای بعد از انقلاب است که سعی دارد یک عشق جنونآمیز و بیمارگونه را به تصویر بکشد که در نهایت به خشونت خانگی منجر میشود. یک فیلم جوانانه که در زمان خود بسیار خط شکن مینمود؛ هم در نمایش عاشقانه دیوانهوارش و هم در القای حس خشونت که تماشاگر را در طول تماشای فیلم، بیاغراق آزار میداد. زوج هدیه تهرانی و محمدرضا فروتن در فیلم، درخشان ظاهر میشوند.
کارگردان: محمدعلی سجادی
سال ساخت: ۱۳۸۰
خلاصه داستان: رسول، كارمند بانك، با زني به نام بتول و پسرش تصادف مي كند و وقتي آنها را به بيمارستان مي رساند متوجه مي شود كه زن دچار فراموشي شده. زهره همسر رسول، به بيمارستان مي آيد و از زن مراقبت مي كند. زهره و بتول با هم صميمي مي شوند و چون بتول كسي را ندارد او را به خانه رسول مي برند. زهره پس از مدتي از حضور او معذب مي شود و از رسول مي خواهد تكليف او را روشن كند...
محمدعلی سجادی هم از جمله کارگردانانی است که متاثر از خاچیکیان، عمده فعالیت فیلمسازی خود را بر ساخت آثار جنایی معطوف کردهاند. «اثیری»، «شیفته»، «جنایت» و «شوریده» از جمله فیلمهای مهم دیگر او هستند. هرچند «اثیری» فیلمی است که بیشتر دیده شده اما «رنگ شب» به شکل ویژهای مورد توجه منتقدان قرار گرفت و از نظر سینمایی بسیار قابل بحث است. فیلمی که در آغاز یک درام خانوادگی بهنظر میرسد اما هرچه جلوتر میرود، وحشیتر میشود و جنایت از گوشه گوشه فیلم بیرون میزند.
بازی فریبرز عرب نیا و لعیا زنگنه در کنار هم بسیار گیرا از آب درآمده و تماشاگر را مجذوب شیمی میان خود میکنند.
کارگردان: بهرام بیضایی
سال اکران: ۱۳۷۹
خلاصه داستان: یک نویسندهٔ ایرانی به نامِ گلرخ کمالی، که سالِ گذشته شوهرش را به حال قهر و به گمان رابطهای میان او و منشی شرکتش ترک کرده بوده، با پایان جنگ به تهران برمیگردد و شوهرش، ناصر معاصر، را میبیند که ورشکسته شده و در حال رفتن به زندان است. گلرخ متوجه میشود که شریکِ ناصر، جواد مقدّم، با صحنهسازی تمامِ سرمایهٔ شرکت را برداشته و بهطور غیرقانونی از مرز خارج شده و ناصر مانده با همهٔ بدهیهای شرکت و فشارهای طلبکاران. گلرخ بر خود میداند که در جبران بدگمانیِ بیجایش، حالا به نجات شوهرش بشتابد.
«سگ کشی» یک فیلمِ تریلر جنایی با مایههای نئو-نوآر ساخته بهرام بیضایی به سال ۱۳۷۸ و ۱۳۷۹ است؛ که سال ۱۳۸۰ در سینماهای ایران به نمایش درآمد و پرفروشترین فیلم سال شد. یک فیلم نفسگیر که درحالی ساخته شد که تا پیش از این بیضایی به مدت ده سال توان فیلمسازی نداشت.
سگکشی از فیلمهای مهمّ سینمای ایران بهشمار میرود و بعضی ناقدان ایرانی وجوهی از این فیلم را با آثار کلاسیک تاریخ سینما سنجیدهاند. یک گزارش بنیاد فیلم بریتانیا سگکشی را از بهترین تریلرهای تاریخ سینما برشمرده است.
کارگردان: احمد امینی
سال ساخت: ۱۳۸۱
خلاصه داستان: ثریا با اردلان وکالت زنی به نام الهه احمدی را برعهده میگیرد. الهه متهم است جوانی به نام بهروز را با چاقو کشته و حاضر به حرف زدن نیست...
«این زن حرف نمی زند» درامی جنایی است که در زمان ساخت خود، به خصوص در روایت فیلمی پیشرو بهنظر میرسید و البته فاز زنآزادخواهانه جدی داشت. جالب است بدانید در ابتدا داستان از طريق خود متهم براي وكيل بازگو ميشد اما در بازنويسي فیلمنامه اين جنبه سكوت به او اضافه شد.
کارگردان: مسعود کیمیایی
سال ساخت: ۱۳۸۴
خلاصه داستان: حکم که صادر شد، باید اجرا بشه، اگه بترسی، تأخیر کنی، یا جا بزنی، حکم خودت صادر میشه …
مسعود کیمیایی هم از آن دسته فیلمسازانی است که اصلا سینما را از ژانر جنایی تاریخ سینما و فیلمهای نوآر آمریکایی آموخته است و سرسپردگی به این ژانر و مدل فیلمهای گانگستری در همه فیلمهای او قابل ردیابی هستند. همانطور که «سرب» یکی از مهمترین فیلمهای جنایی/گانگستری اولیه در تاریخ سینما ایران بهحساب میآید، «حکم» هم از معدود آثاری است که با چنین درونمایهای در دهه هشتاد ساخته میشود.
ضمن اینکه باید اشاره کرد که «حکم» بعد از چند فیلم ناموفق ساخته شد و البته میتوان آنرا در کنار «جرم» تنها فیلمهای خوب متاخر مسعود کیمیایی دانست.
کارگردان: حسن فتحی
سال ساخت: ۱۳۸۸
خلاصه داستان: برزو در آستانه اعدام قرار دارد. همه تلاششان را میکنند تا در مجالس و جشنها پول دیه وی را تهیه کنند. پول تهیه میشود، اما در شب قبل از زمان اعدام فرد یا افرادی به خانواده مقتول سه برابر دیه را می دهند تا رضایت ندهد. برزو اعدام میشود و برادر کوچکتر به دنبال دلیل آن می گردد که با اتفاقات عجیب و حقایق تلخی روبرو میشود...
«کیفر» فیلم غیرمنتظره جشنواره سال ۸۸ بود که کسی انتظارش را نداشت. فیلمی با یک شروع محکم و نیمه اولی که تعقیب و گریزش نفس تماشاگر را بند میآورد و او را روی صندلی میخکوب میکرد و این اتفاقی بود که بهندرت در مواجه با فیلمهای جنایی متاخر سینمای ایران، برای تماشاگر پیش میآید.
«کیفر» از متن، فیلمنامه تا اجرا و کارگردانی، به کهن الگوهای فیلم نوآر وفاداری نشان داده و شخصیتها طوری طراحی شده که هریک به تنهایی، همان ویژگیهای آشنای این گونه سینمایی را در خود جمع کرده باشد.
کارگردان: رضا درمیشیان
خلاصه داستان:
یک گروه خلافکار چهار نفره که به « لانتوری » مشهور هستند، به سرقت و زورگیری می پردازند تا اینکه یکی از اعضای گروه به نام پاشا دختری به نام مریم را که از قبل می شناخته دوباره می بیند و عاشق او می شود اما...
یک عاشق دیوانه و زبان نفهم. یک خلافکار بیرحم و در عین حال دلسوز. یک پسر یتیم که در پرورشگاه بزرگ شده و خیلی زودتر از آنچه که باید کودکی و سرخوشیش را ول کرده و وارد مناسبات جهان بزرگترها شده تا دوام بیاورد و زنده بماند. اما بدا به روزی که چنین مردی با چنین پس زمینه شخصیتی زیر دستان کارگردان عصبانیای مانند رضا درمیشیان که کاراکترهایش پر هستند از عقدههای درونی و ضعف شخصیتی و سرخوردگی و دریغ، پرداخته شود و ناگهان در اواسط فیلم عاشق دختری شود که هیچ ربطی به خودش و زندگیش و این پس زمینه طبقاتی و اخلاقی ندارد.
پس از اینکه از مریم «نه» میشنود، کوتاه نمیآید و حتی سمجتر از قبل میشود. تا اینکه متوجه میشود مریم با مرد دیگری در رابطه است و ناگهان آن جهان رویایی و عاشقانهای که در ذهن خود ساخته بود و توهمی بیش نبوده ویران میشود و کار پاشا را به جنون میکشاند؛ به لحظه بیرحمانهای که در پارک، اسید در صورت مریم میریزد تا با گرفتن زیباییش، او را برای همیشه از آن خود کند. جنایت اتفاق افتاده است و صورت زیبای مریم هرگز بازنخواهد گشت.
صحنهای که از دختر خواسته به پارک بیاید تا آخرین حرفها را به او بزند، بهیادماندنی است حتی اگر از همه فیلم متنفر باشیم و از تماشایش زجر کشیده باشیم.
کارگردان: فریدون جیرانی
سال ساخت: ۱۳۹۵
خلاصه داستان: صحرا مشرقی پرستار یک بیمارستان روانی است. مسعود سازگار همسرش را که ظاهرا دیوانه شده در این بیمارستان بستری می کند. صحرا مشرقی وقتی با همسر مسعود آشنا می شود، پی به حقایقی عجیب از زندگی آنها می برد و ناخواسته وارد ماجراهایی می شود ...
فیلمی سرپا و سرحال که با فیلمهای معمولی كه در سینما ایران میبینیم كمی متفاوت است و مخاطب اصلیاش هم نه عامه مردم که عشق فیلمها و مخاطبان جدی و تخصصی سینما هستند. احتمالاً «خفهگی» برای یك مخاطب معمولی، فیلمی گنگ، بیهدف و سخت فهم به نظر برسد و یا از سیاهوسفید بودن فیلم حوصلهاش سر برود، اما تماشاگر حرفهایتر بهخوبی متوجه ویژگیهای بارز «خفهگی» و داستان متفاوتش برای سینمای ایران میشود.
«خفه گی» كه سایهای از فیلمهای نوآر را به ذهن تماشاگر متبادر میکرد، از اينجا به بعد، دقيقش را بخواهيد از سكانسی كه پرستار از روی پلهها میافتد، تبديل به نوآری تمامعیار میشود. به ياد داريد كه چطور نوآرهای مهم و بهیادماندنی مانند غرامت مضاعف و يا سانست بلوار، داستان خود را با نمايش شخصيت اثيری خود بر بالاي پلهها و پايين آمدنش (كه به مثابه هبوط شخصيت به جهان نفرینشده و تيره و تار فيلم است.) آغاز میشوند؟
کارگردان: هومن سیدی
سال ساخت: ۱۳۹۴
خلاصه داستان: زندگی به من آموخت که هیچ چیز از هیچکس بعید نیست! این فیلم داستانی جنایی و پیچیده از زندگی یک خواننده را به تصویر میکشد. بسیاری از منتقدان معتقدند که داستان این فیلم بسیار شبیه روایت قتل همسر ناصر محمدخانی و اعدام زن صیغهای اوست.
فیلم «خشم و هیاهو» روندی تکاملی دارد و به موقع و بهاندازه اطلاعات جدید و ظریفی را در اختیار تماشاگر قرار میدهد تا آنها را مانند تکههای پازل کنار یکدیگر بچیند و جنایت را کامل کند. هومن سیدی بسیار کنترلشده از امکانات پیچیده و تکنیکهای اعجابانگیز سینما استفاده میکند و در اکثر لحظات سعی دارد از دور و با مانعی که گاهی پنجره است و گاهی میز ناهارخوری از سوژههایش فاصله بگیرد و راوی سوم شخص و خنثی است. فیلمبرداری درخشان پیمان شادمان فر هم تصاویر را غنیتر میکند، انگار که به آنها جان بخشیده باشد. این دو عامل در کنار هم فیلم را سرپا نگه میدارند و تماشاگر را به تماشای فیلم مشتاقتر و حریصتر میکنند.
کارگردان: سعید روستایی
سال ساخت: ۱۳۹۶
خلاصه داستان: در بزنگاه روزهای سخت، اعتیاد و مواد مخدر هم گریبان زندگی مردم این شهر را رها نمی کند. داستان «متری شش و نیم» داستان جستجوی پلیس مبارزه با مواد مخدر برای پیدا کردن فروشنده بزرگ شیشه در پایتخت است... صمد (پلیس) به دنبال قاچاقچی بزرگ ناصر خاکزاد با حقایقی از اعتیاد و پایین شهر مواجه میشود و...
روستایی در «متری شیش و نیم» سعی کرده قبل از هرچیز یک درام ماجراجویانه و سینمایی خلق کند که در ساختارش بسیار مرهون از تاریخ سینما است. ضمن اینکه ایدههای پیشروانه خودش را هم دارد.
جسارت روستایی برای رفتن سراغ چنین پروژه سنگینی ستودنی است، ضمن اینکه به یک آزمون کیفی برای خود فیلمساز میماند که نه تنها از آن سربلند بیرون آمده که حتی توانسته روی دست کیفیت کارگردانی معمول سینمای ایران هم بلند شود. در نیمه ابتدایی فیلم با یک درام پلیسی و تعلیق و گریزهای آتشینی مواجهیم که نفس را در سینه حبس میکند و به تماشاگر اجازه نمیدهد حتی برای یک لحظه هم از پرده سینما چشم بردارد.