یادآور تلخیها و شیرینیهای زندگی
ترجمه اختصاصی سلام سینما
بنجامین کلیری، کارگردان و نویسندهی ایرلندی، در اولین فیلم برجستهی خود، یک درام علمی - تخیلی ساده و دردناک را در مورد مسائل با اهمیت زندگی ساخته است. ماهرشالا علی در نقش مرد خانواده که بیماری کشندهای نیز دارد، عملکرد چندلایهای را به نمایش میگذارد. این بیماری او به طور غیرمنتظرهای به درازا میکشد و او سعی میکند تا آن را از همسر و پسر خود مخفی نگه دارد. او خود را شبیهسازی میکند به این امید که عزیزانش هرگز متوجه این اتفاق نشوند. فیلم «آواز قو» با عملکرد پرشور همبازی ماهرشالا علی در فیلم «مهتاب»، یعنی نائومی هریس، نشان میدهد که یک فیلم کاملاً تراژیک است، اما به لطف رویکرد و عملکرد دقیق عوامل فیلم و بازیگران، این فیلم انتظارات را برآورده میکند. محصول جدید اپل تیوی پلاس که نخستین بار در جشنوارهی بفا (بنیاد فیلم آمریکا) به نمایش درآمد، در تاریخ 17 دسامبر در پلتفرمهای پخش منتشر میشود، و با حضور بازیگران فوقالعادهی دیگری همچون آکوافینا و گلن کلوز، بدون شک طرفداران خونسرد فیلمهای علمی - تخیلی را مجذوب خود خواهد کرد.
شبیهسازی انسان یک مسئلهی نگرانکننده و عجیب است که به خودی خود به ماجراهای شوم (و گاهی مضحک) ختم میشود. اما فیلم «آواز قو»، فیلم درام علمی - تخیلی ساختهی بنجامین کلیری، داستان شبیهسازی یک انسان را بیان میکند که به اندازهی پرداختن به هوش هیجانی، به پیامدهای وجودی و عملی آن نیز میپردازد.
داستان فیلم «آواز قو» در آیندهای نزدیک اتفاق میکند. ستارهی این فیلم، ماهرشالا علی (در نقش کامرون) یک طراح گرافیک است که در شغل خود احساس بلاتکلیفی و تردید میکند، اما پسر کوچک (با بازی دکس ری) و همسر خود پاپی (با بازی هریس) را که معلم موسیقی است، عاشقانه دوست دارد. با این حال، کامرون چیزی را از آنها مخفی کرده است. او مبتلا به بیماری لاعلاج و ناشناختهای است. او مخفیانه دکتر اسکات (با بازی کلوز) که متخصص و پیشگام در طرحهای شبیهسازی و بازسازی است را ملاقات میکند. در این طرحها، شبیهسازی کامل یک انسان بدون هیچگونه بیماری لاعلاج انجام میگیرد، بدون اینکه خانواده و دوستان آن فرد متوجه تغییر آن شوند.
کامرون بیمار است که مدت زیادی زنده نمیماند. او که نمیتواند از همسر خود، پاپی (با بازی نائومی هریس) و فرزندش دل بِکند، مخفیانه شیوهای را دنبال کرده که نسخهی شبیهسازی شدهی او را از نظر فیزیکی ایجاد میکند که خاطرات او را در ذهن دارد و از نظر جسمی سالم است. اما آیا این نسخهی شبیهسازی شده واقعاً میتواند از هر نظر همان کامرون باشد، یا اینکه او فقط نقش کامرون در زندگی را ایفا خواهد کرد؟ آیا خانوادهاش متوجه آن خواهند شد؟ آیا کامرون با این مسئله مشکلی ندارد؟
پس از اتفاقات بسیار ترسناک و دلهرهآور، این شبیهسازی در یک مجموعهی پرت و دورافتاده در یک دریاچه انجام میگیرد، جایی که یک دانشمند دلسوز اما قاطع (با بازی گلن کلوز) به کامرون اطمینان میدهد که این نوع شبیهسازیها در آینده متداول خواهد شد. ما از طریق مجموعهای از اتفاقات پیشپا افتادهی سریال «آینهی سیاه»، متوجه پارامترهای علمی تخیلی یک دورهی زمانی میشویم که در آن، خودروهای بدون راننده، رباتهای انساننمای قانونمند و سخنگویی وجود دارند که در قطارها خدمترسانی میکنند و لنزهای تماسی افراد میتوانند آنچه شاهد آن هستید را ضبط کرده و انتقال دهند.
بنجامین کلیری، فردی که برندهی جایزهی اسکار برای فیلم کوتاه درام «لکنتی» شده، از پرداختن به برخی از سؤالات منطقی و اخلاقی مربوط به غرور و خودبینی خود در حین ارائهی داستان فیلم طفره میرود. کامرون یک هفته را در مکان دورافتادهی دکتر اسکات، به همراه نسخهی شبیهسازی خود سپری میکند. آنها در هنگام انجام شبیهسازی، نام این نسخه را جک (با بازی ماهرشالا علی) میگذارند. جک کاملاً آگاه است که یک نسخهی شبیهسازی شده با احساسات و تجربیات مشابه با کامرون میباشد، اما بعد از سپری کردن حدود دو هفته با خانوادهی کامرون، خاطراتش را از بودن در مرکز دکتر اسکات فراموش میکند. او تا جایی که میتواند نقش کامرون را بازی میکند، در حالی که کامرون بقیهی عمرش را در مرکز دکتر اسکات سپری میکند.
داستان بنجامین کلیری ما را در طی مراحل شبیهسازی کامرون با خود همراه میکند. او با همزاد جدید خود، یعنی جک ملاقات میکند و خاطرات خود را به او منتقل میکند. صحنههای خندهدار مختصری نیز از ملاقات کامرون با شخص شبیهسازی شدهی دیگر (با بازی آکوافینا) در این مجتمع دورافتاده به نمایش در میآید. ما صحنههایی از زندگی خانوادگی کامرون و تنشهای موجود، و همچنین خاطرات گذشته و نحوهی آشنایی با پاپی را شاهد هستیم که همگی بیان میکنند که غم، باور و عشق چگونه میتواند به شکلهای ناشناخته و پیشرفتهای تکنولوژیکی جدید ظاهر شود.
فیلمبرداری این فیلم را ماسایانبو تاگانانگی برعهده دارد که بر واقعگرایی این داستان خارقالعاده تمرکز دارد و رویکرد او همسان با ابزارها و تکنولوژیهای جدید است. (خودروهای خودکار و بدون راننده نشاندهندهی سودمندگرایی است و توانایی افراد برای ثبت فعالیتهای روزانهی خود از طریق لنزهای تماسی، سهلانگارانه تلقی میشود). زمانی که کامرون برای تصمیم خود مصمم میشود، بنجامین کلیری بیشتر به نکات فلسفی و احساسی موجود در فیلم «آواز قو» علاقه نشان میدهد. کامرون نمیخواهد با دادن خبر مرگش، پاپی و کوری را نگران و ناراحت کند و در عوض تصمیم میگیرد ترفند هنرمندانهای را پیاده کند تا احساسات آنها را جریحهدار نکند، هر چند متوجه میشود که دیگر نمیتواند خانوادهی خود را ببیند.
جریان آشفته و نهانی نیز در داستان این فیلم وجود دارد که همسر عاشق یک فرد، فریب خورده و به این باور دست مییابد که یک نسخهی شبیهسازی شده همسرش است، اما کلیری هرگز به بررسی آنچه که در داستان ناخوشایند یا تحریککننده است، نمیپردازد. با این اوصاف، عملکرد و توانایی نسخهی شبیهسازی شده، هر گونه نگرانی و ناراحتی موجود در پاپی را از بین میبرد، چرا که هم کامرون و هم جک به ناراحتی پاپی اهمیت میدهند - در این فیلم، متوجه میشویم که پاپی اخیراً متحمل ضربهی روحی شدیدی شده است - که به همین دلیل آنها تصمیم میگیرند که این تغییر و تحول بنیادین را مدنظر قرار دهند.
اما هرگونه تصور یا تأثیر خاص و پیچیده، پیش از بروز تواناییها و استعدادهای خارقالعادهی ماهرشالا علی، کمرنگ میشود. بازی در مقابل یک نسخهی شبیهسازی شده و دیجیتال یک فرد، دیگر ارزش اظهار نظر را ندارد، اما کامرون و جک یک نمونهی مسحورکننده در تغییرات موجود در بیان احساسات و انرژی هستند. وقتی کامرون برای اولین بار با نسخهی شبیهسازی شدهی خود روبرو میشود، موجی از اضطراب، کنجکاوی و نگرانی در چهرهی کامرون پدیدار میشود، اما اوج عملکرد ماهرشالا علی در ضعف و ناتوانی در ابراز همدردی جک نسبت به مردی خلاصه میشود که جایگزین کامرون خواهد شد.
نائومی هریس و ماهرشالا علی در این فیلم یک رابطهی عالی با هم دارند و شخصیتهای آنها زوجی را به ما نشان میدهند که تلخی و شیرینیهای زندگی را چشیدهاند. (نیاشا هاتندی به زیبایی نقش برادر دوقلوی پاپی را ایفا میکند که حلال مشکلات گذشتهی این زوج میباشد). در حقیقت، عشق پایدار پاپی و کامرون به قدری باورپذیر نشان داده شده است که میتوانیم دلیل دروغ گفتن کامرون را درک کنیم، اگرچه ورود جک به زندگی آنها این خانواده را وادار میکند تا به بسیاری از اشتباهاتی که کامرون مرتکب شده است بپردازند. (از قرار معلوم، مخفی نگه داشتن دیگر مسائل از همسرش منجر به بروز مشکلاتی شده که اکنون دامنگیر او شده است).
حضور ماهرشالا علی در این فیلم این باور را در ما ایجاد میکند که هر دو شخصیت او به یک اندازه سرزنده و پرانرژی هستند و فشار این مخمصهی غیرعادی را احساس میکنند. این حضور کمتر به یک درام مفهومی شباهت دارد و بیشتر یک درام متمرکز است و تقریباً تجسمی از زندگی کردن است. هرگاه اشتباهی رخ میدهد، ما کمتر نگران اتفاقات و رویدادهای مشکلساز هستیم تا اینکه نگران رویدادهای روانشناختی برزخ کامرون باشیم. این فیلم شاید بیشتر از هر فیلم دیگری که نشان و جایزهای دریافت کرده، در مورد صداقت داشتن با خود است.
یکی از مشخصههای قوی فیلم «آواز قو»، مقاومت و ایستادگی آن نسبت به توضیحات و پیچشهای قابلپیشبینی داستان است. شخصیت مهربان اسکات در این فیلم، در حقیقت یک دانشمند دیوانه را نشان نمیدهد که طرح و برنامهی شیطانی در سر داشته باشد، و جک هیچ رفتار عجیب و بدی را از خود بروز نمیدهد. هیچ اتفاق شگفتانگیزی در این فیلم رخ نمیدهد. بنجامین کلیری اطمینان دارد که معضل کامرون برای درگیرکردن مخاطبین کافی خواهد بود. هرچه به تماشای کامرون مینشینیم - مخصوصاً وقتی که با کیت (با بازی آکوافینا)، دیگر مریض لاعلاج دکتر اسکات که نسخهی شبیهسازی او چند هفتهی پیش جایگزین وی شده، صحبت میکند - ما بیشتر متوجه آن کار ناتمامی میشویم که هر کدام از ما ممکن است با آن مواجه شویم، اینکه اگر ناگهان به کسی نیاز داشته باشیم که نقش ما را در زندگیمان ایفا کند، آیا کسی وجود دارد یا خیر. حتی بدتر از آن، هیچ کس برای کامرون سوگواری نخواهد کرد و هیچ کس متوجه مرگ او نخواهد شد. فیلم «آواز قو» در مورد درک این مسئله است که دنیا بدون ما به راه خود ادامه خواهد داد، و عدم آگاهی پاپی در مورد این تراژدی، تلخی و شیرینیهای زندگی را به ما یادآور میشود.
منبع: اسکرین دیلی
مترجم: وحید فیض خواه
آواز قو Swan Song (2021)
تاریخ اکران: 17 دسامبر 2021
کارگردان: بنجامین کلیری
نویسنده: بنجامین کلیری
توزیعکننده: اپل تی وی پلاس
بازیگران:
فیلمبرداری: ماسانبو تاکایانگی
تدوین: نیتن نیوجنت
موسیقی: جی ویدلی
خلاصه داستان: در آیندهای نزدیک، «کامرون» پدر و همسری مهربان پی میبرد که به یک بیماری لاعلاج مبتلا است و فرصت زیادی ندارد. پزشک او راه حلی پیش روی او میگذارد تا از غم و اندوه همسر و فرزندش بعد از مرگ او کم شود. این فیلم از مدعیان اسکار 2022 است.