نقد و بررسی فیلم آبستن به کارگردانی محمد و مصطفی تنابنده
فیلم آبستن به کارگردانی محمد و مصطفی تنابنده روایتگر تلاش چند جوان است که قصد دارند به شکل غیرقانونی از مرزهای غربی کشور خارج شوند. اما آنها قبل آنکه سفرشان را آغاز کنند با مشکلاتی مواجه میشوند که ادامه این مسیر را برای آنها ناممکن میکند.
شخصیتهای کمعمق
آبستن بیش از هر چیز دیگر درگیر داستانی عمقنیافته است و مشخص نیست کاراکترها و آنچه بر آنها رفته از کجا سر برآوردهاند. هر چند شخصیتها بخشی از مشکلاتشان را به زبان میآورند اما آنچنان کم عمق و سطحی هستند که جز ناله و فریاد چیزی از مکالمات آنها سهم مخاطب نمیشود.
یک زن جوان باردار، مردی که به دنبال همسرش آمده، دختری که دوست دارد روی صحنه بخواد و پسری که از بیپولی و نداری مینالد و آدم پرانی که قصد دارد همسرش را ترک کند، هیچ کدام به عمق نمیرسند و با فریادهای و عصبیتهای اغراق شده تلاش دارند ناجی این فیلم بیرمق باشند. در حالی که مشکلات فیلمنامه به حدی ریشهای است که هیچ کدام از این دست و پا زدنها حاصلی ندارد.
از طرفی فیلمنامه با ساختاری غیر حرفهای تماما در حال انتقال دادن اطلاعات است و هیچ نوع رابطهای را نمیتواند بین شخصیتها بسازد. تقریبا در یک سوم پایانی فیلم مخاطب با بمباران اطلاعاتی مواجه میشود و همین افشاسازیها منجر میشود بازیگرها نیز تحت تاثیر این وضعیت به مراتب با اغراق بیشتری عمل کنند.
سکانس پلان؛ تمهیدی بدون کارکرد
فیلم چنان دچار حفرههای اساسی در فیلمنامه است که قادر نیست به درستی از فرم اجراییای که برای آن طراحی شده سود ببرد. تمهید استفاده از سکانس پلان هیچ ارتباط مفهمومی با قصه نمیسازد و به همین جهت به یک عنصر تزئینی تقلیل پیدا میکند.
بازیگری؛ هیاهوی بسیار برای هیچ
در آبستن، تمام بازیگران در دام اجرایی اغراقشده افتادهاند. این نمایش ضعیف ماحصل فیلمنامهای پر اشکال و البته هدایت غلط در بازیگری است. از آنجا که فیلمنامه متکی بر افشاگریهای پی در پی است و سعی دارد با این تمهید توجه مخاطب را حفظ کند، اجرای بازیگران نیز کاملا با آن گره خورده و فرصتی به شکل گرفتن آنها داده نمیشود.