بیگانه ای دیگر
نقد و بررسی فیلم خارجی
نام فیلم :life
منتقد :مهیار محمد ملکی
با سلام و عرض وقت بخیر خدمت تمام شما دوستان و همراهان عزیز .
با نقدی دیگر از سری نقد های کتاب اول نقد در خدمتتان هستم امید آنکه مطالب این جلسه نقد مفید فایده برای شما بزرگواران باشد
همانطور که همه شما دوستان و عزیزان مستحضر هستید
میخواهیم در این جلسه نقد نگاهی به اخرین ساخته دانیل اسپینوزا داشته باشیم
کارگردان سوئدی تباری که فعالیت کارگردانی اش را در سال ۲۰۰۴ با فیلم بابی لونز جوکان شروع کرد که البته این فیلم سوئدی در زمان اکران استقبال خوبی رااز منتقدان شاهد نبود اما در ادامه وی بعد از ساخت سه اثر دیگر با فیلم خانه امن در سال ۲۰۱۲ با بازی رایان رینولدز و دنزل واشنگتن به روزهای اوج خود رسید وی در سال ۲۰۱۷ اکران فیلم مهیج و ترسناک لایف را روی پرده های سینما داشت که به عقیده من این فیلم اگرچه تکرار نسخه های مشابه پیشین خود همچون سری بیگانه است اما توانسته به درستی ترس و هیجان را به مخاطب خود القا کند و از این جهت حائز اهمیت است
واقعیت امر این است که فیلم لایف در زمینه محتوا و قصه خیلی حرفی برای گفتن ندارد چرا که این فیلم همانطور که عرض شد قدم جای پای سری موفق بیگانه نهاده است اما پاسخ به این سوال لازم است که دانیل اسپینوزا با پشتیوانه سازی قوی خود از باب قصه چه تلاش دیگری برای افزایش بالابرد سطح کیفی لایف داشته است؟
فیلم لایف را میتوان در حالت کلی در دسته فیلم هایی قرار داد که هم وفادار به اجرای قوانین و قاعده فیلم های سینمای کلاسیک میباشد و هم میتوان ان را به نوعی مدرن قلمداد کرد با این حال لایف را میتوان در سه بخش مورد بررسی قرار داد که در ادامه مشاهده میفرمایید
بخش اول :این بخش را اور تور یا مقدمه مینامیم
از انجا که این فیلم در دسته فیلم های ژانر وحشت قرار میگیرد پس تمام تلاش اسپینوزا در جهت القای حداکثری ترس و وحشت به مخاطب خود میباشد برای تحقق این هدف وی در این بخش از المان های موثری همچون موسیقی به صورت کمرنگ و سایه وار بهره میبرد موسیقی ای که قرار است ارام ارام با رخنه و نفوذ در روان مخاطب و تماشاچی او را با محیط ترسناک و دلهره اور این سفینه فضایی اشنا سازد
هر چقدر این درک وتوجه از طرف مخاطب در بخش اورتور عمیق تر باشد میتوان اینطور عنوان کرد که کار اسپینوزا در بخش های بعدی راحت تر خواهد بود جدا از این موضوع وی در این بخش میبایست یک شناخت خوب از کاراکتر های اصلی قصه و به نوعی یک شخصیت پردازی درخور ارایه دهد
لازم به ذکر است حضور دو ستاره خوب هالیوودی جیک گیلن هال و رایان رینولدز دو اهرم تکان دهنده این فیلم برای جذب هر چه بیشتر تماشاچی به سالن های سینما و در نتیجه بالارفت میزان فروش فیلم به حساب میایند
به عبارت دیگر اسپینوزا سعی داشته در مرحله انتخاب بازیگر ،بازیگرانی را مد نظر قرار دهد که خود انها در بحث تحقق القای حداکثری همذات پنداری به مخاطب تاثیر گزار باشند این بدین معناست که شاید بخشی از این اثر گذاری در گرو اسم و رسم بازیگرانیست که مشغول نقش افرینی میباشند
لایف با یک جمله ساده شروع میشود ...
و ان جمله :مراقب باش چیو جستجو میکنی
در ابتدای امر و در بخش اول ما چند المان را در دل قصه به وضوح مشاهده مینماییم :
۱-شخصیت پردازی نسبی کاراکتر ها
۲-آشنایی با محیط سفینه فضایی و ماموریت پیش رو
۳-موسیقی متن دلهره اور
۴-جلوه های ویژه بسیار خوب و درخشان
۵-محیط تاریک و دلهره اور فضا
۶-دوربین با یک حرکت شناور و چرخش وار سعی به القای حس محیط فضاپیما و عدم حضور جاذبه دارد
یکی از عواملی که قطع به یقین جهت القای ترس به عنوان پارامتر اصلی به شمار میاید ضعف و ناتوانی از طرف کاراکتر های اصلی جهت غلبه بر حل بحران میباشد به عبارت دیگر تماشاچی باید این ناتوانی را در کاراکتر اصلی قصه مشاهده کند و بعد از همذات پنداری ان را به درستی درک کند
از انجا به بعد کارگردان اثر میتواند خوشبین باشد که با ایجاد هر گره ولو به صورت موقت و حتی کم ارزش ترس را در دل مخاطب خود قرار داده است
اسپینوزا در همین بخش اول سعی دارد به شکل عجیبی به توصیف دقیق ویژگی های موجود مرموز مریخی بپردازد
این موضوع رامیتوان به نوعی بستر سازی دقیق و درستی جهت ورود به لایه بحرانی دانست
ضعف بزرگ لایف در این بخش در این موضوع خلاصه میشود که وی هیچگونه توضیحی جهت چگونگی روابط بین فضا نورد ها ارایه نمیدهد و همین امر سبب میشود همذات پنداری در این بخش خیلی قوت و قدرت نداشته باشد
به عبارت دیگر توضیح روابط احساسی بین انها میتواند به نوعی در شرایط حساس و نگران کننده بعدی حکم بذر پاشیده شده ای را داشته باشد که قرار است درو شود
درست در دقیقه ۳۰ ما وارد بخش دوم یا همان پرده دوم میشویم جاییکه این موجود فضایی که کاملا ناشناخته است قدرت پیدا کرده و به فضانورد ها حمله ور میشود
همانطور که عرض شد
اسپینوزا سعی دارد با بهره وری از المان های محیطی توسط کاراکتر ها جهت تخریب موجود فضایی این موضوع را به تماشاچی بفهماند که انها نا توان اند و این ناتوانی خود پایه و اساس درستی جهت القای حد اکثری وحشت میباشد
عامل دیگری که میتوان جهت القای ترس در ساخته اسپینوزا نام برد غافلگیری میباشد منتها این غافلگیری به دو صورت حضور پیدامیکند
۱-در دل اثر ،که مربوط به فیلمنامه است و بحث محتوایی قصه میباشد
۲-در بیرون از اثر ،که به نوعی مربوط به شکسته شدن کلیشه ها ی موجود در این دست فیلم ها میشود
به عبارت دیگر همینکه مخاطب احساس کند توانایی پیش بینی فیلم را ندارد ضربه مهلک بعدی جهت القای حداکثری ترس به او وارد امده است
اسپینوزا در دقیقه ۳۵ به صورت خیلی ناباورانه یکی از ستارگان فیلمش یعنی رایان رینولدز را از کار جدا میکند و مخاطب شاهد مرگ دلخراش وی توسط موجود فضایی میباشد از این نقطه به بعد مخاطب همچون کاراکتر های قصه هیچ سیطره امنی را اطراف بازیگران ستاره شاهد نیست و هر لحظه ترس از دست دادن انها را دارد
با مرگ یکی از فضانورد ها (رایان رینولدز)لایف جدا از بحث ترس ،ضرب هیجانی از جنس فرار از خطر پیدا میکند بدین معنا که همچون دیگر کارهای شناخته شده ترسناک ،کارگردان این اثر محیط بسته سفینه را تبدیل به جهنمی ترسناک برای تماشاچی سالن و کاراکتر های قصه میکند
نکته ای که اینجا توجه به ان اهمیت دارد این است که کارگردان اثر چگونه از پتانسیل های محیطی خود جهت القای ترس بهره میبرد ضمن اینکه اگرچه فیلم به نوعی تخیلی هم محسوب میشود اما فانتزی نیست برای همین باید منطق هم به صورت سایه وار در دل کار وجود داشته باشد تا برای لحظه ای هرچند کوتاه ارتباط تماشاچی با اثر قطع نگردد
پاسخ به این سوال را اینگونه به عرض میرسانم
۱-سیاهی و تاریکی محیط
۲-وجود حفره ها و روزنه های فراوان در دل محیط
۳-عدم نمایش کامل جغرافیای محیط جهت ایجاد غافلگیری
۴-سکوت در محیط
۵-پلان بندی های پر تعداد سکانس های جستجو
امید و بحث امیدواری جز مواردیست که میتوان با ان به عنوان یک کارت آس در دل فیلم های ترسناک بازی های متفاوتی انجام داد به عبارت دیگر اسپینوزا در این اثر خود از امید استفاده های مختلفی میکند یک جا با خلق و نمایش صحنه های دلخراش کشتار بی رحمانه فضانورد ها توسط موجود فضایی سعی به پایین رفت امید و القای ترس دارد یک جای دیگر به یک باره وسط همه نا امیدی ها برق امید را در دل مخاطب و تماشاچی اثر زنده میکند این اتفاق درست در صحنه های پایانی به وقوع میپیوندد جایی که گیلن هال در نقش دکتر جوردن حاضر به فدا کردن جان خود به شرط برگشت ربکا فرگوسن به سطح زمین میشود قرار بر این میشود دکتر جوردن با پهن کردن دام برای موجود فضایی موجود فضایی را به سمت سفینه نجات اول راهنمایی کند در این فاصله فضانورد دیگر خود را به سفینه نجات دیگر برساند دکتر جوردن به همراه موجود فضایی در فضا خود را گم کند و کشته شود و دیگری به زمین برگردد
در سکانس های پایانی حضور توامان غافلگیری و تعلیق را در فاصله نزدیک بهم شاهد هستیم و این شاید همان بمب از پیش ساخته شده اسپینوزا باشد که از طریق ان سعی دارد مخاطب را در لحظات پایانی به نقطه اوج هیجان برساند
با جدا شدن سفینه های نجات از سفینه اصلی وارد بخش سوم یا همان پرده پایانی میشویم جاییکه انتظار میرود فیلم بعد از این همه ترس و هیجان ما را به مقصد و منزلگاه ارامش برساند اما اسپینوزا با طراحی و یک پرداخت جذاب نشان میدهد که کارگردان کار بلدیست و لایف را به نوعی به پایان میرساند که شاید هیچ وقت برای هیچکس قابل پیش بینی نباشد
جمع بندی :
علاقمندان به ژانر ترس و وحشت میتوانند لایف را تاپ لیست فیلم های پیشنهادی خود قرار دهند و از حضور این ستارگان به نام و همچنین تکرار فیلمنامه بیگانه با پرداخت جدید و البته کارگردانی موثر نهایت لذت را ببرند
نمره ارزشیابی از ده :۸
منتقد:مهیار محمد ملکی