جستجو در سایت

1401/06/08 09:17

مارمولک سینمای ایران

مارمولک سینمای ایران

  

پیمان قاسم‌خانی تنها نویسنده ایران است که گونه‌های مختلفی از ژانر کمدی را در سینمای ایران به رشته تحریر درآورده. نویسنده‌ای که علاوه بر شناخت بالا، کمدی را از طنز جدا می‌کند و موقعیتی می‌سازد تماما کمیک و نقادانه. توانمندی او در بازیگری باعث شده است تا هنگام نگارش متن بر تکنیک ایراد دیالوگ‌ها، میمیک‌ها و حالات روانی بازیگر تسلط کافی داشته باشد. «مارمولک» در کارنامه نویسندگی قاسم‌خانی نقطه عطفی است تکرار نشدنی؛ هرچند «شب‌های برره» از نظر پژوهشی و انتقادی در سطح بالایی قرار دارد اما این فیلم به کارگردانی: کمال تبریزی، تبدیل به هویت نویسنده شده. نویسنده در این اثر نشان می‌دهد که این موقعیت‌ و جبر جغرافیایی است که انسان را سعادت‌مند می‌کند و موضع درستی در روایت‌گری قصه‌اش می‌گیرد.

تناقض

شاکله فیلم‌نامه‌های قاسم‌خانی را تناقض می‌سازد. این ویژگی نه تنها تبدیل به مکتب این نویسنده شده بلکه لازمه سینمای کمدی نیز هست. به آدم‌های «شب‌های برره» دقت کنید تا اواسط قصه ویژگی‌های جدیدی در آن‌ها کشف می‌شود پس از آن تناقض موجود در اخلاق، کنش و واکنش نسبت به موضوعی جدید است که برای تماشاگر/مخاطب جذاب خواهد شد. «ورود آقایان ممنوع» علاوه بر اشاره ضمنی به جبر جغرافیایی، جهالت و ترس از افکار دیگران را نقد می‌کند. آنچه در تمام فیلم‌نامه‌های قاسم‌خانی، مشخصا این فیلم، باعث جاه‌طلبی در عرصه کمدی شده است، نقد اجتماعی با لحن طناز است. نقد ابزاری است برای تزریق رسانه‌ای اندیشه و کمدی ذاتا یک نقد اجتماعی تلطیف شده است. در «ورود آقایان ممنوع» موضوعی که مورد نقد قرار می‌گیرد عدم هم‌اندیشی و هم‌زیستی خانم و آقا در یک جامعه است. خانمی که اجازه تدریس یک آقا در مدرسه‌اش را نمی‌داده حالا مجبور به پذیرفتن است و.... تحول فرد در مقابل موضع ابتدایی‌اش به مرور در قصه نمایان می‌شود علاوه بر آن انقطاع نسلی موجود میان مدیر مدرسه و دانش آموزان به طرز شگفت انگیزی، که نه سیخ بسوزد و نه کباب، روایت شده. در سریال «ساختمان پزشکان» انقطاع نسلی به شکلی فرهنگ‌ساز بیان می‌شود که تنها یک روان‌شناس می‌تواند در مورد آن اظهار نظر کند. موقعیت‌های متناقض قصه، رفتار پزشکی که پر از عقده‌های دوران کودکی است و مدام در حال مراقبه آن‌ها است، تبعیض خانوادگی و بحران روانی مضحک همسر آن پزشک حاصل اندیشه‌ا‌ی است انسانی که قاسم‌خانی با هدایت داستان و ساخت شخصیت برتر، منشی پزشک، بیننده را حیرت زده می‌کند. 

تارانتینو

علاقه او به تارانتینو و قصه «pulp fiction» در مارمولک نمایان می‌شود اما در کلیه آثار او ملموس است. «نان و عشق و موتور هزار» شاید ملموس‌ترین اثر انتقادی قاسم‌خانی باشد که پیش از نگارش «مارمولک» به رشته تحریر درآمده. چنین گرایشی در سینمایی « خوب، بد، جلف» به اوج نمایان‌گری خود می‌رسد. فیلمی که علاوه بر نویسندگی خود کارگردانی آن را به عهده گرفته است و به صورت بسیار سطحی، جامعه‌ای را که با توجه به پیشرفت تکنولوژی روبه سطحی شدن و کاهلی می‌رود، نقد می‌کند. اگرچه شاید برخی عناصر موجود در قصه گزافه‌گویی به نظر رسد اما بزرگترین نقد، مشخصا در سری دوم فیلم، تجمل‌گرایی و افراط در رقابت طلبی است. رقابت بین پژمان جمشیدی و سام درخشانی، که در ادامه تبدیل به لورل هاردی سینمای ایران می‌شوند، آینه‌ای است از رقابت طلبی اقتصادی و احساسی در کل جامعه. علاوه بر آن روایت تارانتینو گونه داستان باعث خواهد شد ارجاعات سینمایی زیرپوستی فیلم لمس نشود. قاسم‌خانی در نگارش یک متن سنت شکنی نمی‌کند بلکه آن را آنطور که شایسته است به تحریر در می‌آورد. نویسنده‌ای همسو با جامعه که داستان‌هایش تنها یک‌قدم از مخاطب جلوتر هستند و نه آنطور که بکت نوشته برای امروزی‌ها هم روشن‌فکرانه است و نه مانند رمان‌های عامه‌پسند واپس‌گرایی فکری دارد. این مهمترین مولفه یک نویسنده، هنرمند، است که جامعه بیش از هر فیلسوف و جامعه شناسی به تولد او احتیاج دارد. 

نویسنده: علی رفیعی وردنجانی


فیلم های مرتبط

افراد مرتبط