اتفاقات مهم قسمت ششم فصل دوم سریال مردگان متحرک: شهر مرده

*متن حاوی اسپویل*
در قسمت ششم فصل دوم «مردگان متحرک: شهر مرده» (The Walking Dead: Dead City)، تحولات احساسی و خشونتآمیزی رخ میدهد که سرنوشت بسیاری از شخصیتها را تغییر میدهد.
بیشتر بخوانید:
دلیل علمی برای غیرممکنبودن زامبیها در «مردگان متحرک»
چرا فیلمهای «مردگان متحرک» هرگز ساخته نشدند؟
نیگان که طی چند قسمت گذشته در وضعیت روحی نابسامانی به سر میبرد، اکنون با رسیدن به نقطه اوج ناامیدی، تصمیم میگیرد میان دشمنانش تفرقه بیندازد. پس از خیانت به داما و مرگ او، نیگان با کروات روبرو میشود؛ کسی که متوجه فریب نیگان شده و با خشونت به او حمله میکند. بااینحال، نیگان با تسلط کامل درگیری را به نفع خود پایان میدهد و کروات را وادار به فرار میکند.
از سوی دیگر، مگی و گروهش که توسط بروگل نجات یافتهاند، با پیشنهاد همکاری او روبرو میشوند. اما مگی به نیت واقعی بروگل شک دارد. در این بین، پسرش هرشل بهآرامی از او فاصله میگیرد و به سمت تاریکی قدم میگذارد. او سعی دارد آب منطقه دشمن را با خون مردگان آلوده کند، اما توسط مگی متوقف میشود. در نهایت، هرشل از کمپ خارج شده و مگی با یک خطر مرگبار روبرو میشود: یک خرس گریزلی عظیم و زخمی که از باغوحش فرار کرده است. پس از نبردی خونین، مگی و هرشل موفق به کشتن حیوان میشوند، اما هرشل بیسروصدا ناپدید میشود.
در بخش پایانی قسمت، نیگان پس از دیدار با مگی، متوجه میشود که دیگر جایی برایش در کنار خانوادهاش نیست و دستور میدهد آنها را به تنسی بازگردانند. در همین حال، جینی که زخمی و بیمار است، با اسلحه به سمت نیگان میآید، اما قبل از شلیک، بیهوش میشود. نیگان با دیدن زخم عفونیاش، به گریه میافتد. حسی از ندامت و ازدستدادن دوباره به او دست میدهد.
قسمت ششم نشان میدهد که در دنیای مردگان، اعتماد کمیاب است و هر تصمیم اشتباه میتواند سرنوشتساز باشد.