ما همه با هم مبتذلیم

نقد نوشتن برای فیلمی مثلِ ما همه با هم هستیم بسیار کار دشواری است و هیچ منتقدی نمی تواند برای این فیلم نقدِ استاندارد بنویسد، چرا که اساسا نقد را برای یک اثر هنری نوشته می شود یک اثری که ساختار منطقی داشته باشد نوشتن برای شِبه فیلمی مثل ما همه با هم هستیم توهین بزرگی به مقوله نقد سینما است اما خب می شود چند نکته ای را متذکر شد اگر چه درباره تعداد زیادی از فیلم های کمدی مثلِ ما با هم هستیم نوشته شده و هیچ اتفاقی رخ نداده، فقط فیلمسازان و تهیه کنندگان سینما این جسارت را پیدا کردند که به مبتذل سازی روی بیاورند کمال تبریزی از لیلی با من است و مارمولک می رسد به فیلم مبتذلی به نام ما همه با هم هستیم از سوی دیگر رضا میرکریمی که هنوز هم فیلم های قابل توجهی مثل قصرشیرین می سازد می شود تهیه کننده این فیلم! تیتر تبلیغی فیلم هم می شود پربازیگرترین فیلم کمدی! مواد تهیه برای این فیلم مهران مدیری و محمدرضاگلزار است و چند بازیگر دیگر که اساسا معلوم نیست چطور حاضر شدند در چنین اثری بازی کنند فقط یک دلیل مهم وجود دارد و آن هم سفره ای ست که پهن شده و حالا می شود از این سفره در راستای مبلغ قرارداد استقاده کاسبکارانه کرد و اگر نه لیلاحاتمی چرا باید در چنین فیلمی بازی کند؟ یا حسن معجونی و سروش صحت و هانیه توسلی چگونه راضی شدند در این فیلم نود و پنج دقیقه ای فقط چند دیالوگ بی سروته بگویند؟ آیا قبل از شروع بازی فیلمنامه ای در کار بوده که بازیگران با مختصاتِ نقش شان آشنا شوند؟ ما همه با هم هستیم اگر چه نامش مخاطب را به یاد جریانات سیاسی سال هشتاد و هشت می اندازد اما با انتخاب چنین نامی فیلم سیاسی نمی شود، چند تن از منتقدهای گرامی این فیلم را سیاسی دانستند اما قطعا گولِ نام فیلم و چند دیالوگ این فیلم را خوردند، اگر از دور به این فیلم نگاهی بی اندازیم درک خواهیم کرد که کمال تبریزی در ساخت فیلم ما همه با هم هستیم به مردم مملکتش توهین کرده و اساسا تبریزی به عنوان فیلمساز با بهره گیری از یک طنز نخ نما شده ی تکراریَ، مردم ایران را آدم های بی انگیزه و منفعل و افسرده نشان داده است، یک سری آدم از مشاغل های مختلف به دلیل های گوناگون از زندگی بریده اند و همگی برای خودکشی کردن آماده اند، این نگاه تبریزی به جامعه اش به شدت ترسناک است تبریزی به جای اینکه در این شرایط بحرانی فیلمی بسازد که مخاطب احساس آرامش و امنیت کند بیشتر دنبال ترویج اقدام به خودکشی است در این میان تبریزی عقیده دارد اصلا مهم نیست که دکتر و هنرمند و کاسب باشی اگر می بینی در زندگی کم آورده ای باید خودکشی کنی! این نکته ی مهم فیلم است که تبریزی با همین نکته فیلمش را ساخته حالا فضای بسته هواپیما را تشبیه کنید به یک جامعه و آدم های داخل آن هواپیما هم که راهی جز مرگ را ندارند مردم یک کشور هستند حالا یک خلبان در فیلم داریم که سابقه ی درستی ندارد این خلبان مسئولیت سقوط این پرواز را بر عهده گرفته، آقای فیلمساز خلبان این پرواز را به کدام مسئول کشور شبیه کرده است؟ در این میان یک علی حاجتی در فیلم حضور دارد که می خواهد به آدم های داخل هواپیما امید بدهد اما منفعل است چرا که همه ی آدم های هواپیما منفعل اند و اساسا هیچ پیش زمینه ای برای خودکشی آن ها به مخاطب ارائه نمی شود از طرفی دیگر مهران مدیری در فیلم چه نقشی دارد؟ یا حضور محمدرضاگلزار در فیلم چه کارکردی دارد؟ در سکانس پایانی مسافران از کجا خارج می شوند و به کجا می روند؟ بهشت یا جهنم است کجاست؟
زمانی که با یک فیلم بی منطق جلو برود و ساختار مشخصی نداشته باشد و تنها نکته مثبت فیلم پربازیگر بودن آن باشد دیگر نمی شود ازآن توقع داشت، این فیلم با همان چارچوب همیشگی سینمای کمدی ایرانی ساخته شده قصه و فیلمنامه مهم نیست با چند بازیگر چهره و رقص و آواز هم می شود فیلم ساخت و در چند روز اول رکورد فلان فیلم را شکست تنها نکته ای هم که مهم نیست شعور مخاطب است ، جای تاسف دارد که کمال تبریزی به این حجم از ابتذال محتوایی و نگرشی درباره سینما و ملکتش رسیده است، باید متاسف باشیم برای بازیگرانی که در این فیلم بازی کردند و دوباره باید از ارشاد و سازمان سینمایی پرسید شما چگونه و با چه معیاری برای همچین فیلمی پروانه ساخت و نمایش صادر می کنید؟