معرفی، نقد و بررسی 7 فیلم مهم ترسناک 2025؛ از Bring Her Back تا The Conjuring

اختصاصی سلام سینما – رضا زمانی: دوران غریبی برای سینماست؛ دوران فیلمهای حراف و پرگو، دوران فیلمسازانی که قصه را فراموش کردهاند و هر چه دل تنگشان میخواهد میگویند و بر پردهی سینما میاندازند. فیلمهای فربه از شعارهای گل درشت و فراموش شدن قصه و شخصیتهای واقعی و ملموس، شدهاند سینمای امروز ما. این مساله ارتباطی هم به سینمای بازاری یا مستقل ندارد و گر نیک بنگری، وضع سینمای مستقل و کمخرج از هالیوودیها و پر زرق و برقها بدتر است؛ چرا که جشنوارههای ریز و درشت جهانی هم این روزها بیشتر به حاشیه چسبیدهاند تا متن. خلاصه که سینما شده تریبونی برای صدور بیانه، از هر نوعش. اجتماعی و سیاسی و جنسیتی و ... هم ندارد. این وسط سر سینما و قصه بیکلاه مانده و خبری از قصهگو هم نیست.
البته استثنا هم وجود دارد. برخلاف کلیت امروز سینما وضع ژانر وحشت خوب است؛ چند سالی است که فیلمهای خوبی با استفاده از کلیشههای این ژانر بر پرده میافتند و کارگردانها هم سنگ تمام میگذارند. مانند همیشه سینمای ترسناک در شناسایی پلشتیهای جامعه شاخکهای حساستری دارد و فیلمسازان مهمش به جای چسبیدن به شعارهای بیسر و ته، قصههایی جذاب تعریف میکنند که لابهلایش حساسیتهای اجتماعی، سیاسی، جنسیتی، نژادی و ... هم دیده میشود اما قبل از هر چیز قصه و قصهگویی در آنها اولویت دارد و کارگردانان حواسشان هست که در حال ساختن فیلمی ترسناک هستند و مخاطب هم برای همین دست به جیب شده و بلیط خریده. آنها میدانند که اگر پیامی هم قرار است منتقل شود باید پشت قصهی فیلم پنهان شود و مخاطب را سرخورده نکند.
سینمای ترسناک تا اینجا در سال 2025 دست پری داشته. فیلمهای قابل توجه یکی یکی از راه میرسند و مخاطب را غافلگیر میکنند. به همین دلیل هم اقبال تماشاگران روز به روز به این ژانر بیشتر میشود که البته آفتهای خودش را دارد و ممکن است باعث شود که کارگردانان در نمایش سکانسهای ترسناک جهت جلب مخاطب حداکثری، دست به عصا عمل کنند. اما در کل این وضعیت برای ژانری که در طول تاریخ سینما بیش از هر ژانر دیگری مورد بیمهری قرار گرفته، خوب و امیدوارکننده است. فیلمهای مهمی در همین چند مدت بر پرده افتادهاند که قرار است در این فهرست سری به تعدادی از آنها بزنیم.

1. او را برگردانید (Bring Her Back)
پر بیراه نیست اگر ساختهی دنی فیلیپو و مایکل فیلیپو را بهترین فیلم امسال (حتی در تمامی ژانرها) بنامیم. آنها همین یکی دو سال پیش هم فیلم «با او حرف بزن» (Talk To Her) را بر پرده داشتند که گرچه موفقیت عظیمی به همراه داشت اما چنین معرکه نبود، نشانههایی از نبوغ در آن وجود داشت اما به نظر میرسید که سازندگانش به تمامی دل به دریا نزده و به قصد جذب مخاطب حداکثری از تمام ظرفیتهای ترسناک قصه استفاده نکردهاند. اما این بار اینگونه نیست؛ قصهی زنی روانپریش که تلاش میکند خشم ناشی از سرخوردگیهایش را بر سر دو طفل معصوم یتیم آوار کند، چنان چیره دستانه تعریف شده که مخاطب را روی صندلی سینما میخکوب میکند.
بیشتر بخوانید:
نقد فیلم ترسناک او را برگردان که تماشای آن کار هر کسی نیست | مقابل شیطان واقعی زانو بزنید!
معرفی بهترین فیلم ترسناک 2025: او را برگردانید
نکته اینکه کارگردانان فیلم به خوبی میدانند برای ساختن یک فیلم ترسناک خوب، اول باید شخصیتهایی ساخت که مخاطب نگران سرنوشت آنها شود و سپس قصهی ترسناک را حول آنها گسترش داد. تعلیق جاری در فیلم هم به همین دلیل به خوبی کار میکند؛ بالاخره تک تک ما در حین تماشای فیلم، نگران کسانی هستیم که دوستشان داریم. نکتهی بعدی که این فیلم استرالیایی را قابل توجه میکند به استفادهی درست فیلمسازان از غافلگیری یا همان Jump Scare بازمیگردد. عمدهی فیلمهای ترسناک ضعیف فقط و فقط از این تمهید برای ترساندن تماشاگران خود استفاده میکنند اما «او را برگردانید» هم تعلیق چفت و بستداری دارد و هم از غافلگیری در حد تعادل استفاده میکند.

2. میمون (Monkey)
جملهی معروفی وجود دارد که هر فیلم ترسناک خوبی را پیش از هر چیز یک کمدی معرکه معرفی میکند. این جمله ناظر به این مفهوم است که برای ساخته شدن یک فیلم واقعا ترسناک، باید شخصیتهایی آفرید که دست به رفتار احمقانه بزنند. به عنوان نمونه نگاه کنید به شیوهی قصهگویی فیلمهای اسلشر؛ عموم آثار اسلشر قصهی پر و پیمانی ندارند و تنها از یک پلات لاغر بهره میبرند که به تعقیب و گریز بین شکار و شکارچی میپردازد. این پلات هم فقط به این دلیل آن میانهها وجود دارد که فیلم را از یک سکانس کشتار به سکانس کشتار دیگری هدایت کند. رفتار دو طرف درگیر در ماجرا هم بیشتر احمقانه است تا عاقلانه؛ رفتاری که میتوان با عوض کردن حال و هوای فیلم به راحتی در دل یک فیلم کمدی قرارش داد. حال فیلم «میمون» آگاهانه با این الگوی قصهگویی سینمای ترسناک بازی میکند.
بیشتر بخوانید:
فیلم میمون زیر ذرهبین منتقدان قرار گرفت
ساختن فیلم ترسناکی که گاهی لبخندی روی لب تماشاگرش مینشاند و کماکان ترسناک باقی میماند، کار بسیار سختی است. مخصوصا اگر پای قصهی دو مرد وسط باشد که سالها است زندگی خود را به خاطر یک نفرین شوم بر باد رفته میبینند و تمام اعضای خانوادهی خود را به خاطر آن نفرین از دست دادهاند. فیلمساز موفق شده به شکل مطبوعی قصهی دلخراش این دو برادر را با لحنی کمدی در هم آمیزد و در عین حال مخاطبش را هم بترساند. از همان پلان ابتدایی که سر و کلهی مردی در یک فروشگاه پیدا میشود و سپس دل و رودهی شخصی همچون فیلمهای اسلشر بیرون میریزد، مشخص میشود که با فیلمی متفاوت از ژانر وحشت سر و کار داریم. «میمون» از آثار غافلگیرکنندهی سال 2025 میلادی است.

3. غارتگر: قاتل قاتلان (Predator: Killer Of Killers)
انیمیشن «غارتگر: قاتل قاتلان» مورد عجیبی در فهرست حال حاضر و البته بین تمام آثار فرنچایز سینمایی «غارتگر» است. کارگردان فیلم اثری دیوانهوار ساخته که از همان منطق جنونآمیز فیلمهای سابق این فرنچایز پیروی میکند اما این بار به خوبی توانسته آن جهان را برای ما قابل لمس کند و فیلمی سرگرم کننده در برابر ما قرار دهد. اگر در موارد بسیاری آن هیولاهای فیلمهای قبل چندان شوری برنمیانگیختند و اصلا وجودشان غیر قابل درک بود، در این جا سمت و سوی انسانی قصه چنان جذاب است که عملا با اثری یک سر متفاوت طرف هستیم که یقهی مخاطب را تا انتها میگیرد و رها نمیکند.
بیشتر بخوانید:
غارتگر: قاتل قاتلان؛ انیمیشنی اکشن-ترسناک با الهام از یک کمدی کلاسیک
سکانسهای اکشن و سراسر زد و خورد فیلم خوب از کار درآمدهاند. منطق فانتزی حاکم بر جهان انیمیشن با آن تصاویر متفاوتش که در همان راستای قصهی غریب فیلم قرار میگیرند و همنشینی فرم و محتوا را فریاد میزنند به برگ برندهی فیلمساز تبدیل میشود تا اثری که عملا از چند سکانس اکشن طولانی ساخته شده، مخاطب خود را پس نزند. نکتهی مثبت دیگر این انیمیشن شخصیتهای انسانی آن است؛ شخصیتهایی کاملا قابل لمس که ما را با خود به این سو و آن سو میبرند تا قصهای که طنینش قرنها ادامه مییاید برای تماشاگر جذاب از کار دربیاید. اگر بتوان ایرادی به اثر وارد کرد، به اولیوت اکشن بر ترس در فیلم بازمیگردد.

4. گناهکاران (Sinners)
«گناهکاران» فیلمی جنونآمیز و جسور است. کارگردان تصویری در برابر ما قرار داده که در آن از هر ژانری و حال و هوایی چیزی پیدا میشود؛ کمی از سینمای وحشت گوتیک در آن یافت میشود، از بلکسپلویتیشنهای (Blaxploitation) دههی 1970 چیزهایی در خود دارد، چشماندازهای آن ما را به یاد سینمای وسترن میاندازد، یک اکشن سراسر زد و خورد و خونریزی است، گاهی موزیکال میشود و با موسیقی بلوز یا کانتری گوشهای ما را نوازش میدهد، گنگستری است و نشانههایی از سینمای جنایی در خود دارد و در انتها اثری است دربارهی درگیری ازلی ابدی سیاه پوستان و سفید پوستها در جغرافیایی به اندازهی کشور آمریکا.
بیشتر بخوانید:
نگاهی به فیلم گناهکاران (رایان کوگلر) | شیطان تا طلوع بیدار میماند...
فیلم «گناهکاران» که شروع میشود، گویی با اثری ترسناک طرف هستیم. گرچه زمان وقوع اتفاقات و محل آنها خبر از یک قصه در باب ضدیت با نژادپرستی میدهد اما حضور همان نریشن ابتدایی و گفتن از تمایل حضور شیطان در کنار نوازندهای چیره دست و سپس پیدا شدن سر و کلهی پسرکی نوجوان دم در کلیسایی که پدرش در آن مشغول موعظه است، خبر از حضور پر رنگ المانهای سینمای وحشت دارد. پسرک گویی به انتهای شب سفر کرده و بازگشته و همان چند ثانیهای که در قالب فلاشبک در قاب فیلمساز قرار میگیرند، نشانههایی از حضور تعدادی خون آشام دارند که شبی را به شکار گذراندهاند و پسرک حال توانسته از دست آنها فرار کند. پس «گناهکاران» با کلیشههای سینمای خونآشامی آغاز میشود، اما دوست ندارد به همین اکتفا کند و چیزهای دیگری برای مخاطب خود در چنته دارد.

5. مقصد نهایی: خطوط خونی (Final Destination: Bloodlines)
اگر در بین فیلمهای فهرست به دنبال اثری صرفا سرگرمکننده میگردید که در آن خبری از شعارهای روز سیاسی نیست و فقط ساخته شده که مخاطبش را غافلگیر کند و او را بترساند، ششمین قسمت «مقصد نهایی» دقیقا همان چیزی است که دنبالش میگردید. قصه همان قصهی قدیمی است؛ کسانی به شکل ناگهانی دچار مرگی دلخراش میشوند و فیلمساز هم در نمایش فواره زدن خون هیچ باجی به مخاطب خود نمیدهد. روایت هم همان سر و شکل اپیزودیک را دارد و ما مدام در حال حدس زدن قربانی بعدی هستیم. اما نکته اینکه تمام این داستان تکراری حال و هوایی مطبوع دارد؛ گویی مخاطب با رفیقی قدیمی روبهرو میشود یا خاطرهای خوش از دوران گذشته را به یاد میآورد.
بیشتر بخوانید:
6 فیلم مقصد نهایی، از بدترین تا بهترین | مرگ هیچ گاه استراحت نمیکند
مجموعه فیلمهای «مقصد نهایی» با ترکیب کلیشههای دو زیرگونهی سینمای وحشت تلاش داشتند که دل مخاطب سینما، به ویژه علاقهمندان ژانر وحشت را به دست آورند؛ این دو زیرگونه عبارتند از فیلمهای ترسناک اسلشر و ترسناکهای فراطبیعی. حال این که چگونه میتوان این دو زیرگونه را با هم ادغام کرد و از کلیشههای هر کدام به نفع دیگری بهره برد، بحث مفصلی است اما پایهگذاران «مقصد نهایی» به یک ایدهی بکر رسیدند که گرچه ساده به نظر میرسید، اما هوشمندانه هم بود؛ مهمترین خصوصیات زیرگونهی اسلشر به وجود قاتلی سریالی بازمیگردد که با آلات و ادوات تیز به جان قربانیان بخت برگشته میافتد. از سوی دیگر این فیلمها سراسر خون و خونریزیاند و کارگردان تلاش میکند که این سکانسها را با نهایت جسارت و خشونت به تصویر درآورد و چندان هم در قید و بند ساختن یک قصهی پر و پیمان نیست. از آن سو مهمترین خصوصیت سینمای ترسناک فراطبیعی به حضور یک نیروی فراطبیعی در دل داستان بازمیگردد. نیرویی که علت اصلی تمام مشکلات است اما به دلیل ماهیت متافیزیکی خود نمیتوان با راه حلهای واقعگرایانه و بدون مهارتهای ویژه سراغش رفت. سازندگان «مقصد نهایی: خطوط خونی» به خوبی این کلیشهها را با هم ادغام کردهاند.

6. سلاحها (Weapons)
«سلاحها» از جهتی شبیه به «میمون»، فیلم دیگر حاضر در این فهرست است؛ کارگردانش دوست دارد المانها و کلیشههای ژانر وحشت را با حال و هوایی کمدی در هم آمیزد. البته او این کار را به شیوهای متفاوت انجام میدهد. اگر «میمون» لحظاتی مخاطب را به یاد آثار پارودیک میاندازد، «سلاحها» شخصیتهای ترسناکش را چنان اغراقآمیز و دفرمه خلق میکند که به کمدی پهلو بزنند. در چنین قابی آنچه بر پرده نقش میبندد، اثری است که چندان ترسناک نیست و احتمالا مخاطب سنتی ژانر را پس میزند اما میتواند برای تماشا در جمع و حلقهی دوستان فیلم مناسبی باشد.
بیشتر بخوانید:
تحلیل فیلم ترسناک Weapons
قصهی فیلم قصهی دانش آموزان کم سالی است که همگی در یک شب، راس ساعت 2:17 دقیقهی نیمه شب از خانه فرار کردهاند و دیگر بازنگشتهاند. نکته اینکه همگی به یک کلاس و یک مدرسه تعلق دارند و تنها یک دانش آموز پسر در این میان خانه را ترک نکرده و مرتب سر کلاس حاضر میشود. حال این موضوع بهانهای شده تا فیلمساز به قلب جامعهای کوچک و مناسباتش بزند و روابط افراد را با یکدیگر تصویر کند. همین تمرکز بر روابط شخصیتها گاها از میزان ترس موجود در قابها میکاهد اما شیوهی قصهگویی فیلمساز که هر بار داستان را از زاویهی نگاه یکی از شخصیتهای درگیر تعریف میکند، بر جنبههای معمایی فیلم اضافه میکند تا دست کم «سلاحها» اثری هدر رفته نباشد.

7. احضار: آخرین مراسم (The Conjuring: Last Rites)
مجموعه فیلمهای «احضار» بیش از آنکه مناسب مخاطب سنتی ژانر وحشت باشند، به درد مخاطب خو نکرده به فیلمهای ترسناک میخورند. مخاطبی که انس و الفتی با آثار ترسناک ندارد قطعا این فیلمها را ترسناک خواهد دید اما تماشاگری که به شکل مداوم با ترشح آدرنالین ناشی از دیدن فیلم سر و کار دارد، متوجه نکتهای میشود که زهر وحشت این فیلمها را برایش میگیرد؛ تمام آثار این مجموعه از وجود «قهرمان» استفاده میکنند که آفتی است برای یک فیلم ترسناک و طبعا از میزان وحشت موجود در قاب کم میکند.
بیشتر بخوانید:
نقد فیلم The Conjuring: Last Rites | بازگشت هولناک به ریشههای قسمت نخست
اما تمام فیلمهای این مجموعه در نهایت آثار سرگرمکنندهای هستند و از همه مهمتر در این روزها جریانی راه انداختهاند که حسابی ژانر وحشت را تحت تاثیر خود قرار دادهاند. به ویژه که «احضار» و دنبالههایش به فرنچایزی پر دامنه تبدیل شدند که دیگر فقط به دنبال جذب مخاطب وفادار ژانر وحشت نیستند و سازندگان آنها مخاطبی حداکثری طلب میکنند. در ایام هالووین تماشای یک نفس و پشت سر هم این فرنچایز میتواند گزینهی خوبی برای گذران وقت باشد، به ویژه که این آخری قصهای پرکشش هم دارد.