چوپان دروغگو

بسم الله الرحمن الرحیم
مغزهای کوچک زنگ زده فیلمی درام گنگستری از هومن سیدی و به تهیه کنندگی سعید سعدی می باشد که کارگردان توانست با خلق جهانی پر اغراق و دروغ، تصویری سیاه از زندگی مردمانی بی چیز، به سبک گوسفند نشان دهد و در نهایت تا حدودی به هدفش که دریافت سیمرغ جشنواره بود، برسد.
سراسر فیلم با همه فراز و نشیب هایش شرح جمله ای است که در ابتدا و انتهای فیلم تکرار میشود:
میگن اگه چوپان نباشه گوسفندها یا گم میشن یا گرگ بهشون میزنه و یا از گرسنگی تلف میشن، چون مغز ندارند. هر کسی که مغز نداره به چوپان اجتیاج داره... یه چوپان دلسوز.
فیلم در صدد نشان دادن جهانی در دو طبقه دارا و خوشبخت و ندار و بدبخت می باشد. عده ای که نه تنها پول بلکه حتی ادب و عقل هم ندارند و با قانون خودشان در جهان خودشان زندگی میکنند و در این جهان حتی تعریف جدیدی از محبت و انسانیت و غیرت دارند. انسانهایی که وقتی دنیا بر وفق مرادشان نیست با قمه و تبر و چاقو برای مقصودشان استدلال میکنند و به جای حل مساله، صورت مساله را پاک میکنند و حاضرند برای حفظ آبرویشان خواهر خود را خفه کنند. انسان های بدبختی که جهان بر سرشان خراب شده، نه خانه دارند و نه خانواده و هر روز به این نگونبختیشان افزوده میشود و از سر جبر زندگی خود را میفروشند تا زندمانی کنند.
سیدی در پرداخت به داستان زیاد موفق عمل نکرد و نتوانست روایت و پیرنگ صحیحی را ایجاد کند. اتفاقات عجیب که پاسخی در فیلم نداشت مثل خفه نشدن شهره، نحوه مقابله قاچاقچیان با پلیس و چرایی رفتن شکور به میان درگیری همه نشان دهنده ضعف پیرنگ فیلم است.
اما فارق از داستان اغراق آمیز، آنچه سبب جذابیت فیلم شده و مخاطب را تا حدود زیادی با خود همراه میکند، استفاده از سلبریتی ها و جلوه های صوتی و بصری جذاب در میزانسن است که البته همراه با خشونت میباشد.
اما هیچ یک از این موارد نمیتواند قصد و هدف کارگردان و تهیه کننده را که سیمرغ و گیشه بود را پنهان کند. چرا که آنها راه موفقیت خود را خوب فهمیدند و آنچه نمایش داده شد راه رسیدن به مقصودشان بود نه طرحی از یک دغدغه و معضل اجتماعی.
مغزهای کوچک زنگ زده جامعه خاص مخصوص کارگردان است که با نشان دادن جامعه ای بدبخت میتواند وی را خوشبخت کند.
متاسفانه واقعیت موجود در جامعه، سهم کمی از فیلمها را به خود اختصاص میدهد.