جستجو در سایت

1399/05/04 14:55

عشق سگی

عشق سگی

  

بار هستی اثر عمیق میلان کوندرا را می توان از چند زاویه مورد بررسی قرار داد . اما مهمترین ویژگی این رمان که آن را به متنی ناب تبدیل می کند مقایسه عشق انسان به انسان و عشق انسان به حیوان و مشخصا سگ است . سگ به عنوان یک موجود وفادار ثابت کرده است کسی که به او محبت می کند را هرگز فراموش نخواهد کرد و در میان تمامی موجودات تنها سگ ها هستند که حاضرند جان خود را برای اربابشان تقدیم کنند .

*کارنین

توما و ترزا دو شخصیت منحصر به فرد میلان کوندرا هستند . زوجی که بر اساس اتفاق با یک دیگر آشنا می شوند اما بر اساس جبر احساسی این آشنایی را ادامه می دهند . هنگامی که ترزا بر آن می شود تا نامی برای سگ خود انتخاب کند ، یکی از شخصیت های تولستوی را پیشنهاد می کند ، آناکارنینا شخصیتی است که ترزا علاقه شدیدی به او دارد و علاوه بر این علاقه ما در ادامه داستان می فهمیم که همذات پنداری و الگوبرداری شخصیتی نیز صورت گرفته است . این نام توسط توما با وقاری مردانه کوتاه می شود تا به کارنین می رسد . از روان نژندی های موجود در رمان «بار هستی» می توان به شکل زیسته جامعه و بنیاد خانواده در آن اشاره کرد . به طوریکه باعث شده ترزا عقده الکترا را نسبت به مادر خود به شکل مخفیانه ای در سر پرورش دهد و به طور ناخواسته نقد برنده ای نسبت به رفتار و شخصیت مادر خود داشته باشد . اما همچنان در اعماق احساسات خود او را دوست می دارد و این دوست داشتن را در روحانیت کارنین پرورش می دهد . ترزا به طور مشخص مادرش را فردی سبک حال و دمدمی مزاج توصیف می کند . با اشاره به فعالیت های غیر اخلاقی او می خواهد فریاد زند که هرگز سعی ندارد مانند مادر خود باشد . اما توما یک قهرمان اجتماعی است . توما دکتری است که با جراحی جان بسیاری را نجات می دهد اما در برابر حال وخیم کارنین کاری از پیش نمی برد و تومور دوباره رشد می کند . این تفاسیر نشان می دهد سائق های شخصیتی ترزا باعث شده توما را به عنوان یک منجی برای زندگی خود انتخاب کند اما غافل از آنکه حتی منجی نیز نمی تواند از پس جراحی یک تومور بدخیم برآید . 

*دافعه

توما با وجود آنکه پی به حسادت ترزا برده است اما باز دست به فعالیت هایی می زند که حسادت او را افزایش می دهد . ترزا نیز مازوخیسم گونه به این ظن ها دامن می زند تا خود را نگران و دوست دار توما نشان دهد . این پیام های احساسی که همگی شاخصه هایی از بروز یک رویداد انسانی هستند در کارنین نیز نفوذ می کنند . ترزا با وارد کردن کارنین به زندگی احساسی خودشان از او بتی به جای مادر و همسر خود می سازد . این که چگونه این عمل انجام می شود را می توان با خوانش داستان متوجه شد اما چیزی که هرگز یک خواننده نمی تواند به آن دست یابد فرهنگ آن است . نقطه ضعف بزرگ «بار هستی» در مواجه نشدن با فرهنگ ها است . این نقطه ضعف خود دافعه بزرگی برای عدم درک متقابل است . فرهنگ حتی نزد دو همسایه کنار یک دیگر متفاوت است . اگر چه می توان این حق را داد که نویسنده یک رمان وظیفه آگاهی از همه فرهنگ ها را ندارد اما هنگامی که مسئله از بُعد احساسی به تدریج ابعاد روانشناسانه پیدا می کند و ژنتیک نیز در آن دخیل می شود ، ناچار باید یک نویسنده دست به پژوهش زند . اگر بگویم که «بار هستی» برای حمایت از احساسات غیر انسانی نوشته شده است زیاده روی نکرده ام چرا که در این رمان نویسنده با نمایش احساساتی عمیق سعی دارد منیت را از مخاطب سلب کند . مخاطبی که کتاب به دست می گیرد تا به منیت بیشتری برسد این بار از سوی مولف تلنگری دریافت می کند که ممکن است موجود دیگری اخلاقیات را بهتر درک کند . هرچند آن موجود توانایی های یک انسان را نداشته باشد . ترزا جایی رویای خرگوش می بیند و در جایی دیگر کارنین را با خوک همسایه ای که در روستا دارد مقایسه می کند ، این خواب و این مقایسه تنها حاصل ترس است . ترس از دست دادن یک احساس و نه موجودیت مانند خوابی که در باره توما در استخر همراه با تعدادی از زنان دیده بود . در واقع انسان با آگاهی از این موضوع که اگر از نظر جسمانی موجودی از دیده او ناپدید شود ممکن است از یاد او رود ، می ترسد که با مرگ کارنین و دفن همه خاطرات او ، در حافظه نیز این عمل به طور ناخواسته انجام پذیرد. ترس از دست دادن از دیگر مواردی است که میلان کوندرا به طور مشخص در ارتباط انسان با غیر نمایش داده انسانی که غیر را بهانه یادآوری همنوع خود می کند . 

نویسنده : علی رفیعی وردنجانی