علف های هرز
علفزار از پُربازیگرترین فیلم های جشنواره را بهرام رادان تهیه کرده و کاظم دانشی ساخته. کاظم دانشی کارشناس کارگردانی تئاتر است و تاکنون چند فیلم کوتاه ساخته که برایشان جوایزی هم گرفته اما در علفزار پارا فراتر گذاشته و شعبده های جدیدی از استتعدادش رو کند.
علفزار داستان آدمهایی ست که چوب حراج به غیرت و انسانیت خود زده اند. دادستانی که پیش از آماده شدن برای وضو میخواهد حقی ناحق شود، شهرداری که برای حفظ آبرو و موقعیتش از حق نوامیسش میگذرد، کاندید شورای شهری که برای انتخابات از تجاوز به همسرش چشم میپوشد تا سربازی که با چندرغاز پول درب را برای مادر متهمین باز میکند. همه ی این افراد بعنوان نماد بخشی از جامعه در یک هارمونی نانوشته دست بدست هم میدهند تا با خم شدن قامت قانون ، فضا برای تمام قانون گیریزان باز باشد.
در علفزار، شکننده ترین چیز قانون است. قانونی که بایک تلفن یا یک دوزاری یا حتی یک التماس میشکند و دقیقا نشان میدهد معضلات این همه ناهنجاری جامعه کجاست. بین این همه تلاش برای فرار افراد از عواقب کارهایشان، با سه نماد مقاومت روبرو میشویم. به عبارتی بین این همه علف هرز فقط چند گیاه مفید که خیلی هم به چشم نمی آیند جلب توجه میکنند. بازپرسی که زیر تیغ بالادستی و اشتباهی که نیروی زیر دستش مرتکب شده ، وا نمیدهد و پای قانون می ایستد، عروس خانواده ای که علیرغم تهدید به گرفتن فرزندش برای حفظ کرامت و شأنیت خودش شکایت میکند و زن و شوهر معتادی که برای بهبود آینده ی فرزندشان تن به هر چیزی میدهند تا شناسنامه بچه پاک باشد.
بازی ها روان و باور پذیر است و از ریتم تند فیلم جای نمی مانند. کارکترهای اصلی با قرار گرفتن در موقعیت های مختلف بخوبی معرفی میشوند و گذشته سازی ذهن مخاطب کمک میکنند. فضای فیلم هیستریک و استرس زاست و آدرنالین تماشاگر را در سطح قابل قبولی نگه میدارد . فیلم از پرگویی بی مورد پرهیز کرده و علیرغم صحه گذاری بر ارزش های اخلاقی ، شعاری و کلیشه ای نیست. برخی جاها تابوشکنی کرده و با اشاره مستقیم به مشروب خواری، استخرپارتی های خانوداگی، روابط جنسی گروهی و امثالهم بجای پاک کردن صورت مسئله سعی در بیان مشکل کرده، همچنین خیلی از مناسب و موقعیت ها مثل دادستان و شهردار و کاندید انتخاباتی و پرستار و پزشک را از دم تیغ انتقاد گذرانده.
بازی های خوب پژمان جمشیدی، مهدی زمین پرداز و ستاره پسیانی وَرای دیگر بازی ها ، جذابیت فیلم را دو چندان کرده است. استفاده زیادی از لوکیشن دادگاه، بلاتکلیف ماندن پرونده ی قتل کودک ابتدای فیلم، ترسیدن دادستان از شهردار[ که در واقعیت آن هم در شهرهای کوچک برعکس است] ، فحش های زیاد، قبح شکنی در بیان اعمال خلاف اخلاق و نمایش تکثر بیغیرتی در خانواده از نقاط منفی فیلم است.
این نقد کوتاه در روزهای پراکران برگزاری چهلمین جشنواره فیلم فجر نگاشته شده و پیشاپیش از وجود هرگونه اشتباه سهوی در نگاشت آن پوزش میطلبم.