متوسط ، خوب اما نه جلف!
همانگونه که گریاندن مخاطبین سینمای ایران کارسختی نیست، برخلاف تصور بعضی از منتقدین، خنداندن آن ها هم کار سختی نیست. به شخصه شاهد قهقهه های مردم در سکانس خودزنی شهاب حسینی در فیلم جدایی نادر از سیمین بودم. بحث خندیدن مردم نیست،بحث درست خنداندن آن هاست. خنده ای که در پی آن فکری صورت بگیرد. البته کمدی ا لزاما نباید فلسفه ببافد. ماهیت آن، چیزی جز خندیدن نیست ولی وقتی پا را فراتر از ماهیت خود بگذارد ماندگار می شود. اکسیدان با همین تصمیم ساخته شده است. فیلمی به تهیه کنندگی منوچهر محمدی _که از او فیلم به یاد ماندنی مارمولک را داریم _ و به کارگردانی پسرش حامد محمدی.صحنه های کمدی اکسیدان برعکس بسیاری از فیلم های کمدی امروزی سخیف نیستند و به شعور مخاطب توهین نمیکنند. اکسیدان خنده را در قالب شوخی های ریز و درشت به جان مخاطب می اندازد . شوخی هایی که گهگاه بر لبه خط قرمز سانسور در کشور راه می روند و دیدنشان در سینما باعث تعجب است. نوشتن یک فیلم کمدی بدون این شوخی ها که چه بخواهیم و چه نخواهیم بخش زيادي از کمدی را تشکیل می دهند و در فیلم های کلاسیک کمدی تاریخ سینما نیز یافت می شوند کار سختی است. اگر قرار است اکسیدان را ببینیم نباید با شوخی های آن جدی برخورد کنیم و یا آن ها را عیب بدانیم. فیلم کاملا پاستوریزه، ادای کلمات می کند و چیزی که به دور از شأن خانواده باشد نشان نمی دهد. البته که شاید آقایان محمدی پدر و پسر سعی داشته اند تا یک اثر ماندگار مثل مارمولک خلق کنند ولی باید گفت تمام و کمال در این راه موفق نبوده اند. حفره های زیاد فیلمنامه با شوخی های متعدد و صحنه های کمدی پر می شود ولی بهطورحتم، نمره فیلم را پایین می آورد. تمام این صحبت ها و نقدهایی که به فیلم میشود با فروش خوب آن از هم می پاشد. فروش بالای فیلم نشان می دهد که مردم آن را پسندیده اند. اگر سختگیرانه هم رفتار کنیم و انتخاب مردم را در فروش بالای فیلم هایی چون من سالوادور نیستم و اخراجی ها بد بدانیم، این بار باید اعتراف کرد که انتخاب اکسیدان برای دیدن و پرفروش شدن توسط مردم آنچنان هم انتخاب بدی نبوده است.
رد کردن یک سری خط قرمزها و شوخی ها و ایده پردازی با موضوعات مورد دار یکی از بهترین سوژه ها برای انتخاب یک فیلم کمدی است. در اکسیدان شاهد عناصر بسیار زیادی از این دست موارد گفته شده هستیم. صحبت از پلنگ و داف و شراب و همجنسگرایی و دوجنسیتی و بوسه و... در لا به لای فیلم هست. این مردم برای اولین بار است که شاهد یک فیلم با استخوان بندی نسبتا محکم و ستاره های محبوبشان در بین این حرفهای ممنوعه هستند. شاید شبکه های فارسی زبان ماهواره ای تولید و پخش آثاری به مراتب بی ادبانه تر و ناجورتر با تیم متشکل از بازیگران ایرانی را داشتهاند،ولی هیچ کدام از این آثار پختگی فیلم اکسیدان و همچنین لذت دیدنش در سینما را به همراه نداشته است. اکسیدان بی ادب است ولی نه آنقدر که دعوایش کنید. مثل یک کودک شیطان در سینماست که با وجود کم و کاستی هایش اولین فردی است که لب به سخنانی میگشاید که پیش از این در چارچوب سینما زده نشده بود. بی شک اگر این مسیر آزادتر بود و فیلم هایی از این قبیل در صنعت سینما زیاد ساخته می شد، اکسیدان جایگاه امروزی را نه در این نوشته و در نزد مردم و سینما نداشت. شانسی که به این فیلم و عوامل آن رو شده اولین بودن است. حامد محمدی به زیرکی و توانایی هرچه بیشتر توانسته اولین فیلمی را در قوانین سخت سینمای پس از انقلاب بسازد که در آن، هم حرف های ممنوعه را بزند و هم پیام اخلاقی درستی به مخاطب بدهد. به قول عامیانه تر، فیلم بهگونهاي ساخته شود که نه سیخ بسوزد و نه کباب. پدیده مهاجرت و فرار از ایران که متاسفانه در قشری از جوانان راه افتاده به ظاهر مساله اصلی فیلم است. پرداختن بهتر به آن باعث می شد که فیلم از نظر انتقادات سازنده بالاتر بیاید. بی هویتی شخصیتی که لیندا کیانی نقش آن را بازی می کند و آشنا نبودن با عشق آتشین کاراکترهای اصلی فیلم باعث می شود که بیننده با آن ها همذات پنداری نکند. البته در جایی از قول خانم کیانی خواندم که صحنه های حضور ایشان در فیلم زده شده است. شاید اگر نسخه ای بی سانسور از فیلم را میدیدیم با این اشکالات فیلمنامه مواجه نبودیم یعنی شروع سریع آن. گويي که فیلم میخواهد هرچه سریع تر وارد جنبه طنز و خنده دار خود شود و مخاطب را سرجایش بنشاند که یک وقت فرارنكند. شروع تند فیلم و معرفی بی در و پیکر کاراکترها از همان آغاز فیلم باعث شده این نقطه ضعف تا انتها همراه با فیلم بزرگ شود.محمدی خواسته هم تماشاگر عام و هم مخاطب خاص تر را راضی نگه دارد.
مخاطبین عامی که وقتی به دیدن یک فیلم کمدی می روند اگر در ده دقیقه اول نخندند آن را فیلمی مزخرف می دانند.(همین مساله در فیلم های اکشن هالیوود هم به چشم می آید که باعث شده در غالب آثار سینمایی جدید با یک صحنه مملو از جلوه های ویژه روبرو شویم و بعد از یک پرولوگ کوبنده، فیلم شروع به روایت داستان خود کند) پایان فیلم برخلاف مسیر فیلم کلیشه ای و نخ نماست که باز هم در این جا محمدی دچار راضی کردن مخاطبین عام شده است. فیلمی با پایان "پس آن ها به خوبی و خوشی زندگی کردند" که حتی ذره ای به ساختار و بدنه فیلم کمدی او لطمه وارد نشود. بازی تمام بازیگران فیلم بی نقص است. جواد عزتی هنرپیشه ایاست که خودش را در دام فیلم های شانه تخم مرغی نینداخت و به عنوان یک کمدین خوب بالا آمد. امیر جعفری نیز از صحنه های تئاتر به بهترین شکل ممکن به سینما آمده و بازی اش به دل می نشیند. ایفاگری در نقش های کوتاه فیلم توسط سایر بازیگران به درستی انجام شده و ایرادی بر آن وارد نیست. همان گونه که اکران فیلم حواشی زیادی دارد خود داستان فیلم هم پر از حاشیه است. حاشیه های ریز و درشتی که آیتم وار به مخاطب نشان داده می شود و خوشبختانه نشأت گرفته از شوخی های تلگرامی و جوک های شبکه های مجازی نیستند. داشتن داستان اصلی حتي اگر درست به آن پرداخت نشود از مزیت های فیلم به شمار می رود. فیلم فقط از قرار گرفتن چند تکه خنده دار و جوک درکنار هم ساخته نشده است و خلاقیت فیلمنامه به حدی است که کلمات جدیدی را وارد فضای جوک و شوخی های مجازی می کند که نشان دهنده درک درست کمدی و خنده توسط کارگردان و فیلمنامه نویس اوست.
از اکسیدان توقع یک فیلم خوش ساخت هنری را نداشته باشید و آن را یک اثر جاویدان در سینمای کمدی نبینید . برچسب هایی را که بعضی از منتقدین و مردم به ظاهر روشنفکر به عنوان یک طنز تلخ اجتماعی به اين فیلم می زنند ، هم نباید جدی گرفت. اکسیدان میخواهد یک فیلم خوب کمدی و خنده دار ولی به دور از بد و جلف بودن باشد .از اول تا آخر و با همه چی تا جایی که جا دارد و اجازه دارد شوخی کند. شوخی هایی که نباید به کسی یا قشری بربخورد چراکه هیچ کدام توهین آمیز نیستند.به جای دعوا کردن با این فیلم که بسان کودکی جذاب و شیطان ولی نوپاست، بهتر است با پرورش درست اینگونه فیلمنامه ها اجازه ساخت آثار اینچنینی بیشتری به کارگردانان خوش ذوقی چون حامد محمدی داده شود تا اسیر ممیزی ها و درگیر بفروش بودن فیلم نشود و ما شاهد فیلم های فاخرتری در این زمینه باشیم. کاش روزی در سینمای کشورمان اینگونه ممیزی های آزاردهنده وجود نمیداشت، تا می شد در فیلمهایی مثل اکسیدان، موقعیت سیاسی را هم چاشنی داستان آن کرد.