جستجو در سایت

1404/05/08 11:29
پرونده سلام سینما برای فیلم جدید سعید روستایی | نقد سوم

نقد فیلم زن و بچه | بازگشت روستایی به نقد نظم مستقر، این‌بار از دریچه زنانه

نقد فیلم زن و بچه | بازگشت روستایی به نقد نظم مستقر، این‌بار از دریچه زنانه
سعید روستایی در «زن و بچه» نقدهای اجتماعی درستی مطرح می‌کند اما این نقدها از دل خود داستان بیرون نمی‌آیند.

اختصاصی سلام سینما تهمینه منصوری روشن: «زن و بچه»، جدیدترین اثر سعید روستایی، پس از فیلم‌هایی چون «ابد و یک روز»، «متری شیش و نیم» و «برادران لیلا»، بار دیگر رویکرد این کارگردان به تحلیل ساختارهای ناعادلانه اجتماعی را با تمرکز ویژه بر زنان به نمایش می‌گذارد. روستایی این‌بار در بستری خانوادگی و احساسی، ستیز یک زن را با نظم مستقر را به تصویر می‌کشد.

مهناز، زن میانسال و بیوه‌ای است که با دو فرزندش در خانه‌ به همراه مادر و خواهر کوچکترش زندگی می‌کند، تا همینجا میتوان متوجه شد که بر خلاف آثار قبلی روستایی که تمرکز آن‌ها بر مردان و ساختارهای نهادینه‌شده (مانند پلیس یا خانواده پدرسالار) بود، زن و بچه به شکل مستقیم‌تری وارد ذهن و زیست یک زن می‌شود. شخصیت‌ مهناز با بازی «پریناز ایزدیار» در محور اصلی داستان قرار دارد، در حالی که در کشمکشی مداوم با مردان حاضر و بعضا غایب فیلم (مانند همسرش که فوت کرده) قرار می‌گیرد. او پسری به نام علیار دارد که از مدرسه تعلیق شده و در پی آن حوادث و تنش‌های خانوادگی  اوضاع را پیچیده‌تر می‌کنند و مهناز را در موقعیت‌های سخت و خارج از کنترلش قرار می‌دهد و او وادار به واکنش می‌شود.


بیشتر بخوانید:

نقد فیلم زن و بچه | بدترین فیلم سعید روستایی

نقد فیلم زن و بچه | درامی خفه‌کننده که نفس را بند می‌آورد


زن در کانون قاب، اما در حاشیه‌ی اراده

شخصیت مهناز، با وجود حضور پررنگش در قاب‌ها، نه‌تنها فاقد اراده‌ای روشن برای ساختن آینده‌اش است، بلکه عملاً در بیشتر سکانس‌ها، منفعل باقی می‌ماند. او نه تصمیم‌گیری‌اش برای ازدواج مجدد از انگیزه‌های درونی می‌آید، نه مخالفتش با اطرافیان از موضعی آگاهانه و مقاوم شکل می‌گیرد. او اصلا قصدی برای ازدواج ندارد و تنها به اصرار پارتنرش حمید با بازی «پیمان معادی»، تن به خواستگاری می‌دهد. در واقع، روایت مدام مهناز را در وضعیت واکنشی نگه می‌دارد: واکنش به پسرش، واکنش به مرد جدید، واکنش به فشارهای بیرونی. این در حالی‌ست که در سینمایی که داعیه‌ی فمینیستی یا حتی زن‌محور دارد، انتظار می‌رود شخصیت زن، موتور محرک روایت باشد، نه صرفاً یک سوژه‌ی عاطفی برای ترحم یا همدلی.

در مورد شخصیت‌های دیگر فیلم شاید قابل توجه‌ترین نکته‌ای که به چشم می‌آید آن است که تغییرات آنها ناگهانی و به دور از حضور دوربین اتفاق می‌افتند و ما تنها نتیجه‌ی آن را میبینیم. تفاوت ایجاد شدن در رفتار یا تصمیمات کاراکتر به صورت عادی باید روندی منطقی را در داستان طی کند و به شکلی نمایش داده شود که مخاطب بتواند با آن همراه شود و برایش قابل درک باشد، اما در «زن و بچه» این موضوع دقیقا برعکس اتفاق می‌افتد.  به طور مثال، علاقه‌مند شدن مهری (خواهر کوچکتر مهناز ) به حمید بیرون از قاب دوربین رخ داده می‌دهد و تنها در سکانسی نه چندان قانع‌کننده مهری بیان میکند که چون حمید حاضر شده درد و دل‌های او را درباره مرگ علیار گوش کند عاشق او شده است. در جایی دیگر شخصیت سامخانیان که از ابتدا به عنوان فردی عصبانی و جدی ترسیم شده بود و حتی مرگ علیار به عنوان دانش‌آموز مدرسه ذره‌ای او را تکان نداد و حتی در حالی که  مهناز عزادار با چشمان گریان جلوی او ایستاده بود، برای دقایق طولانی به تخریب و اثبات اینکه علیار پسر بد ذاتی بوده است می‌پردازد، ولی در نهایت در سکانس دادگاه بی هیچ مقدمه یا اتفاق مهمی تنها با چشم در چشم شدن با ندا (دختر کوچک مهناز) از شکایت و شهادت دادنش پشیمان می‌شود و می‌رود.

 

تصاویر از آنچه می‌گویند مهم‌ترند

از سوی دیگر فیلمبرداری و تصاویر فیلم بخشی است که می‌تواند تا حد خوبی مخاطب را به خود درگیر کند. با کمک تصاویر جذاب که متعلق به سینمای سعید روستایی هستند، فیلمساز موجب برانگیخته‌کردن احساسات مخاطب می‌شود. در طول فیلم دوربین به شکل مداوم در حال رصد تنش‌هاست؛ نه فقط میان شخصیت‌ها، بلکه در فضای اطراف آن‌ها. روستایی همچنان به سبک همیشگی‌اش وفادار است: پلان‌هایی با عمق میدان زیاد، قاب‌هایی مملو از جمعیت، ازدحام، سروصدا، و درگیری‌هایی که همیشه در پس‌زمینه در جریان‌اند.

سکانس ابتدایی و انتهایی فیلم که در ظاهر یکی بودند، اما به واسطه‌ی اتفاقات رخ داده تفاوت‌هایی در سکانس پایانی ایجاد شده بود که خبر از نتیجه‌ی تمامی رخدادهای فیلم و همچنین از آینده‌ی این خانواده می‌داد، یکی از نمونه‌های استفاده دراماتیک درست روستایی از تصویر است. همچنین سکانس مربوط به پایین رفتن ندا و علیار با هم که بعد از مرگ پسر دختر بچه همان مسیر را این بار با بی ذوقی و غم و غصه طی می‌کند، یکی از سکانس‌هایی است که فیلمساز به درستی از ویژگی‌های بصری برای انتقال حس و حال و درونیات شخصیت‌ به مخاطب استفاده کرده است.

نقدهایی که شنیده می‌شوند، اما حس نمی‌شوند

شاید مشکل اصلی فیلم را بتوان این دانست که هیچ کدام از انتقادات فیلمساز از سیستم‌های اجتماعی در عمق نفوذ نمی‌کنند و تنها در حد مکالمات سطحی مابین مهناز و شخصیت‌هایی که سر راهش قرار می‌گیرند مانند وکیل و یا ناظم مدرسه باقی می‌ماند.

 سعید روستایی شاید به طور کلی نقد های درستی از سیستم آموزشی، قضایی و حتی خانواده را داشته باشد، اما نتواسنته در فیلم به واسطه‌ی روایت بستری مناسب برای بیان آنها را ایجاد کند.  در ظاهر، «زن و بچه» می‌خواهد روایتی انتقادی از وضعیت زنان در جامعه‌ای پدرسالار ارائه دهد؛ جامعه‌ای که استقلال عاطفی و تصمیم‌گیری یک زن را تاب نمی‌آورد. با این حال، فیلم در انتقال این نقد، دچار سردرگمی در لحن و سطحی‌نگری در پرداخت مضمون می‌شود.

نقد اجتماعی روستایی این‌بار برخلاف فیلم‌های قبلی‌اش نه از دل داستان برمی‌آید، نه در شخصیت‌ها نهادینه شده، و نه حتی در روابط میان آن‌ها تعمیق می‌یابد. به‌جای آن‌که مهناز نماینده‌ درونی‌شده‌ی یک بحران اجتماعی باشد، صرفاً تبدیل به ابزار روایی برای طرح چند مسئله پراکنده می‌شود: طلاق، مادری، خشونت خانگی، نابرابری جنسیتی، فشار عرفی بی‌آن‌که فیلم بتواند هیچ‌کدام از این مفاهیم را تا انتها دنبال و تحلیل کند.


اخبار مرتبط
ارسال دیدگاه
captcha image: enter the code displayed in the image