نقد و بررسی فیلم «صنم» به کارگردانی شهره رحیمزاده
فیلم «صنم» در دومین روز از چهل و سومین جشنواره فیلم فجر به جای فیلم «زمانی برای ابدیت» اکران شد. البته باید بگوییم کاش نمیشد!
به طور کل برای نوشتن از فیلم «صنم» نیازی نیست به سینما و مختصات آن رجوع کنیم. چرا که هیچ سوژهٔ سینمایی در این کار یافت نمیشود.
شایسته آن است که با یک تیزر یا شاید هم موزیک ویدئو قیاس شود. البته اگر قیاس را آغاز کنیم، باز هم نمیتوانیم به نکات قابل بحث و توجه برسیم. از بس همه چیز فشل و ابتر است.
بیایید یکی از موقعیتها را توصیف کنیم. صدای نوایی به گوش میرسد. آتشی برپاست. دوربین گیج و سرگردان آتش را سوژه قرار داده است. این موقعیت چه داستانی برای گفتن دارد؟ چه سوژه یا موضوعی را مطرح کرده است؟ با توجه به آنچه در ابتدای فیلم برای مخاطب نوشته شد، «صنم» دغدغه زیست محیطی دارد. کدام محیط؟ کدام زیست؟
وقتی هیچ کدام یک از این الفاظ در قامت یک گزاره قابل درک و دریافت ساخته نشده است، چرا باید دغدغه فیلمساز به مخاطب منتقل شود؟ پاسخ به این پرسشها از قد فیلم بلندتر است.
در نتیجه نیازی به مجادله و مباحثه برای رسیدن به پاسخی مشخص نیست. اساسا چنین فیلم ابتر و الکنی نیاز به پاسخ ندارد. نیاز به یادگیری دارد. یادگیریِ توام با استعداد! دیگر جایی برای توضیح بیشتر نیست. امیدوارم اگر روزی یک فیلم دیگر به جشنواره نرسید به جای آن تیزر و موزیک ویدیو پخش کنند تا چنین فیلمهایی!