گفت و گو با مرجان اشرفی زاده درباره وضعیت جشنواره فیلم فجر

مرجان اشرفی زاده متولد سال 1360، داراي مدرك كارشناسي ارشد ادبیات نمایشی از دانشگاه هنر بوده و فعاليت هنري خود را از سال 1379 آغاز كرده است، بيش از 20 فيلم كوتاه و مستند را كارگرداني نموده است.
از جمله آثار وي میتوان به فيلم هاي: جادوگر،كائوس، فصل هفتم، سكوت پس از نجوا، آن بالا كنار جاده، در زیرزمین خانه زنی است، گذر از پنجرههای مه آلود، تلهفیلم های قفل یعنی کلید، نامههای خیس و بهارنارنج اشاره کرد.
مرجان اشرفی زاده امسال با نخستین اثر سینمایی خود ((آبجی)) متقاضی شرکت در جشنواره فجر بود که نتوانست نظر مساعد هیئت انتخاب را به خود جلب کند.
به همین بهانه گفتگویی با مرجان اشرفی زاده پیرامون سازوکار جشنواره فیلم فجر، نحوه انتخاب آثار و وضعیت سینما ایران داشتهایم.
خانم اشرفی زاده، با توجه به طی شدن نیمی از جشنواره تا به اینجای کار جشنواره را چطور ارزیابی میکنید؟
در این سالها به دلیل اینکه سعی کردم بهصورت مداوم فیلمها را ببینم، همیشه با این اتفاق مواجه بودیم که قبل از جشنواره فضاسازیهایی صورت گرفته مبنی بر اینکه امسال فیلمها خیلی خوبی در جشنواره حضور داره ولی هیچوقت به این صورت نبود. امسال که خود ما با فیلم آبجی متقاضی شرکت در جشنواره بودیم این فضاسازی برایمان اهمیت ویژهای داشت بهخصوص بخش نگاه نو که ادعا میشد سال ویژهای را در پیش داره، من بهعنوان یک فیلمساز با توجه به تجربیات سالیان گذشته و پتانسیل فیلمم اطمینان داشتم که در بخش نگاه نو قرار خواهم داشت و تنها نگرانی ام بابت جایگاه فیلم در سودای سیمرغ بود، بااینحال زمانی که لیست فیلمها منتشر شد باوجود بهتزدگی از نبود (آبجی) در لیست تصور کردم شاید به حدی امسال فیلمها خوبی در بخش نگاه نو هست که امکان حضور فیلم من در کنار آنها وجود نداشته. به همین خاطر در طول جشنواره بهجز چند فیلم تمامی آثار را دیدم و با دیدن بعضی از فیلمهایی که در جشنواره حضور داشت این بهتزدگی شدت بیشتری پیدا کرد.
با این حساب از نظر شما جشنواره امسال رضایتبخش نبوده است.
با توجه به فیلمهایی که دیدم، سال گذشته راضیکننده تر بود.
فکر میکنید مشکل در کجای کار بود؟
اساساً جشنواره فجر هر سال با تغییر ترکیب هیئت انتخاب رویکرد متفاوتی دارد و وابسته به شانس شما است که چه ترکیبی از انتخابکنندگان به تماشای فیلم بنشینند، البته ناگفته نماند چنین اتفاقی در تمام دنیا رخ میدهد اما شدت این ماجرا در جشنواره فجر بیشتر است، این مسئله به نظر من برای یک جشنواره اصلاً مناسب نیست. امسال با توجه به آنچه برای فیلم من اتفاق افتاد تلاش کردم بیشتر از قبل نسبت به روند جشنواره و شکل انتخاب دقت داشته باشم، جشنواره فجر در نگاه اکثر سینماگران یک جشن سینمایی است تا جشنوارهای با سبک و سیاق خاص. شما هیچوقت در جشنواره فجر شاهد تفکر یا سلیقهای در انتخاب نبودهاید، فیلم من اگر در جشنواره کن یا برلین پذیرفته نشود مطمئناً اینچنین ناراحت نخواهم شد چرا که فیلم من به سلیقه و خواست آن جشنوارهها ساخته نشده، جدا از اینکه فستیوال بینالمللی رقابتی جهانی است و از تمام نقاط دنیا فیلمسازها در آن شرکت میکنند و هیئت انتخاب با توجه به نوع نگاه خاص جشنواره فیلمها را انتخاب میکند. جشنواره فجر اما هیچگاه بدین شکل نبوده و همیشه محلی برای نمایش عمده محصولات تولیدی سینمای ایران فراهم کرده است، پس هیچگاه تعریف خاصی برای شکل فیلمسازی در جشنواره فجر وجود نداشته اما بهصورت نانوشته این انتظار وجود دارد که جشنواره جدا از فضای اکران و گیشه هم نگاهی به فیلمها داشته باشد. فیلمی که مخاطب عام دارد نیازی به فضاسازی جشنوارهای ندارد، نیازی به دیده شدن توسط منتقدین و مخاطب خاص ندارد، در نتیجه جشنواره باید از فیلمی حمایت کند که پایههای اقتصادی ضعیفتری دارد. امسال با توجه به ترکیب هیئت انتخاب و نگاهی به فیلمها به نظر میآید رویکرد اصلی سینمای گیشه پسند بود. حال بهعنوان فیلمساز قبول میکنم این از بدشانسی من بوده است که نوع نگاه غالب هیئت انتخاب امسال با شیوه کار من تفاوت دارد اما بعضی فیلمها در جشنواره هست که در هیچ طبقهبندی نمیگنجد و صرفاً فیلمهایی بودند که باید در جشنواره حضور داشته باشد. قابلباور نیست بعضی از فیلمها توسط هیئت انتخاب به جشنواره راه پیداکردهاند، بنده تصور میکنم مکانیزم غیری برای ورود این فیلمها وجود داشته است.
منظور شما از این فیلمها، آثار ایدئولوژیک با حمایت ارگان های مشخص است؟
الزاماً نه همه فیلم های ایدئولوژیک، ممکن است فیلم ایدئولوژیک اثر خوبی باشد اما آثاری امسال وجود دارد که بههیچعنوان قابل دفاع نیستند و این میشود فشاری که مسئولان جشنواره بارها تاکید داشتهاند در برابر آن ایستادهاند. از نظر هیئت انتخاب ایستادگی باید در برابر فیلمساز معترض به نبود فیلمش در جشنواره صورت بگیرد اما در برابر اصرار افراد خاص هیچ مقاومتی نشان نمیدهند، این مسئله زیبنده جشنواره فجر و کشور ما که داعیه عدالت دارد نیست. اینکه یک فیلمساز فیلم اولی در چنین شرایط اقتصادی برای فراهم کردن هزینه فیلم تلاش بکند بعد چنین رفتاری با او بشود درست نیست. بنده بااینکه سالها در این عرصه فعالیت داشتم اما با توجه به اینکه فیلم آبجی علیرغم نیاز بهصرف هزینه زیاد از آن دست فیلمهایی نیست که بتوان به آن برچسب گیشهای زد، نزدیک سه سال تلاش کردم تا توانستم هزینه تولید آن را فراهم کنم. با توجه به این شرایط چنین برخوردی با فیلمسازهای فیلم اولی درست نبود.
اشاره کردید رویکرد جشنواره به سمت فیلم های گیشهای و مخاطب عامپسند بوده است، خود مسئولین جشنواره هم به این مسئله اذعان داشتند که امسال سینما اکران های پرفروشی خواهد داشت، با توجه به این مسائل تصور نمیکنید یکی از دلایل کنار گذاشته شدن فیلم آبجی از جشنواره گیشه پسند نبودن آن است؟
منظور من از نداشتن برچسب گیشهای نفروختن فیلم نبود، خیلی از آثار بودهاند که اتفاقاً خوب فروخته و دیدهشده اما برچسب گیشه نداشتند، مثال فیلم درباره الی آقای فرهادی را نمیتوان یک فیلم مخاطب عامپسند گیشهای دانست یا حتی فیلم شیار 143 اما توانستند به فروش خوبی دست پیدا کنند.
این آثار جزو موارد خاصی هستند که یا حمایت گستردهای پشت آنها وجود داشته است یا تحت شرایط زمانی ویژه به فروش قابلقبول دست یافتند، سئوال اصلی بنده این است که با توجه عدم استقبال مخاطب از فیلم های هنری در اکثر دنیا و وابستگی سینما به اقتصاد، از نظر شما استقبال جشنواره فجر از فیلم های گیشهای یک نکته منفی است؟
وضعیت جشنواره با گیشه تفاوت دارد، هنوز هم اکثر جشنوارهها محل نمایش فیلم های هنری و خاص هستند اما فیلم مخاطب پسند نیازی به جشنواره ندارد، بهعنوانمثال مشخص است فیلم آقای ده نمکی گیشه دارد، چنین فیلمی نیازی به حضور در جشنواره ندارد کما اینکه ممکن است از اکران در جشنواره آسیب هم ببیند، جشنواره باید حدی از استاندارد هنری را رعایت بکند، اگر جشنواره فجر نتواند تعریف درستی از سینما داشته باشد به سمت و سوی خطرناکی خواهد رفت. وقتی ما ادعا مسابقه سینما ایران را داریم نمیتوانیم بگوییم یک فیلم به خاطر هنری بودن حضور داشته باشد یک فیلم هم به دلیل گیشه پسند بودن، با کدام متر و معیار این دو فیلم در کنار هم مقایسه شدند! جشنواره در تمام دنیا محل حضور آثاری بوده که در حال ارتقای زبان سینما است درحالیکه سینمای گیشه مسئله جدایی از سینمای هنری دارد.
به نظر این مسئله بازمیگردد به آسیب اصلی جشنواره فجر یعنی نبود رویکرد و تفکر، جشنواره فجر نه مانند کن دیدگاه هنری دارد و نه مانند اسکار رویکرد تجاری.
متأسفانه ما ملغمهای هستیم از تمام فستیوال های جهانی اما این انتظار وجود داره که بعد از سیوچهار سال، جشنواره رویکرد خاص خودش را پیدا کند، در حال حاضر وجود هنروتجربه با تمام آسیبشناسیهایی که دارد تا حدی نویددهنده نگاه متفاوت است، حداقل در بخش هنروتجربه میدانیم با چگونه سینمایی روبه رو هستیم.
آبجی امکان حضور در بخش هنروتجربه را هم پیدا نکرد؟
فیلم ما مناسب هنروتجربه نیست، نه به دنبال اکران در گروه هنروتجربه بودیم و نه ویژگی های آن بخش را داریم، بنابراین متقاضی حضور در بخش نگاه نو بودیم نه هنروتجربه، از سمت دیگر صحبتهایی وجود داشت مبنی بر افزایش ظرفیت بخش نگاه نو که تقریباً مطمئن بودیم در این بخش هستیم، شاید اگر متوجه میشدیم وضعیت بدین منوال است، صرف بودن در جشنواره به هنروتجربه فکر میکردیم. نبودن فیلم آبجی حاصل یک اشتباه در انتخاب بود مطمئنم فیلم های دیگری هم وجود داشت که میتوانستند جایگزین آثار کنونی جشنواره باشند هیئت انتخاب یا میبایست به شکل دیگری قضاوت میکردند یا حداقل اصراری بر یازدهتایی بودن فیلم های این بخش نداشتند، در سالهایی که این تعداد از مجوز برای فیلم های اول صادر میشود میبایست سازوکاری هم برای ورود و دیده شدن این فیلمها به جشنواره پیشبینی کرد.
تصور میکنم زمان آن رسیده که تا حد امکان در جشنواره به سمت عدالت حرکت کنیم، بیشک نمیتوانیم عدالت مطلق را اعمال کنیم اما برای ما که ادعا ارزشی بودن در تمام ارکان را داریم، انتظار می رود در این بخش نیز فارغ از فشارها و مسائل خارجی به فیلمساز و اثرش نگاه کنیم.
با توجه به صحبتهایی که کردید تا چه میزان بهسلامت جشنواره فیلم فجر اعتقاددارید؟
اصولاً من انسان جزمی نیستم و همیشه میزانی از خطا را برای خودم قائلم، جشنواره فجر بههرحال جشنوارهای دولتی است و نگاههایی به آن تحمیل میشود اما اینکه چند درصد از جشنواره متأثر از این اتفاقات باشد، نمیتوانم با قطعیت نظر بدهم بااینحال کم نبوده در این سالها افرادی که شاهد بودیم سازوکار حضور یا جایزه بردن آنها روند معمول را طی نکرده است. این مسئله هم البته تا حد زیادی بازمیگردد به افرادی که در هیئت انتخاب و داوری حضور دارند، بهعنوانمثال دو سال پیش که تعدادی از کارگردانان در هیئت انتخاب بخش نگاه نو حضور داشتند شاهد رضایت بالای منتقدین و مخاطبان از فیلمها بودیم اما سال گذشته متأسفانه در بخش داوری اشتباهات فاحش و آزاردهندهای رخ داد. امسال باید منتظر ماند و دید داوریها چگونه است ولی با توجه به آنچه پیش از جشنواره ادعا میشد و آنچه شاهد بودیم چندان خوشبین نیستم.
از فضای جشنواره خارج بشویم و به سمت سینما شما بیاییم، نخستین اثر شما در تلویزیون قفل یعنی کلید بود، از همان زمان تا آثار بعدی دغدغه مند مسائل زنان بودهاید، حتی آبجی هم تا حدی به نظر دنبالهای بر فیلم نامههای خیس است، این میزان از علاقه و دغدغه نشأتگرفته از کجاست؟
نمیشود گفت دنباله اما رگههایی از نامههای خیس در آبجی وجود دارد. تصور میکنم دلیل اصلی شناخت باشد، من یک زن هستم در نتیجه امکان درک زنان را بیشتر دارم، از سوی دیگر علاقه شخصی به سینمای درونگرا سبب شده تا موضوعات کوچکی را انتخاب کنم و شروع به بسط دادن آنها بکنم. به اعتقاد من اتفاقاتی که درون انسان میافتد گستردهتر از اتفاقات بیرونی است، زن بودن من باعث میشود بهتر بتوانم دنیای درونی خانمها را واکاوی کنم و شخصیت های زنانه کاملتری خلق کنم.
با این حساب فکر میکنید دلیل اینکه اکثر آثار سینماگران زن ایرانی به دنیای خانمها میپردازد همین مسئله است؟
امکان دارد این یک نقطه مشترک باشد اما تفاوتهایی وجود دارد که بازمیگردد به نوع شناخت این افراد از خود و زنان جامعه، به نظرم آنقدر دغدغه در دنیای زنان زیاد است که سالها طول میکشد تا فیلمسازهای خانم از این موضوعات بگذرند و به مسائل دیگر بپردازند.
تصور نمیکنید این پرداخت به مسائل زنان بازمیگردد به سمت و سوی جشنوارهای فیلمسازهای خانم، چرا که اصولاً فیلمسازی با موضوع زنان در جهان سوم از سوژههای مورد استقبال جشنوارهها است؟
حداقل در مورد خودم خیر، هنوز این میزان ذکاوت را پیدا نکردم که بتوانم برای جشنواره فیلم بسازم، آثار من بیشتر درگیر دنیای درون خودم و آنچه فکر میکنم ارزش به اشتراکگذاری با مخاطبی را دارد که زبانی برای بیان آن پیدا نمیکند.
اکثر فیلمسازهای زن در کشورهای جهان سوم دغدغه مند مسائل زنان هستند، درحالیکه فیلمسازهای زن کشورهای پیشرفته مانند آمریکا کمتر به این شکل از فیلمسازی تن میدهند، بهعنوانمثال فردی مانند کاترین بیگلو با توانایی منحصربهفرد خود دست به ساخت آثاری میزند که بعضاً ساخت آن از عهده کارگردانان مرد هم خارج است، به نظر شما تا چه حد جغرافیای فرهنگی بر ذهنیت کارگردانان زن تأثیرگذار است؟
قطعاً خیلی زیاد، شاید بشود گفت مسئله جنسیت برای آنها حل شده است یا اینکه قصد دارند با این شکل از فیلمسازی ادعا کنند مسئله جنسیت حل شده و عرصه سینما ورای چنین حد و مرزهایی است، این تاکید به نظرم از نگاه نشانه شناسانه اتفاقاً بیانگر همین مسائل است. محدودیتها، اتفاقات و معضلات جامعه زنان بیشک در جوامع جهان سوم شدت بیشتری دارد، هرچند که کشور ما نسبت به خیلی از کشورهای اطراف متمدن تر است، اگر در آن جوامع زنان بتوانند فیلم بسازند بسیار بیشتر از ما به این مسائل خواهند پرداخت.
در جوامع غربی خیلی از مسائل حل شده است و بیشتر از آنکه فیلمسازان مؤلف باشند، تکنسینهایی هستند با توانایی های بالا که میتوانند هر فیلمنامهای را با توجه به الزامات صنعت سینما بسازند. برای بعضیها هم مانند اینکه خانمها بخواهند با شیوه آرایش مو و لباس مردانه رفتار کنند در فیلمسازی نیز قصد دارند بهعمد از اتهام زنانگی فرار کنند. اینکه یک فیلمساز اثری میسازد که حتی مردها قادر به ساخت آن نیستند اشاره دارد به تمایل برای اثبات توانایی و شکستن مرزها.
از صحبت های شما برداشتی کردم که دوست دارم بدانم تا چه حد درست بود، به نظرم شما بهعنوان یک فیلمساز زن به تبعیض جنسیتی در ایران اعتقاددارید؟
اشاره کردم ما نسبت به زنها رفتار متمدنتری داریم اما باز هم جزو کشورهایی هستیم که در سنت ما وجود تبعیض سابقه دارد، در حال حاضر جامعه زنان ما بسیار پیشرفت کرده است که برای نسل های پیشین قابلتصور هم نبود، اکنون زنان ما بسیاری از حقوق خود را بهدست آوردهاند، بااینحال در بسیاری نقاط زنان و دختران ایرانی در شرایطی به سر می برند که اگر دستمایه ساخت فیلم بشود متهم خواهیم شد به سیاه نمایی ولی واقعاً این تبعیضها وجود دارند، هرچند نسبت به خیلی از کشورهای اطراف پیشرو بودهایم. البته در بسیاری از مواقع ظاهر مسائل شکل درستی به خود گرفتهاند اما باطن آن هنوز هم به همان سیاق پیشین است یعنی ظاهراً زنها حقوقی بهدست آوردهاند اما باور به این حقوق وجود ندارد، این از نقاطی است که من بهشخصه علاقه دارم دربارهاش فیلم بسازم، آنچه به نظر حل شده ولی مسائلی پشت پرده و درون انسانها وجود دارد که متضاد با این ادعا است. ایران در حال گذار و تغییر است، هنوز هم تبعیض های جنسیتی وجود دارد ولی ما مردمی هستیم که هیچگاه محدودیت را نمیپذیریم و علیرغم مشکلات در بسیاری مواقع پیشرو بودهایم.
با این تعاریف باید شما را یک فیلمساز منتقد دانست نه سنت ستیز.
هنوز راه درازی مانده تا ادعا داشتن یک سبک خاص را بکنم اما آنچه میتوانم بگویم در این سالها دنبال کردهام، دنیای درون زنان برایم مهم بوده و خواستم به واکاوی آن بپردازم، هم برای زنان که ابزاری برای ابراز ندارند و هم برای مردان تا بتوانند به گونه دیگری زنان را ببینند.
خانم اشرفی زاده شما فیلمسازی حرفهای را با تلویزیون شروع کردید، تلویزیون برای شما یک سکوی پرتاب بود یا علاقه شخصی؟
من هنوز هم به تلویزیون علاقه دارم، تلویزیون فرصتی است برای ارتباط با مخاطبان بیشتر، افرادی که امکان دارد به سینما دسترسی نداشته باشند اما حداقل یک تلویزیون کوچک دارند، البته تلویزیون هم آسیب و آزارهای مختص به خودش را دارد، اما باز هم مهمترین رسانه و تریبون روز است؛ بنابراین فرصت بزرگی برای ارتباط با مخاطب است. تلویزیون برای من نه تنها یک علاقه شخصی بلکه جایی بود که توانستم در آن مشق فیلمسازی بلند انجام بدهم اما بدین معنی نیست که سکوی پرشی بوده و دیگر علاقهای به بازگشت ندارم. اتفاقاً خیلی علاقه دارم سریال بسازم و تلویزیون را یک مدیوم جدی میبینم، البته امیدوارم رسانه ما به مخاطب و واقعیت جامعه نزدیکتر بشود، چراکه اعتقاددارم مهمترین مشکل رسانه ما دور بودن از واقعیت زندگی مردم است.
از نظر شما دیدگاه تلویزیون و سینما نسبت به مقوله بانوان چه میزان تفاوت دارد؟
بسیار زیاد، هرکدام از این مدیومها انگار دنیای متفاوتی را ترسیم میکنند، به نظرم اگر تحلیلگری از بیرون نگاه کند احتمالاً بر اساس آنکه کدام رسانه مخاطب کمتری دارد آن را تصویر درستتری از جامعه بداند. احتمالاً فیلم کوتاه به دلیل کمتر بودن مخاطب و نداشتن مسائل اکران و نمایش حقیقیترین تصویر از زنان و جامعه را بازتاب میدهد و تلویزیون به دلیل فراگیری دورترین تصویر.
در نتیجه اگر قصد داشتید آبجی را در تلویزیون بسازید، احتمالاً هیچگاه میسر نبود.
بله فکر میکنم امکانش به وجود نمیآمد، حتی برای ساخت فیلم نامههای خیس باوجود معصومیت اثر و تعلق به دیدگاه رضوی اما واقعاً روند سختی برای ساخت طی کردیم، مطمئناً اگر همراهی چند تن از مدیران تلویزیون نبود که باور بهدرستی نامههای خیس داشتند هیچگاه ساخته نمیشد، آبجی هم با توجه به موضوع و حرفهایی که داشت اگر قرار بود در تلویزیون ساخته بشود تغییرات عمدهای میکرد، البته ناگفته نماند کار در تلویزیون ناخودآگاه بنده را محتاط کرده و شاید امکانش بود آبجی فیلمی جسورانهتر باشد ولی خودسانسوری آمده از تلویزیون به روی آبجی هم تأثیر داشت، هرچند که چندان هم میانهای با آثار بهقولمعروف سرد یا منتقد اجتماعی ندارم چرا که ذاتاً به وجود خیر و امید در انتهای هر چیز حتی سختیها اعتقاددارم، شاید اگر کسی از بیرون به فیلم من نگاه کند تصور نماید تحمیلی بر آن وجود داشته اما اینچنین نبوده است و من آنچه اعتقاد داشتم را به تصویر درآوردهام.
چگونه چشماندازی برای آبجی متصور هستید؟
امیدوارم فرصتی که از ما گرفته شد یعنی دیده و نقد شدن در جشنواره، به شیوهای دیگری جبران بشود. در حال تدارک نمایش های خارجی نیز برای فیلم هستیم، امیدوارم فرصت بینالملل فجر را از ما نگیرند، بااینحال بودن در بخش اصلی جشنواره اتفاق خوشایندی بود که فقدان آن برای من تأثربرانگیز بود. امیدوارم به شکل دیگری این مسئله جبران بشود.