شعازده و فاقد مفهوم

فیلم موقعیت محور است . فیلم درباره ی آشنایی اقای خشنود { حامد بهداد } با خانم مجاور { باران کوثری } است که در دهه 60 فیلم روایت می شود. فیلم قرار است درباره ی حال و احوال دهه 60 باشد اما می بینیم اشتباه کارگردان اقای عادل تبریزی در پلان هایی از فیلم موجب شده که فیلم به دهه 70 و اوایل 80 شبیه باشد و پلان ها باور پذیر نباشد. مثل پلانی که در خانه ی اقای خشنود اینترنت وجود دارد یا پلانی که خانم مجاور به دوستش می گوید که آقای مجاور موبایل دارد اصولا شباهتی به دهه 60 ندارد و گاها برخی از بازی هایی که در مدرسه اقای خشنود انجام میدهد بیشتر شباهت به فضای مدرسه دهه هشتاد دارد و فیلم منطق روایی ندارد. کارگردان میخواهد به جمشید هاشم پور ادای دین کند و فیلم حال و هوای فیلم های جمشید هاشم پور دارد ولی هیچ سکانس و پلانی از جمشد هاشم پور نمیبینیم . مشکل اصلی فیلم روایت ضعیف قصه است جایی که تم فیلم مشخص نیست. فاقد مضمون قوی است و صرفا با کمی چاشنی طنز میخواهد درام را جلو ببرد. شخصیت های فرعی گاها تیپ هستند و هیچ پیشبردی به روایت فیلم نمی کنند. تنها بازی حامد بهداد قابل قبول است . در بحث کارگردانی شاید فیلم نسبتا قابل قبول باشد و تدوین قرار است به روایت فیلم کمک کند اما ضعف فیلم نامه و مشخص نبودن هدف کارکترها باعث شده که نتوانیم با این فیلم همذات پنداری کنیم و در کل فیلم متوسط رو به ضعیف است .