جستجو در سایت

1396/11/16 00:00

هیس بچه ها فریاد میزنند!

هیس بچه ها فریاد میزنند!

 

سوژه فیلمی چون اتاق تاریک جزو کمیاب‌ترین (یا حتی می‌توان گفت جزو تابوها) سوژه ها حتی در سینمای اروپا و آمریکاست: موضوع آزار و اذیت جنسی کودکان. همین مساله کافیست تا مخاطب را به دیدن فیلم بکشاند و زوایای این معضل را در کنار عناصر فیلم به نظاره بنشیند. روح الله حجازی، کارگردان فیلم که از قضا کارگردان نسبتا کم‌کاری هم هست بعد از سه سال با فیلم اتاق تاریک به پرده سینماها بازگشته که تابوترین اثر در بین کارنامه هنری اوست. موضوع دیگری که این بار در فیلم های این کارگردان به چشم می‌خورد مساله کم تعداد بودن بازیگران مطرح و محدود بودن لوکشین‌هاست که سنخیت چندانی با آثار ساخته شده قبلی وی ندارد.

فرهاد (با بازی ساعد سهیلی) و هاله (با بازی ساره بیات) یک زوج هستند که به تازگی از محله جنوب شهر تهران به یک منطقه خوش آب‌وهواتر ولی در نقطه نه چندان آباد اسباب کشی کرده‌اند. فرهاد از هاله چندین سال کوچک‌تر است و این دو کودکی پنج شش ساله به اسم امیر دارند. فیلم با سکانسی از گمشدن کودک در بین تپه‌های پشت ساختمان آنها شروع می‌شود و بعد از مدت کوتاهی فورا ضربه خود را به تماشاگر وارد می‌کند. جایی که کودک توسط پدرش در حمام تاریک در حال شسته شدن است و به پدرش از دیده شدن عضو جنسی‌اش توسط یک غریبه می‌گوید. غریبه‌ای که کودک ادعا می‌کند او را یادش نمی‌آید…

علیرضا میرسالاری بازیگر نقش امیر خردسال در کمال تعجب بهتر از سایر تیم بازیگری نقش خود را ایفا می‌کند و مرواربد کاشیان بدتر از همه در قالب نقش خود فرو می‌رود. در این بین دو بازیگر اصلی را داریم که جدا از شیمی بسیار بدی که با هم دارند (و این دلیلش تفاوت سنی این دو بازیگر نیست) یکی از ضعیف‌ترین بازیگری‌های کارنامه سینمایی خود را به فیلم آورده‌اند. فقدان بازی‌های مناسب و خوب در فیلمی که سوژه‌ای ناب و جنجالی لطمه‌ای به اتاق تاریک وارد کرده که جبران آن توسط دیگر عناصر خوب فیلم هم برنمی‌آید. این نقطه ضعف در سکانس پایانی که جمع بازیگران گردهم می‌آیند تا ضربه نهایی به فیلم وارد شود بیشتر از تمام دیگر ۱۰۰ دقیقه فیلم به چشم می‌آید و با وجود تسلط نسبی ساره بیات در این سکانس، عدم همراهی دیگر بازیگران با او باعث شکست نسبی تاثیرات این صحنه می‌شود.

فیلمبرداری دقیق و موسیقی متن به‌جا و درست در طول فیلم به همراه نورپردازی مناسب در صحنه‌های تاریک و بیرونی همگی جزو نکات مثبتی هستند که فدای بازیگری نه‌چندان جالب توجه بازیگران شده‌ است. در این بین المان‌هایی در فیلمنامه وجود دارد که مخاطب هوشمند را در آغاز درگیر خود می‌سازد اما در ادامه به دلایل نامعلوم محو می‌شوند. حضور سگ‌ها در طول فیلم می‌تواند کمک شایانی به وارد شدن مبحث نشانه‌شناسی به فیلم انجام دهد و بار سورئالی به فیلم دهد ولی کارگردان آن را در اواسط فیلم رها می‌کند و به کلیشه‌ها می‌پردازد. کلیشه‌هایی همچون شک و ظن پدر به فراش مدرسه، کارگر افغانی مجتمع مسکونی و یا پسری آس و پاس در بین حوالی خانه.

فیلم اتاق تاریک برخلاف سایر فیلم‌های اجتماعی این روزهای سینمای ایران نه پایان بازی دارد و نه از سیاه‌نمایی‌های اغراق شده در آن خبری است. همین دو موضوع موجب این شده که وجه تمایز فیلم با سایر آثار دیگر کارگردانان امروزی به خوبی مشاهده شود و امضای روح الله حجازی پای جدیدترین اثرش ثبت شود.

مسایل دیگری در فیلم اتاق تاریک مطرح می‌شوند که هرکدام به زبان عامیانه مانند یک پیام بازرگانی در بین جاده اصلی فیلمنامه به رفت و آمد می‌پردازند. فیلمساز دوست دارد مشکلات زنان سن‌بالا در قبال شوهرهای از خود کوچکتر و دغدغه جنسی آنها و یا موضوعاتی همچون فمنیسیم و خیانت را هم به وسط بکشد ولی نمی‌تواند در آنها موفقیت آمیز عمل کند. رسالت اصلی فیلم دنیای معصومانه و کودکانه بچه‌هاست که هنگام ادغام با مسایل جنسی به چه بلوایی تبدیل می‌شود و این رسالت به خوبی از دل فیلم بیرون می‌آید ولی می‌توانست با نگاهی تعمقی‌تر همراه باشد تا صرفا نشان دادن و بیان کردن موضوعاتی تابو در قاب سینما.

اتاق تاریک کورسوی امیدیست به دیده شدن معضلات دنیای کودکانه در جامعه که نگاهش هرچند سطحی اما قابل احترام است. به نظر می‌رسد سید روح الله حجازی می‌تواند با دانش و بینش خود در آینده آثاری به مراتب بهتر و جاویدان در سینما خلق کند که تابوها در آن فقط به جریان نیفتند بلکه واکاوی شوند و در چیدمانی درست در کنار دیگر موضوعات، فیلمی ماندگار بسازند.