جستجو در سایت

1398/05/23 00:00

شاید ما هم بتوانیم از دورا بیاموزیم

شاید ما هم بتوانیم از دورا بیاموزیم

ترجمه اختصاصی سلام سینما

وقتی «دورا دختر کاوشگر» در تلویزیون به نمایش درآمد، 7 ساله بود؛ یک دختر همه‌چیزدان و اهلِ آواز که در جستجوی پاسخ‌ها و حل معماهایش سفر می‌کرد، در حالیکه یک کوله‌پشتی بزرگ و یک میمون وراج به نام «بوتی» همراهی‌اش می‌کردند. نزدیک به 20 سال از اولین ماجراجویی دورا می‌گذرد (برای ترویج آگاهی جهانی کافی است)، اما در دنیایِ دورا از آغاز تا کنون فقط 10 سال گذشته است. «دورا و شهر گمشده طلایی» به کارگردانی «جیمز بابین» این فرصت را به مخاطبان در سنین مختلف می‌دهد که با او همراه شده-که عطش غیر قابل رفع او برای یادگیری هیچ حد و مرزی ندارد-و با آزمون نهایی روبرو شوند: وفق یافتن با یک دبیرستان آمریکایی.

اگر فکر می‌کنید این بهانه‌ای برای اقتباس از نمایش‌های تلویزیونی مانند «خیابان جامپ شماره 21» یا «دوک‌های هازارد» است، باید تجدید نظر کنید. بله، این فیلم آنقدر پسامدرن است که تایید کند رفتار دورا برای شکستن دیوار چهارم (مثل وقتی که رو به دوربین می‌چرخد و از مخاطب می‌پرسد: آیا می‌تونید بگید دلیسیوسو) و ساختن آهنگ‌های مختلف به تناسب موقعیت پیش رو کمی عجیب و غریب است. اما مهم‌ترین خصوصیت فیلمنامه «نیکلاس استولر» و «متیو رابینسون»-بدون احتساب اینکه سعی نکردند معایب قهرمان لاتین خود را لاپوشانی کنند-این است که به دورا اجازه دادند بدون توجه به شرایطی که در پیش دارد، به طور خستگی‌ناپذیری به موفقیت دست یابد؛ چه در معابد خیانتکار «اینکان» پرسه بزند، و چه در جمع نوجوانانی باشد که او را مسخره می‌کنند.

حتی «ایندیانا جونز» هم مضطرب می‌شود. اما دورا نه (با بازی ایزابلا مونر)، که قبل از مواجهه با هر اتفاق خطرناکی به طعنه می‌گوید: «اگر به خودتون باور داشته باشید، هر چیزی ممکن میشه!»، که نشان می‌دهد مثبت‌اندیشی تنها راه چاره است. دورا که توسط دو استاد باستان‌شناسی (اوا لونگوریا و مایکل پنیا) در جنگل بزرگ شده است، برای تحصیل در دبیرستان به همراه پسر عمویش «دیگو» (جف والبرگ) به لس‌آنجلس فرستاده می‌شود، درست همان موقع که والدینش جستجو برای یافتن شهر افسانه‌ای «پاراپاتا» را آغاز کردند. او ترجیح می‌داد در این سفر به آنها ملحق شود، اما با توجه به اهداف فیلم دورا باید با دنیای واقعی روبرو می‌شد که شامل مدرسه دولتی، گیت فلزیاب، رفتارهای خاص نوجوانان و تحقیر است.

با مواجهه دورا با این مسائل، فیلم به طرز هوشمندانه‌ای شخصیت دورا را به نمایش می‌گذارد؛ در عین حال، به او این فرصت را می‌دهد که گروه کوچکی از افراد طردشده مدرسه را گرد هم آورد، از جمله عقل کل سابقِ کلاس، «سمی» (مادلین مادن)، که هوش دورا برایش یک تهدید بود؛ و رندی بی دست‌وپا (نیکلاس کومب)، که یکی از شخصیت‌های کلیشه‌ای نیکلدئون با موهای عجیب و غریب و شخصیتی غیر عادی بود. این سه نفر به همراه دیگو دزدیده شده و به آمریکای جنوبی منتقل می‌شوند، جایی که یک دوست قابل اعتماد به نام آلهاندرو (ایگونیو دربز) به آنها کمک می‌کند که فرار کنند. حالا تنها کاری که بچه‌ها باید انجام دهند این است که پدر و مادر دورا را قبل از اینکه افراد شرور به پاراپاتا برسند، پیدا کنند.

دورا به صورت اتفاقی سه زبان انگلیسی، اسپانیایی و کچوا را می‌داند، که مورد آخر زبان بومی نگهبانان پاراپاتا است (جالب است بدانید که «کیوریانکا کیلچر» که در فیلم «دنیای جدید» ترنس ملیک نقش پوکوهانتس را بازی کرده بود، در این فیلم در نقش یکی از این مأمورین اینکان ظاهر شده است). این شوی تلویزیونی به خاطر معماهایی که طرح می‌کند معروف است. دورا در طول نمایش از مخاطبان می‌خواهد معما را حل کنند. فیلم در این بخش نسبتا ضعیف است و مثل معماهای «گنجینه ملی» و «گونیز» برای بچه‌های خیلی کوچک مناسب است. اما وقتی نوبت به حل معما توسط دورا می‌رسد و از او خواسته می‌شود یکی از چیزهای با ارزش خود را قربانی کند، می‌فهمیم که ارزش‌های او خیلی برایش اهمیت دارند.

با اینکه فیلم از خیلی جهات یک شوی ابتدایی است، منصفانه است که بگوییم امید به آینده را ترویج می‌کند: وقتی با نسل‌های جوان تعامل ایجاد می‌کند، نشان می‌دهد که آنها لزوما نباید درگیر همان تعصباتی شوند که والدین‌شان با آنها بزرگ شده‌اند، و در بسیاری از موارد، آنها به طور غریزی حساس‌تر از والدین خود به نظر می‌رسند. شاید ما هم بتوانیم از دورا چیزی یاد بگیریم.

منبع : ورایتی

مترجم : وحید فیض خواه