جستجو در سایت

1395/12/29 12:58

داریوش مهرجویی: من همان کسي هستم که با «هامون» «خسرو شکيبايي» را تا اين حد مشهور کرد

داریوش مهرجویی: من همان کسي هستم که با «هامون» «خسرو شکيبايي» را تا اين حد مشهور کرد
داریوش مهرجویی در مصاحبه‌اش با روزنامه شرق توضیحاتی درباره واکنشش نسبت به فوت عباس کیارستمی و فیلم سنتوری ۲ داده است

روزنامه شرق در ویژه نامه خود گفت‌وگویی ویژه با داریوش مهرجویی انجام داده است. در بخشی از این گفت و گو داریوش مهرجویی توضیحاتی درباره واکنشش نسبت به فوت عباس کیارستمی و فیلم سنتوری ۲ داده است که این بخش از گفت و گو در ادامه آمده است.

چرا در واکنش به درگذشت کيارستمي آن‌طور از خود واکنش نشان داديد؟

من در تمامي آن مدتي که «عباس» بستري بود، با او در تماس بودم. آن‌قدر حالش بد نبود که نتوان خوبش کرد. با قدري دقت در معالجه مي‌شد او را سرپا کرد. اما نکردند. پزشک معالج او به جاي معالجه و مراقبت از او به سفر مي‌رود و معالجه را به دستيارش مي‌سپارد و نتيجه هماني مي‌شود که همه مي‌دانيم. چرا چنين اتفاقي بايد بيفتد؟ آيا مي‌خواستند او را مجازات کنند يا معالجه؟ روي سخن من با پزشک معالج او است، نه پزشکان ديگر. کساني که فيلم‌هاي من را دنبال کرده‌اند مي‌دانند من همواره در آثارم از پزشکان به نيکي ياد کرده‌ام. چه پيش از انقلاب، مثل فيلم «دايره مينا» و چه بعد از انقلاب مثل فيلم «آسمان محبوب». من به همه پزشکان احترام مي‌گذارم؛ به‌ویژه به آن پزشکاني که با امکانات محدود در هشت سال جنگ بيمارستان‌ها را اداره کردند و آنهايي که پشت خط مقدم با دست خالي در بيمارستان‌هاي صحرايي مجروحان را مداوا مي‌کردند. چطور ممکن است يادمان رفته باشد؟ نه من و نه هيچ‌کس ديگري از ياد نبرده است. کما‌اينکه در آينده هم از ياد نخواهد رفت. اما موضوع معالجه «عباس کيارستمي» موضوع جداگانه‌اي است. من معتقدم بايد نظام پزشکي به اين ماجرا واکنش نشان مي‌داد پيش از آنکه در جامعه به آن شکل واکنش ايجاد مي‌کرد. اصلا براي جامعه پزشکي خوب نبود. به حيثيت آنها لطمه زد؛ هر‌چند اين حرف‌ها و هزاران حرف از اين دست، «عباس کيارستمي» را به ما بازنمي‌گرداند. او رفت بي‌آنکه فرصت داشته باشد کارهاي نيمه‎‌تمامش را تمام کند. بايد افسوس و حسرت خورد براي از‌دست‌دادن هنرمندي که مي‌توانست همچنان آثار تازه خلق کند و در عرصه جهاني بدرخشد، اما دريغ و افسوس که از ميان ما رفت.

 

پس نگراني شما ربطي به اين حرف‌ها که مدام اينجا و آنجا نقل مي‌شود ندارد؟ درباره «سنتوري ٢» و مسائل مربوط به آن؟
قيمت اين باشد چرا بايد داشته باشد؟! بارها گفته‌ام که من هيچ کاري به «بهرام رادان» و «محسن چاووشي» ندارم. نمي‌دانم اين حرف‌ها از کجا درآمده که اينجا و آنجا نقل مي‌شود؟ اصلا براي اين موضوعات اهميتي قائل نيستم. چرا بايد کسي مثل من خودش را در اين سطح پايين بياورد که راجع به اين چيزها حرف بزند؟ من همان کسي هستم که با «هامون» «خسرو شکيبايي» را تا اين حد مشهور کرد. پيش‌تر از او بزرگاني نظير «عزت‌الله انتظامي»، «علي نصيريان»، «جمشيد مشايخي»، «جعفر والي»، «پرويز فني‌زاده»، «مهين شهابي» و بسياري ديگر را به سينما معرفي کردم. من که نبايد وارد اين بازي‌هاي رسانه‌اي شوم. آن بي‌انصاف‌‌هايي که من را به شکل گذرا گير مي‌آورند و در حين عبور حرفي از من مي‌شنوند و بعد با آب‌وتاب نقل مي‌کنند اين جنجال‌ها را مي‌سازند. جنجال‌‌هايي که به کار نشريات زرد مي‌آيد. به همين خاطر ترجيح مي‌دهم مصاحبه نکنم؛ چون در اين مدت بسيار آزار ديده‌ام. اين گروه از افراد، اخلاق را در کارشان رعايت نمي‌کنند. نمي‌دانند حرفي را که در حال عبور از من شنيده‌اند نبايد در نشريه‌شان نقل کنند. همين کارها دشمني ايجاد مي‌کند، کدورت به وجود مي‌آورد. انگار تازگي‌ها مد شده که با دعواانداختن ميان اين و آن توجه مردم را جلب مي‌کنند، نه با طرح مسئله. قصد جنجال است نه حرف حساب.

فیلم های مرتبط

افراد مرتبط