جستجو در سایت

1404/02/02 09:53
نگاهی به کارنامه بازیگری جک نیکلسون به مناسبت تولد او

جک نیکلسون؛ لبخند مرگبار

جک نیکلسون؛ لبخند مرگبار
جک نیکلسون با آن لبخند مرگبار و چشم‌های شیطان، نه‌فقط بازیگر نقش‌های بزرگ، که معمار یکی از منسجم‌ترین کارنامه‌های تاریخ سینماست. از هالیوودِ ملتهب دهه هفتاد تا دوران ریگان و کلینتون، او همیشه انتخاب‌های درستی داشت تا غول باقی بماند.
به گزارش سلام سینما

نیکلسون در کنار براندو، پاچینو، دنیرو و هکمن جز غول‌های بازیگری تاریخ سینما است. بازیگری که می‌تواند با نگاهش چنان شما را بترساند که نتوانید شب را با خیال راحت بخواهید. اما همین بازیگر در فیلم دیگری مثلاً کمدی رمانتیک جذاب «بهترین شکل ممکن» کاری می‌کند که با تماشای او لبخند روی لب‌هایتان نقش ببندد.

اما دلیل موفقیت نیکلسون تنها این نیست که می‌تواند طیف وسیعی از نقش‌های مختلف را بازی کند؛ یکی دیگر از دلایل موفقیت جک نیکلسون داشتن یکی از منسجم‌‌ترین کارنامه‌های بازیگری تاریخ سینما است. کارنامه‌ای که پر از شاه نقش‌های درخشان است. نیکلسون در هر دهه دو سه شاه نقش درخشان دارد. دهه هفتاد که (نقطه اوج کارنامه کاری اوست) محله چینی‌ها، پرواز برفراز آشیانه فاخته و محله چینی‌ها را در کارنامه کاری خود دارد.

در دهه هشتاد با درخشش استنلی کوبریک غوغا کرد و با حضور در دوران مهرورزی و سرخ‌های وارن بیتی خودش را در نقش‌های مکمل اثبات کرد. در انتهای دهه هشتاد و آغاز دهه نود با بازی در نقش جوکر در بتمن تیم برتون آن طور که خودش می‌گوید تبدیل به بخشی از فرهنگ پاپ آرت شد و با بازی در بهترین شکل ممکن نشان داد در کمدی رمانتیک‌ها هم درخشان است. در هزاره جدید هم با حضور در جدا اُفتاده مارتین اسکورسیزی به شر ابعادی الاهیاتی بخشید تا نشان دهد هنوز همان بازیگر قدرتمند و دوران ساز هالیوود است. هیچ بازیگری به اندازه نیکلسون کارنامه موفقی نداشته است. کارنامه‌ای پر از شاه‌ نقش‌های بزرگ که از او یک غول بازیگری ساخته است.

شروع کوبنده جک نیکلسون در دهه هفتاد

نیکلسون زمانی به شهرت رسید که همه چیز برای یک تغییر بزرگ در هالیوود آماد بود. جامعه آمریکا دوران ملتهبی را پشت سر می‌گذاشت و هالیوود هم آماده شده بود که از سنت‌های استودیویی دهه پنجاه و شصت فاصله بگیرد و تبدیل به آیینه‌ای شود که شرایط ملتهب جامعه آمریکا را به تصویر می‌کشد.

سیستم محافظه‌کار هالیوود به یاغی‌هایی مانند مارتین اسکورسیزی، استیون اسپیلبرگ، ویلیام فریدکین، برایان دی پالما و مایکل چیمینو اجازه کار داد تا آن‌ها ماهیت این ساختار را برای همیشه تغییر دهند. بازیگران جدیدی جایگزین قدیمی‌ها شدند تا نقش شخصیت‌های مریض، آشفته حال و از خود بیگانه این کارگردانان را بازی کنند و تصویر متفاوتی از آمریکا ارائه دهند. تصویری که ربطی به آن تصویر پاک و منزه از گناه دهه پنجاه نداشت.

نیکلسون در چنین حال و هوایی ظهور کرد و تبدیل به یکی از نمادهای اصلی و اصیل هالیوود نو شد. با بازی در نقش یک وکیل سرگشته در ایزی رایدر دنیس هاپر به شهرتی زودهنگام رسید و با یاغی‌گری در فیلم‌هایی مانند پرفراز بر فراز آشیانه فاخته، آخرین جزئیات، پنج قطعه آسان و البته محله چینی‌ها نشان داد آمریکا چه دوران پر از سوءتفاهمی را پشت سر می‌گذارد.

نیکلسون با آن نگاه ترسناک و آنطور که مجله تایم توصیف می‌کند لبخند مرگبار، ما را با آنسوی رویای آمریکایی آشنا کرد. آمریکایی زخم‌پذیر، شکست خورده و البته غمگین از شکست‌های پی در پی سیاسی. بدون شک نیکلسون نماد تراژدی آمریکایی بود.

موفقیت جک نیکلسون در دوران ریگان و کلینتون؛ از ملودرام تا بتمن

اوضاع آمریکا آرام گرفت. التهاب‌ها خوابید و ریگان محافظه کار به قدرت رسید. حالا آمریکا تلاش می‌کرد خودش را در قالب دهه پنجاه میلادی بازیابی کند و تبدیل به همان امپراطور مهربانی شود که جهان را در آغوش می‌کشید. دوره، دوره ملودرام‌هایی مانند دوران مهرورزی و روی برکه طلایی بود.

نکته شگفت‌انگیز اینجاست که نیکلسون توانست خودش را با دوران تازه هماهنگ کند. در ملودرام دوران مهرورزی و درام تاریخی دست راستی وارن بیتی سرخ‌ها درخشید و تعداد اُسکارهایش را بالا برد. 

از طرف دیگر با بازی در بتمن و درخشش نشان داد لبخند شیطانی یعنی چه. او خیلی قبل تر از هیث لجر فقید این بدمن دنیای کامیک بوک‌ها را وارد فرهنگ عامه مردم آمریکا کرد. شاید هیچ بازیگر دیگری از هم نسلان او نتوانست در این دهه به اندازه نیکلسون به نقش‌های بزرگ چنگ بزند. او دوران ریگان را هم با قدرت سپری کرد و با تکیه بر توانایی‌اش دوران نخبه‌گرایی کلینتون را هم با یک اُسکار و یک دو جین فیلم خوب دیگر سپری کرد تا نشان دهد برای بازیگر خوب بودن باید انتخاب‌های خوبی هم داشته باشیم.

جک نیکلسون؛ بازیگری با انتخاب‌های درست

حالا که به کارنامه کاری نیکلسون نگاه می‌کنیم با یک غول مواجه می‌شویم. نکته شگفت‌انگیز کارنامه کاری نیکلسون این است که نسبت به هم نسلانش نقش‌های بد کمتری بازی کرده است. دلیل این اتفاق هم هوشمندی او بود.

نیکلسون زمانی که دید بعید است نقش‌های خوبی گیرش بیاید عقب کشید و دیگر بازی نکرد. نیازی ندید مانند پاچینو و دنیرو هر نقشی را قبول کند و برای همین هم هست که نقش‌های بد بسیار کمتری از هم نسل‌هایش بازی کرده است. بازیگری که با آن چشم‌های شیطان و لبخند کشنده و جذابش به ما این نکته را یادآوری کرد که دنیا پوچ‌تر از آن است که بخواهیم آن را جدی بگیریم. 

نویسنده | مازیار وکیلی


ارسال دیدگاه
captcha image: enter the code displayed in the image