بیوگرافی عجول
بیرو را مرتضی علی عباس میرزایی بر اساس زندگی علیرضا بیرانوند بازیکن تیم ملی فوتبال نوشته و کارگردانی کرده که قبلا هم انزوا و خون خدا را ساخته بود. تهیهکنندگی راهم مجید برزگر داشته که سابقه و جوایز متعددی در سینما و تاتر دارد. بیرو میتوانست یک ملودرام از سختی های زندگی یک قهرمان باشد اما الان با یک بیوگرافی عجول طرفیم.
روند بیرو از آغاز تا نیمه خیلی سطحی و کودکانه است و بیشتر به سینمای کودک و نوجوان نزدیک است تا مخاطب بزرگسال. جلوه های ویژه و افکت های صوتی خیلی ابتدایی و ناشیانه ساخته شده و تماشاگر را یاد سریال فوتبالیست ها می اندازد. اینها در کنار فضای طنز فیلم، از همان اول به تماشاگر میگوید با اثری جدی طرف نیست. اما فیلم هرچه پیش میرود با کمرنگ شدن رگه های طنزش آن وجه ی سیاه و تاریکش راهم نمایان میکند.
بیرو اگرچه به سختیهای زندگی بیرانوند پرداخته اما نقبی هم زده به چهره ی زشت، خشن و حتی کثیف فوتبال و مافیاهای دخیل در آن. از حسادت های مربیان گرفته تا دستکاری در مدارک بازیکنان تا تلاش برای خُرد کردن شخصیت بازیکان تیم تا نگاه های تحقیر آمیز به شهرستانی های حتی با استعداد. بیرو حکایت شهر سیاه و فسرده ی تهران است که دست برقضا نبض اصلی رشد و پیشرفت هم هست. شهری که هر آرزومند مستعدی را بیشتر رفتگر و ظرف شور و کارتن خواب میخواهد تا بازیکن و لژیونر تعالی یافته.
شیطنتهای سناریست در بیرو کم نیستند. بازی با شیوه ی اداهای کلمه ی "بله" ، رقص ها، کتک کاری ها، شوخی های کودکانه و حتی زدو خُردهای بیرو به نگه داشتن هیجان فیلم در سطح مطلوب کمک کرده و احتمالا سعی شده با کمک این شاخص ها فیلم به زاویه ی دید نوجوان فیلم نزدیکتر شود. اینکه علیرغم تمام این مشکلات، بیرو ، این نوجوان روستایی بی سوادِ کلاس موفقیت نرفته تا آخر دوام می آورد و هربار که شرایط سخت میشود اون سخت تر، میتواند الگوی خوب و ملموسی باشد برای همه کسانی که درجایی مثل نوجوانی بیرانوند گیر افتاده اند. اوج فیلم در حس آن لحظه ای ست که بیرانوند با گرفتن پنالتی رونالدو در پایان فیلم با تماشاگر شریک میشود. شوق موفقیت بعد از محرومیت .
این نقد کوتاه در روزهای پراکران برگزاری چهلمین جشنواره فیلم فجر نگاشته شده و پیشاپیش از وجود هرگونه اشتباه سهوی در نگاشت آن پوزش میطلبم.