جستجو در سایت

1397/12/12 00:00

رهایی با فرم گرایی

رهایی با فرم گرایی

 

سینمایی «گناهکار» به کارگردانی گوستاو مولر دستاورد تکنیکی بالایی در فرم سینمایی و تولید مفهوم ارائه کرده است . این اثر که در یک لوکیشن اتفاق می افتد روایتگر شیفت کاری پرتنش اپراتور خدمات اورژانسی منطقه است که از قضا به اشتباه پسری 19 ساله را با شلیک گلوله کشته و فردای آن روز دادرسی دارد؛ در آن شب پر کنش زنی با احوالات پریشان تماس می گیرد و تلفنچی متوجه می شود آدم ربایی اتفاق افتاده است اما ... .
چگونه فیلم را ببینیم
ساخت این فیلم تماما تکیه بر فرم دارد . به گونه‌ای که صدا بر تصویر غالب می شود و مخاطب برای درک داستان باید از هدفون استفاده کند تا بر دیالوگ هایی که بین اپراتور و تماس گیرندگان رد و بدل می شود تمرکز داشته باشد . فرم که به شدت وابسته به صداست گاهی با میمیک قهرمان همراه می شود و پریشانی وی از اتفاقی که فردا ممکن است روی دهد در چهره بروز پیدا می‌کند . مفهوم و فرم هر دو در جبهه حق قرار گرفته اند و داستان گرایش به قضاوت و انگیزه یاری رساندن مامور وظیفه شناس را به خوبی با استفاده از دیالوگ ها و واکنش های وی به اتفاقات پشت گوشی نشان می‌دهد . برای تصویر برداری این اثر نیازی به تکنیک و استفاده از ابزارهاي پیچیده نبوده و با هوشمندی مولف آنچه را که بطن داستان است با کمترین هزینه به مخاطب ارائه می دهد . در واقع این دیالوگ ها هستند که در ذهن مخاطب رویدادهای داستانی را شکل می دهند . دختری که تماس می گیرد و از آسیب دیدگی زانو شکایت می کند تا مورد مشکوکی که به آدم ربایی ، قتل و بیماری روانی ختم می شود، حاصل ذهنیتی است که مولف از گفت و گوهای بین اپراتور و تماس‌گیرنده به وجود می‌آورد . مساله اصلی من با چنین فرمی در این است که معنای حاصل از این داستان به شدت جنبه ادبیاتی دارد و مدیوم مابین سینما ، کتاب صوتی و ادبیات داستانی معلق خواهد ماند .
بینامتنیت شنیداری
مفهوم در این اثر مدیون فرمی ادبی است که گرایش کمی به سینمایی شدن دارد . ارتباط اپراتور با همکارش که در یک آن تصمیم به عذرخواهی از او می گیرد تا عصبانیت او از کشف گره داستان و خرد کردن ابزار اپراتوری دغدغه سینمایی مولف است و روایتی که از ابتدا تا انتها تعلیق داستانی قدرتمندی را ایجاد می کند و در عین حال بار فیلمنامه ای اثر را به دوش می کشد، ابژه های داستانی اثر محسوب می شوند . هیچ کدام این دو موضوع ربطی به بینامتنیت ندارند تا اینکه زمان اثر در این دو ابژه کشف خواهد شد . در واقع فیلم با تکیه بر معنا گریزی سینمایی و تولید معنای شنیداری مجسمه ای از قهرمان داستان تراش داده که شکل کمیکِ سکون یافته ای از انسان امروزی است . قهرمان داستان تبر خود را بلند نمی کند و بر سر دیو فرود نمی آورد، بلکه با درک و آرامش دادن به انسانی دیگر به آرام کردن وجدان خود از گناه مرتکب شده کمک می کند . آدم هایی که قرار است برای شهادت دادن به نفع اپراتور داستان فردای آن روز در دادگاه حاضر شوند، آدم‌هایی هستند که همگی از وجدان و ترس انسانی برخوردارند و آنچه را که دیدند کتمان نمی کنند و بر همین اساس ترس قهرمان داستان از این موضوع که ممکن است شهادت ها علیه او باشند در گفت و گوهای او با تماس گیرندگان تعلیقی است روان‌شناسانه که از بینامتنیت شنیداری به پیشینه وی گره می‌خورد . تصویری که از گفت و گوها و حوادث در ارتباط صوتی به وجودآمده بین اپراتور و تماس گیرندگان در ذهن مخاطب ایجاد می شود تصویر یکتا و غیر قابل تغییری است . به این معنا که هر مخاطبی در ذهن خود تصویر در خور نمی‌سازد بلکه تصویر ها همگی سهل و ساده به خودی خود در ذهن مخاطب شکل می گیرند و این چنین فیلم به وظیفه خود به خوبی عمل می کند . یعنی آنچه مولف تصویر سازی می کند با آنچه مخاطب تصویر سازی کرده فرقی ندارد مگر در ذهنیتی که انسان ها از یک دیگر می سازند . «گناهکار» اثری است قدرتمند در حیطه روان‌شناسی و استفاده درست از فرم (نه لزوما فرم سینمایی) . چنین آثاری می توانند برای علاقه مندان به سینما کلاس درسی رایگان و پربار باشند چرا که بی هیچ ادعایی مهم‌ترین مفاهیم سینمایی و انسانی را به مخاطب آموزش می دهند . 

علی رفیعی وردنجانی