ادای دین ناقص به بلیدرانر

ترجمه اختصاصی سلام سینما
اگر تقلید تمسخر آمیز است، پس ریدلی اسکات و دنیس ویلنوو باید بواسطه فیلم منطقه 414، مورد تقدیر قرار گیرند، چرا که منطقه 414 فیلمی علمی تخیلی و مستقل است که بسیار از بلیدرانر و بلیدرانر 2049 الهام گرفته است و اندرو بیرد کارگردان و فیلمنامه نویس و برایان ادوارد هیل نویسنده، از اقدامات قانونی علیه آن اجتناب کردند. فیلمهای بلیدرانر سایهای غیرقابل نفوذ از دنیای علمی تخیلی ایجاد کرده اند و انکار تأثیر بصری و روایی آنها احمقانه خواهد بود. اما راههایی که منطقه 414 از اجزای قبلی خود برمیدارد، از رشد شخصیت گرفته تا پرسشهایی درباره سودمندی بدن فیزیکی ما وام میگیرد، و ویژگیهای قابل تشخیص یا سرگرم کننده خود را نفی میکند.
تنها عنصری که واقعاً در فیلم منطقه 414 منحصر به فرد است، معاشقهای زننده با یک زنستیز است که باید هرکسی را که بلیدرانر 2049 متهم به نفرت از زنان میکند، متوجه آن شود، این مورد در کنار عجیب بودن گای پیرس است که در خواب از طریق تصور مارک والبرگ راه میرود. معاشقه با یک فرد زنستیز همان چیزی است که که زنان غیرانسانی آنگونه به نظر می رسند. برهنه نمایش دادن زنان روی صفحه ذاتاً یک تبعیض جنسی نیست و زنان میتوانند بدون در نظر گرفتن جنسیت در فیلمها بمیرند. اما منطقه 414 موفق شد هر دو این کارها را به اشتباه انجام دهد. برد بین داستان اصلی فیلم و عکسهای اول شخص سوءاستفاده کننده از زنی که به نظر میرسد از یک فیلم اسناف (فیلمی که در آن بازیگر اقدام به خودکشی یا قتل میکند) بوده است، جلو و عقب میرود. او صحنه ای غیر ضروری با حضور زنان برهنه را نمایش می دهد، تا بی جهت به تأکید بر طرح اصلی، ثابت شود که انسانهای مصنوعی داستان در درجه اول به عنوان برده استفاده میشوند و او و برد فقط با سوءاستفاده از زنان به شخصیتها نشان میدهند که شرور هستند.
ظاهراً هیچ جنایت دیگری در این داستان به جز جنایات بر علیه زنان وجود ندارد، و با این حال منطقه 414 نمیتواند در مورد تجاوزات اخلاقی و فیزیکی به آنها چیزی معناداری بگوید. چیزی که منطقه 414 اعلام میکند این است که مردان از زنان متنفر هستند به گونه ای که انگار یک مکاشفه کرده است. اما به رسمیت شناختن یک واقعیت روحی و روانی با بیشترین روش ممکن، منطقه 414 را به عنوان «دانه برف تکنولوژیکی، زیبا و منحصر به فرد» تبدیل نمیکند، زیرا یکی از شخصیتهای فیلم یک برده جنسی مصنوعی را بازی میکند و فیلم را خسته کننده میکند.
این فیلم دیوید کارمایکل (پیرس) را دنبال میکند، او که یک کارآگاه پیر و بازپرس خصوصی است و به نوعی هم لهجه بوستون و هم لهجه نیویورکی دارد دیوید تمسخر خود را با نگرش ناراضی و خاطراتی از شریک پلیس و همسر مردهاش (چون زندگی خانوادگی کارآگاه غم انگیز شامل چه چیزهای دیگری میشود؟) را به لندن میبرد، جایی که او با یک زن وارد سلول میشود، از درخواست او برای زندگی چشم پوشی میکند، و یک گلوله در پیشانی او میچکاند. این مقدمهای تکان دهنده و هشداردهنده است که وقتی دیوید پوست سر زن را برداشته و به جمجمه او دست میزند، سریعاً وارد قلمرو ژانر اصلی فیلم میشود تا یک هسته مکانیکی مرموز را بازیابی کند.
هیچ چیز بیرونی درباره این زن در ابتدا وضعیت او را فاش نکرد. از نظر جسمی، او از یک انسان بیولوژیکی قابل تشخیص نبود. اما دیوید این قتل را بدون هیچ سوالی از مصاحبه شغلی با جوزف ویدت ثروتمند (جاناتان آریس) پرسید. آیا اگر فرد کشته شده یک فرد مصنوعی باشد، هنوز قتل به حساب میآید؟ منطقه 414 با این سواال فیلم را جلو میبرد، اما در ابتدا، دیوید به این موضوع بی توجه است. دیوید میگوید: «من میدانم چه چیزی زنده است و چه چیزی وجود ندارد.»
کار ساده به نظر میرسد. برادر جوزف، مخترع نابغه و گوشه گیر مارلون (تراویس فیمل، به طرز وحشتناکی زیر لایههای برنز نارنجی و کلاه گیس قابل تشخیص نیست و به دنبال "مارلون براندو در جزیره دکتر مورو" است)، با یک طراحی مصنوعی ثروت خود را به دست میآورد و به طور خاص اسباب بازی برای ثروتمندان و نخبگان تولید میکرد. طراحی مصنوعی او در شهر محصور منطقه 414 زندگی میکند، یعنی تنها مکانی که برای انسانها مجاز است که با آنها تعامل داشته باشند.
ملیسا، دختر مارلون (هالی دمایین)، که از میراث پدر بیزار بود، اغلب به منطقه 414 فرار میکرد – تا اینکه ربوده شد. شخصی در حال فرستادن فیلمهایی از مارلون به دخترش در بند است، مجروح و وحشت زده است، و دیوید باید او را پیدا کند و در عین حال ساکت باشد. اگر افراد قدرتمند تصور کنند که ترکیبات مصنوعی در منطقه 414 از کنترل خارج شدهاند، آن را تعطیل میکنند و ثروت مارلون به دست میآید. مارلون به دیوید هشدار میدهد: «میراث من شکننده است» برای کمک، مارلون به دیوید میگوید که تنها دوست مصنوعی ملیسا، به نام جین را در کجا پیدا کند (ماتیلدا آنا اینگرید لوتز، با یک فیلمنامه کوتاه تمام تلاش خود را میکند).
هنگامیکه دیوید سرانجام راهی آپارتمان جین در منطقه 414 میشود، میفهمد که او خودکشی کرده و تحت تعقیب قرار میگیرد. او نگرانی خود برای ملیسا را با کناره گیری از وضعیت بیرونی آنها پنهان میکند: «من دختر فلزی هستم که میخواستم واقعی باشم و او یک دختر انسان است که میخواهد ماشین شود. زیبا و مضحک است». از طریق برخی اشکالات برنامه نویسی، جین ممکن است بتواند در واقع احساساتی را که تصور میکرد احساس میکند را در واقعیت هم احساس کند، که عمدتا آنها در خودآزاری و افکار خودکشی ظاهر میشود. این امر احساسات دیوید را نسبت به او پیچیده میکند و او را مجبور میکند که در رد اولیه مصنوعی بودن خود «به اندازه کافی انسانی» باشد تا در ان تجدید نظر کرده و شایسته همدلی یا کمک به او باشد.
مجموعه ای از شخصیتهای دیگر برای تهدید و سوء استفاده از زنان مصنوعی فیلم ظاهر میشوند، زیرا ظاهراً این تنها راهی است که بیرد و هیل میتوانند تصور کنند که ارزش منطقه 414 را افزایش میدهند. یک مرد با صدای مصنوعی می گوید که بارها و بارها "دوستت دارم" و آن را تکرار میکند. یکی دیگر نامههای صوتی تهدید آمیزی برای جین میگذارد که تخیلات او را در مورد کشتن توصیف میکند. یکی دیگر از مواد مصنوعی که او به صورت سادیستی به عنوان یک بازیچه ایفا میکند و به آن میبالد و زخمهای زیر پوستی او را آشکار میکند این است که او را برای این شکنجه زنده نگه میدارند.
اگر برد و هیل زحمت میکشیدند به همان اندازه که برای به تصویر کشیدن قربانی شدن فیلمهایشان وقت بگذارند، آن را تحمل میکردند. . این شانس برای ملیسا یا جین وجود ندارد، زیرا منطقه 414 برای آنها همدردی فوری و بی دریغی را میطلبد که حتی اگر تنها چیزی که درباره آنها میدانیم این است که آنها در موقعیتهای خطرناک و تحقیرآمیز قرار گرفتهاند.
مانند شخصیتهای پیرس و لوتز، به نظر میرسد که کل فیلم پخته نشده است، به این امید که ارجاع به قبل کل کار را سرپا نگه دارد. در عوض، فقط به یاد فیلمهای بهتری میافتیم که «منطقه 414» از آن گرفته شده است. با گذر از موزیک ویدئوها-از جمله «سرزمین بوسه» آخر هفته -به فیلمبرداری بلند، بیرد از زیبایی دوربین مداربسته مشابهی استفاده کرده است، که اغلب بین فیلمهای دوربینهای امنیتی مصنوعی و تنظیمات سنتی در نوسان است تا نظارتهای رایج در داخل نمایش داده شود. منطقه 414، بایرد آنقدر این عکسها را کوتاه میکند که انتخاب زیبایی آزاردهنده میشود و هر نوع توسعه شخصیت یا حتی آگاهی فضایی را در مکانها قطع میکند. در عوض، با حرکت دیوید و جین در مکانها، همه چیز مسطح و بی روح نشان داده میشود.
همه اینها مانند یک بازی مخفی برای بلیدرانر است: بیلبوردهای نئونی منطقه 414، غرفههای غذاهای آسیایی و بارش باران در همه جا، و بدن مصنوعی برهنه زیر ورقههای پلاستیکی همگی یک بازی مخفی هستند. مارلون به دلیل توانایی در ایجاد زندگی، از اینکه «خدای قدرت» است صحبت میکند. یک داستان عاشقانه بالقوه بین یک کفش خسته کننده است که احساسات خود را انکار میکند و یک آدم مکانیکی که میخواهد یک زن واقعی باشد. منطقه 414 را با مسئولیت خود تماشا کنید - هم از نظر مصرف الکل و هم از نظر خستگی ذهنی ناشی از قرار گرفتن در میان این کثافت بسیار خسته کننده و بی ارزش.
منبع: پولیگون
مترجم: وحید فیض خواه
منطقه 414 Zone 414 (2021)
تاریخ اکران: 3 سپتامبر 2021
کارگردان: اندرو بیرد
نویسنده: برایان ادوارد هیل
توزیعکننده: سابان فیلمز
بازیگران: تراویس فیمل، گای پیرس، ماتیلدا لوتز، ند دنهی، کالین سالمن، یوهانس هاکور یوهانسون، هالی دیمین، جاناتان آریس، اولون فوئر، مگی کرونین
فیلمبرداری: جیمز ماثر
تدوین: تونی کرنستون
موسیقی: رفرتای
خلاصه داستان: در آیندهای نزدیک رباتهای انسان نما ساخته میشوند. زمانیکه دختر سازندهی رباتها ناپدید میشود، پدرش یک کارآگاه خصوصی به نام «دیوید کارمایکل» را استخدام میکند تا دخترش را پیدا کند. دیوید از میان موانع خطرناکی عبور میکند و در این بین از راز پشت منطقه 414 و هدف واقعی از ساخت «شهر رباتها» پرده برمیدارد.