نگاهی به سینمای افغانستان بهبهانه اکران فیلم «رفتن»

سرانجام «رفتن» اکران شد؛ فیلمی از نوید و جمشید محمودی که پیشتر با «چند مترمکعب عشق» نظر مثبت منتقدین و مخاطبان را بهخود جلب کرده بودند. این اثر نیز مانند فیلم قبلی این دو برادر؛ روایتی عاشقانه دارد و ازآنجاکه آنها اصالتاً افغان و جزو مهاجرین هستند، اینبار نیز درد خانهبهدوشی و مهاجرت را بهعنوان بستر اصلی ماجرای خود درنظر گرفتهاند. رضا احمدی و فرشته حسینی؛ دو بازیگر اول کار نیز واقعاً مهاجر هستند که سوابق خوبی در بازیگری دارند. «رفتن» که نماینده معرفیشده ازسویِ افغانستان به اسکار ۲۰۱۷ بود، در بیشاز ۴۰ فستیوال بینالمللی حضوری موفق داشته و جایزه ویژه کارگردانی جشنواره بوسان، بهترین بازیگر زن برای فرشته حسینی از فستیوال بینالمللی فیلم مراکش و جایزه بهترین فیلم از فستیوال بینالمللی تریپولی؛ ازجمله دستاوردهای هنری آن است. در فیلم میبینیم که فرشته و نبی؛ دو جوان عاشقپیشه افغان، چگونه بهخاطر مسئله مهاجرت دچار مشکلاتی میشوند. فرشته باید همراه خانودهاش راهی ایران و بهاینکشور پناهنده شود اما نبی قصد دارد تا بهشکلِ غیرقانونی از مرز بگذرد و فرشته را پیدا کرده و او را باخود به ترکیه و درنهایت؛ اروپا ببرد تا زندگی بهتری را تجربه کنند؛ اما...
در نقد منتشره توسط Hollywood Reporter بهقلم کلارنس تیسوئی بهتاریخ ۱۲ اکتبر ۲۰۱۶ بر فیلم «رفتن» آمده است: «جدای از تلاش کارگردان برای ارائه یک درام با حداکثر استفاده از تمهیدات اثرگذار مانند صحنههای اسلوموشن و پسزمینه موزیک؛ اما باید نقطهقوت کار را در تصویرهای ارزشمند، جذاب و مبتنیبر واقعگرایی دانست که کوهیار کلاری؛ فیلمبردار کار، ارائه میدهد. رفتن؛ فیلمی درباره رنج بیپایان مهاجرت است؛ موضوعی انسانی که هنوز هم میتواند ما را برای ساعاتی درگیر کند». هرچند این، تنها فیلم ساختهشده در ایران با موضوع مهاجرین افغان و مشکلاتی که درگیرش میشوند، نیست و تجربههای مختلفی دراینزمینه را شاهد بودهایم که بعضاً مورد استقبال مخاطبین و منتقدین نیز قرار گرفتهاند. شاید بتوان اولین تلاش را «بایسیکلران» ساخته محسن مخملباف در سال 1367 دانست؛ فیلمی درباره مردی افغان بهنامِ نسیم که برای تأمین هزینه بیمارستان همسرش کاری پیدا نمیکند و سرانجام، سوژه یک شرطبندی درباره تواناییاش در رکابزدن دوچرخه میشود. در سال 1379 نیز دو کار دیگر درباره افغانها ساخته شد که هردو به آثاری تحسینشده تبدیل شدند: «سفر قندهار» و «باران». نفس؛ دختر افغانی مقیم کانادا، عازم قندهار افغانستان میشود تا خواهرش را که قبلاً آنجا مانده و حالا قصد خودکشی دارد، نجات دهد اما خودش دچار مشکلاتی میشود... محسن مخملباف این موضوع را دستمایه «سفر قندهار» باحضورِ نیلوفر پذیرا قرار داد که از چهرههای افغانستان بود. مجید مجیدی هم در «باران» از یک دختر افغان دعوتبهکار کرد. داستان فیلم او چنین بود: در یک برج درحالِساخت، عدهای کارگر روستایی و افغانی همراه هم مشغولبهکار هستند. لطیف؛ کارگر روستایی برج متوجه میشود رحمت که بهجایِ پدر مصدومش به جمع کارگران افغانی پیوسته؛ درواقع دختر است... موضوع مهاجرت افغانها بار دیگر در فیلم «آخرین ملکه زمین» سوژه شد: علیبخش؛ مهاجر افغانی كه در ایران مشغولبهكار است، از همسرش شاهگل بیخبر مانده. تهدید حمله آمریكا به افغانستان، دلشورههای او را بیشتر میكند و تصمیم میگیرد به افغانستان بازگردد... محمدرضا عرب در سال ۱۳۸۵ این فیلم را ساخت. چهارسالبعد، وحید موسائیان برای ساخت فیلمی با موضوع جنگ افغانستان دستبهکار شد و «گلچهره» را روانه اکران کرد. درآنکار شاهد بودیم که اشرفخان؛ صاحب سینمای کابل، پساز سقوط دولت کمونیستی نجیبالله و تسلط مجاهدین بر کابل؛ میخواهد سینمایش را بازسازی کند اما یکپارچگی دولت دیری نمیپاید. «فرشتگان قصاب»؛ فیلمی ساخته سهیل سلیمی و محصول ۱۳۹۱ است که در آن شاهد ماجراهای فرهاد هستیم؛ مردی افغان که همسرش در حمله آمریکاییها در مدرسهای گرفتار شده و او میخواهد به نجاتش برود؛ هرچند این تصمیم بهاینسادگیها عملی نیست. فیلم «مزار شریف» نیز ماجرای کشتار دیپلماتهای ایرانی در کنسولگری ایران در شهر مزار شریف افغانستان را روایت میکرد که درپیِ هجوم نیروهای طالبان؛ ۱۰تن از کارکنان کنسولگری ایران شهید شدند. عبدالحسن برزیده این اثر را در سال ۱۳۹۳ کارگردانی کرد. «شنل» فیلمی بهکارگردانی حسین کندری محصول ۱۳۹۵ درباره پرستاری با بازی باران کوثریست که بهخاطر ورود غیرقانونی بهعنوان یک زن افغان بدون شناسنامه به ایران؛ بعداز مرگ ناگهانی همسر ایرانیاش، درگیر سوءِتفاهمی میشود که ممکن است فرزندش را ازدست دهد. اینها را شاید بتوان شاخصترین فیلمهای ایرانی درباره افغانستان در سالهای اخیر دانست.
براساس دادههای تاریخی؛ حبیباللهخان که بین سالهای ۱۹۰۱ تا ۱۹۱۹ بهعنوانِ امیر بر افغانستان حکومت میکرد؛ سینما را بهاینکشور آورد که البته در ابتدای امر، تنها برای مقامات عالیرتبه سلطنت قابل استفاده بود. سال ۱۹۲۳ بود که اولین پروژکتور برای استفاده عموم، وارد افغانستان شد که بهآن «جعبه جادو» میگفتند. اولین فیلمی هم که با آن برای مردم نمایش دادند؛ مستندی درباره «پغمان» بود؛ شهری در تپههای نزدیک پایتخت افغانستان، شهر کابل. گفته میشود که اولین فیلم تولیدشده در افغانستان Love and Friendship نام دارد که بعضیاز منابع این اثر کوتاه را محصول ۱۹۶۴ و بعضیها محصول ۱۹۵۱ میدانند. بنابر گزارش ششم آگست ۲۰۱۴ نشریه Business Insider؛ از سال ۱۹۶۸ بود که تولید فیلمهای کوتاه در افغانستان کمکم جای خود را به آثار بلند دادند و این هنر در روالی کجدار و مریز، به مسیر خود ادامه داد تا سالهای دهه ۸۰ و ۹۰ که با ظهورِ پدیده طالبان و درگیریهای داخلی؛ سینما رفتهرفته هویت خود را دراینکشور ازدست داد تااینکه از سال ۱۹۹۶ و با قدرتگرفتن رسمی طالبان؛ موزیک، تلویزیون و البته سینما بهکلی در آنجا تعطیل شد. عتیق رحیمی؛ نویسنده و فیلمساز فرانسوی،افغانی در مقالهای بهتاریخ ۲۸ جون ۲۰۱۷ نوشت: «سینما در اوایل قرن بیستم وارد زادگاه من شد و از سالهای ابتدایی ۱۹۲۰ بود که نمایش فیلمهای صامت در افغانستان آغاز پا گرفت. ۲۶سال طول کشید تا اولین تولید سینمایی در آنجا کلید بخورد. بین سالهای ۱۹۶۱ تا ۱۹۸۰ سینمای افغانستان رونق گرفت و کارهای متعددی ساخته شد مانند Saboore Sarbaz و Siamoih wa Jalalli؛ اما متأسفانه حضور طولانیمدت طالبان اجازه نداد تا این کشور نه در سینما و نه در سایر هنرها رشدی متناسب با سایر نقاط جهان داشته باشد». امروزه اما وضعیت سینمای این کشور بهبود یافته و برپایه مقالهای منتشره ازسویِ رسانه Afghan Zariza؛ تعداد تولیدات سالانه سینمای افغانستان به بیشاز ۵۰ عنوان رسیده است.
سینمای افغانستان در سالهایِاخیر شاهد پاگرفتن کارگردانهای توانمندی بوده که کارهایشان در جشنوارههای مختلفی بهنمایش درآمده و تحسین شدهاند. درواقع؛ از سال ۲۰۰۲ و با کاهش قدرت طالبان دراینکشور بود که آکادمی اسکار، پذیرای سینمای افغانستان شد و در بخش رقابتی برای گزینش بهترین آثار خارجیزبان؛ فیلمهای مختلفی را ازاینکشور بهاکران درآورد که بعضاً با واکنشهای مثبتی روبهرو شدند. جاوید واصل؛ کارگردان آمریکایی،افغان در سال ۲۰۰۲ و با فیلم Fire Dancer آغازگر حضور فیلمسازان این کشور در اسکار بود. فیلم بعدی را صدیق برمک در سال ۲۰۰۳ ارائه داد که «اسامه» نام داشت و درواقع؛ اولین اثر بلند او بود. این فیلم اگرچه در آکادمی اسکار جایزهای نگرفت اما بهترین فیلم خارجیزبان جشنواره گلدن گلوب شد. سال ۲۰۰۴ فیلم «خاک و خاکستر» از سینمای افغانستان راهی اسکار شد که آنرا عتیق رحیمی ساخت و از جشنوارههای کن و زنگبار نیز سردرآورد. افغانستان، نمایندهای در اسکار نداشت تا سال ۲۰۰۸ که دوباره صدیق برمک وارد عرصه شد و اینبار «جنگ تریاک» را ارائه داد؛ فیلمی که بازیگر مطرح افغان یعنی مارینا گلبهاری در آن ایفای نقش میکرد. انور هاجر؛ پروفسور و فیلمساز آمریکایی،افغان با مستند «۱۶روز در افغانستان» به اسکار راه یافت و اثر ۱۰۰هزاردلاریاش به یک پدیده تبدیل شد. دوسالبعد، سونیا ناصری کول؛ نویسنده، هنرپیشه، کارگردان و فعال حقوق بشر اهل افغانستان با «لاله سیاه» به آکادمی اسکار معرفی شد. دراینفیلم بازیگرانی بینالمللی همچون جک اسکالیا و ادواردو کاستا ایفای نقش میکردند. عتیق رحیمی در سال ۲۰۱۲ براساسِ نوولی از خودش؛ فیلم «سنگ صبور» را ارائه داد که اگرچه چندان تحویل گرفته نشد اما گلشیفته فراهانی؛ بازیگر محوری فیلم، برای بازی دراینفیلم نامزد بهترین بازیگر بااستعداد زن جوان در سیونهمین دوره جشنواره سینمایی سزار فرانسه شد. اعضای آکادمی در سال ۲۰۱۳ «واجما» را به جمع خود پذیرفتند که کارگردانیاش برعهده برمک اکرم بود. او پیشتر با فیلم «بچه کابل» در جشنواره ونیز درخشیده بود. برادران محمودی که اینروزها با فیلم «رفتن» در اکران سینماها هستند، در سال ۲۰۱۴ فیلم «چند مترمکعب عشق» را به اسکار فرستادند که البته موفقیتی برایشان بهبار نیاورد. شاید بتوان گفت خاصترین فیلم اینسالها از سینمای افغانستان در جشنوارههای مختلف جهان، «آرمانشهر» ساخته حسن ناظر است که بهرغمِ عدم استقبال در اسکار؛ ازسویِ منتقدین بهشدت تحسین شد. «رفتن» دومین ساخته برادران محمودی، نماینده اسکار از افغانستان در سال ۲۰۱۶ بود که البته به فهرست نهایی راه نیافت. سال ۲۰۱۷ نیز شاهد حضور «نامهای بهرئیسجمهوری» بهکارگردانی رؤیا سادات بودیم که آنهم نتوانست به این جایزه دست یابد.