چه ویژگی هایی مهمونی را تبدیل به یک برنامه پرطرفدار کرده؟
اختصاصی سلام سینما - برنامه «مهمونی» این روزها بیشتر نگاهها را در شبکه نمایش خانگی بهخود جلب کرده است. برنامهای که تیزرهایش در آستانه نوروز و پیش از شروع سال جدید، شوری در فضای مجازی به راه انداخت. مخصوصا یکی دو ویدیوی تبلیغاتی که در یکی از آنها دختر ایرج طهماسب از پدرش در پشت صحنه، درحالیکه سرش حسابی شلوغ است میپرسد عروسک هم دارید تو برنامه و طهماسب ناگهان، انگار که دلش برود، لبخندی پر از ذوق میزند و تایید میکند.
بعد از پخش قسمتهای اول و دوم برنامه صحبتها درباره آن بیشتر شد. هرچند عدهای هم قاطعانه میگفتند برنامه را نخواهند دید چراکه «کلاه قرمزی» را خیلی دوست داشتهاند و بی «کلاه قرمزی» فایده ندارد. اما هر قسمتی که گذشت، علاقه به عروسکها و توجه به برنامه از سوی تماشاگران بیشتر شد.
حالا پس از پخش شش قسمت از سریال، وقت خوبی است تا مهمترین نکاتی که باعث این محبوبیت روزافزون شدهاند را، مرور کنیم و از سوی دیگر به ضعفهای برنامه هم اشاره داشته باشیم.
ایرج جان بده بزنیم؛ درباره موفقیت جدید ایرج طهماسب
ایرج طهماسب و مواجههی متفاوتش با عروسکها
ایرج طهماسب یکی از ستارگان دنیای عروسکی در سینما و تئاتر است. او کار خودش را بهعنوان عروسکگردان آغاز کرد. احتملا برایتان جالب باشد بدانید که یکی از اولین و مهمترین عروسکگردانیهای ایرج طهماسب در مجموعهی «مدرسهی موشها» به کارگردانی مرضیه برومند رخ داد که در آن عروسکگردانی و صداپیشگی شخصیت «دم باریک» را بر عهده داشت. از دیگر تجربیات او در عرصه عروسکگردانی میتوان به مجموعه «خانه مادربزرگه» اشاره کرد.
طهماسب اما همزمان با عروسکگردانی مجریگری و کارگردانی هم می کرد و این روند را ادامه داد تا با همکاری حمید جبلی فیلم سینمایی «کلاه قرمزی و پسرخاله» را ساختند. فیلمی که بدل به پرفروش ترین فیلم سال ۷۳ و یکی از پرفروشترین فیلمهای ایرانی برحست تعداد تماشاگر شد. ایرج طهماسب کار با «کلاه قرمزی» را بهصورت مجموعه تلویزیونی ادامه داد و برنامهای ساخت که در آن علاوه بر این دو عروسک دوستداشتنی، کلی عروسک دیگر هم طراحی شدند که هرکدامشان محبوب یکسری از مخاطبان شد. ایرج طهماسب اما در همهی این مدت توانست برنامهی خود را طوری بسازد که هم برای بزرگها جذاب باشد و هم برای کودکان جالب.
ایرج طهماسب در فیلمهای سینمایی و در مجموعه تلویزیونی «کلاه قرمزی»، هم رفیق کودکان بود و هم دوست بزرگترها. حالا در «مهمونی» هم با همان منش خاص و آرامش چهرهاش بار دیگر یار و یاور عروسکهای تازه شده و البته برای ما همان رفیق قدیمی است. اما یک نکته درباره مواجههی طهماسب با عروسکها جالب بهنظر میرسد: در فیلم «کلاه قرمزی» که محصول اوایل دههی هفتاد بود، هم طهماسب جوان تر بود و آتشش تندتر و هم بچههای آن دوران حرف گوش کنتر بودند و از بزرگترها حساب میبردند، آقای مجری در برخورد با عروسکها یک عامریت خاصی داشت.
از اینکه به آنها سخت بگیرد و جدی باشد و بهوقتش دعوایشان کند ابایی نداشت. آن الگوی تربیتی، باب آن روزها بود. در مجموعه تلویزیونی این موضوع سالبه سال تلطیف شد تا به «مهمونی» رسید. حالا شاهد آن هستیم که الگوی رفتاری که طهماسب برای مواجهه با بچههای سربههوا و خودرأی امروزی نشان میدهد، با آن سالها متفاوت است. الگوی تربیتی جدید او بیش از آنکه بر هیبت بنا شده باشد، محصول گفتمان و راه آمدن با عروسکهاست که به شیوه رفتار با کودکان در این دوران جهت خاصی میدهد.
آشنایی زدایی از کلاهقرمزی
عروسک «کلاهقرمزی» در کنار «زیزیگولو» محبوبترین عروسک ایرانی است. محبوبیت و نقش مهم «کلاه قرمزی» در سبقه نمایشهای عروسکی در عرصه تصویر، بسیار ویژه است و همانطور که در مقدمه اشاره کردیم همین علاقه زیاد به «کلاه قرمزی» باعث میشود بسیاری علیه این عروسکهای جدید «مهمونی» جبهه بگیرند. البته آن اوایل پخش مجموعه تلویزیونی هم، چنین جوی علیه عروسکهای جدید مانند «پسر عمهزا» و «فامیل دور» و... بهراه افتاد اما تماشاگران خیلی زود آنها را پذیرفتند.
ضمن اینکه مجموعه تلویزیونی «کلاه قرمزی» به شکل مستمر پخش شد. در چندین نوروز مجموعه «کلاه قرمزی» مهمان خانههایمان بود و حسابی با عروسکهایش خو گرفته بودیم. ضمن اینکه پخش طولانیمدت برنامه در سالهای مختلف و رشد تکمیلی کاراکترها در طول زمان باعث شد محبوبیت آنان بیشتر و بیشتر شود. انگار با عروسکها زندگی کرده باشیم. همین باعث شد دلبستگی خاصی میان تماشاگران و عروسکهای جدید به وجود بیاید.
حالا در رابطه با عروسکهای جدید «مهمونی» هم قضیه همین است. بسیاری حتی دوست ندارند برنامه را ببینند چرا که «کلاه قرمزی» ندارد. خب نبودن «کلاه قرمزی» در وهلهی اول به این دلیل است که کپیرایت این عروسک بهنوعی در اختیار صدا و سیما است. هرچند طهماسب خالق آن بوده. یعنی دربرنامهای که برای شبکه نمایش خانگی ساخته شده اصلا امکان استفاده از آن عروسکهای پیشین نیست.
اما این محدودیت چندان هم ضربهای نزده. اتفاقا باعث شده طهماسب از روی اجبار هم که شده دست به نوگرایی بزند، از عروسک محبوب و شناخته شدهاش آشناییزدایی کند و بهسراغ عروسکهایی برود که هم شخصیت و رفتارشان متفاوت است و هم اسلوب ساخت و چهرههایشان. این نوگرایی اتفاقا نکته ویژهای است. شاید با خود بگویید «کلاه قرمزی» کجا و اینها کجا. اما فراموش نکنید که سالهای زیادی را با «کلاهقرمزی» سپری کرده بودید و شخصیت او و دیگر عروسکها در آن مدت حسابی جا افتاده بود. نمیتوان انتظار داشت عروسکهای جدید در شش قسمت همان کار را با دل شما بکنند. رفتن به سراغ تغییر و ایدههای جدید همیشه جواب داده و «مهمونی» هم از این قائده مستثنی نیست.
عروسکهای جالب و بهروز
عروسکهای «مهمونی» هرکدام ویژگیهای جالبی دارند که آنان را بهروز میکند. همچنین طیف سنی متفاوت عروسکهای انسانی از «قیمه» که حکم مامانبزرگ خانه را دارد تا «کته» دختر جوان و «بچه» که یک کودک کار است باعث میشود موضوعات و چالشهای جالبی بهوجود بیاید.
از طرف دیگر علاوه بر عروسکهای انسانمحور، عروسکهایی که حیوان هستند هم جالباند. نکته آنها در وهلهی اول حیواناتی است که از رویشان ساخته شدهاند، یعنی پشه و مگس. دو حیوانی که کمتر کسی در مخیلهاش می گنجد می توان از آنان در یک برنامه عروسکی استفاده کرد. اما طهماسب نهتنها در استفاده از دو حیوان رومخ و غیرمحبوب جسارت بهخرج داده است که توانسته برای آنها کاراکترهایی دوستداشتنی طراحی کند. مود و حال و هوای هر کاراکتر هم همانطور که گفته شد، بافت متنوع شخصیتی ایجاد کرده است.
مهربانیها و خوشزبانیهای «قیمه» که بر عمق دل مینشیند در کنار بامزگی و سبکسری «کته» با آن خندههای زیاد و تهلهجهی بامزهی گیلکی، لحظات دلنشینی بهوجود میآورند. عروسکهای «دی جی» و «شاباش»، بخش مفرح و شادیبخش را بر عهده دارند، مگس با نام «خوشگل بابا» عروسک خردمند ماجراست و «پشه» هم شوخی های بامزه و ظریف جنسی را نمایندگی میکند.
این نکته درباره «پشه» بسیار جالب ات که باعث محبوبیت او هم شده. طراحی کاراکتر او بسیار ظریف است بهشکلی که برای کودکان آسیبزننده نیست و نکته جنسی آنرا نمیفهمند و در عینحال برای بزرگها جالب توجه است. «بچه» یا «بادام» هم که خودش اصلا یک نکته ویژه است.
بد نیست در این بخش به صداپیشگان «مهمونی» هم اشاره کنیم: هوتن شکیبا صدا پیشهی «دیجی» و «بچه» است. سهیل مستجابیان ایفای صدای «شاباش» را برعهده دارد. نازنین شعبانی به جای «قیمه» و الی امامی بهجای «کته» صحبت میکنند. «پشه» را با صدای کاظم سیاحی و «خوشگل بابا» را با صدای امیر ادیب میشنوید.
مورد ویژهی بچه
اما مورد ویژهی «بچه»! حتی اگر مهمونی را هم ندیده باشید، قطعا سر و کارتان به ویدیوهای کوتاه «بچه» در شبکههای اجتماعی مختلف افتاده است. «بچه» حسابی مورد توجه قرار گرفته. محبوبیتاش بین تماشاگران با اختلافی فاحش از بقیه عروسکها بیشتر است و لحن خاص صحبتکردنش که خودش را لوس میکند و پشتبندش عصبانی شدن و بددهنیکردنهایش دل همه را برده است.
«بچه» یک کودک کار است که گل میفروشد و در قسمتهای مختلف روی این کودک کار بودن او تاکید زیای میشود. این قضیه یک جنبه اجتماعی به «بچه» میدهد که باعث میشود، علاوه بر اینکه بسیار بامزه و تو دل برو باشد، بدل به یک کیس قابل بررسی اجتماعی هم بشود. بهشکلی که منتقدان اجتماعی و پژوهشگران امور کودک در روزهای خیر بهکرات درباره کاراکتر «بچه» صحبت کرده و نوشتهاند.
او بچهای است که در کوچه و خیابان یاد گرفته باید از خودش دفاع کند و این بددهنی درواقع ابزار او برای دفاع از خودش است. شبیه به همهی کودکان کاری که وارد دنیای آدمبزرگها شدهاند و مختصات کودکی را فراموش کردهاند، «بچه» هم شبیه به آدم بزرگهاست. برای رسیدن به خواستههایش با ایرج طهماسب مذاکره میکند، یک امتیاز می دهد که یک امتیاز بگیرد و به وقتش زرنگیهای خاص خودش را دارد. اصلا بعید نیست که در صورت ادامهی پخش «مهمونی» و پرداختن به ابعاد مختلف شخصیتی «بچه»، محبوبیت و حتی اهمیت او از «کلاه قرمزی» هم بیشتر شود.
مهمانهای برنامه و بخشهای جانبی
اما در کنار این نکتههای مثبت، بدنیست به یک نکته دیگر هم اشاره کنیم که در ادامه راه «مهمونی» میتواند تبدیل به پاشنهی آشیل برنامه شود. یکی بخشهای جانبی برنامه یعنی موسیقی ملل و داستانهای عاشقانه است که هنوز بعد از این قسمتهای اولیه نه جا و شکل درست خودشان را پیدا کردهاند و نه مخاطبشان را بهدست آوردهاند و نکته دیگر درباره مهمانهای برنامه و معاشرت با آنهاست.
مهمانهای برنامه میتوانند خلاقانهتر انتخاب شوند و طیف گستردهتری از هنرمندان را دربر بگیرند. هرچند تست بازیگری که طهماسب از مهمانان میگیرد در بعضی قسمتها جالب و مثلا جنبه مقایسهای که میان بازیگران بهوجود میآورد، هیجانانگیز است اما پتانسیل این را دارد که خیلی زود تبدیل به یک عنصر تکراری و کسل کننده شود.
هرچند ایرج طهماسب با تجربهی اندوختهای که دارد، قطعا به این موارد فکر کرده و خصوصا برای مهمانها، برنامههای ویژهای دارد اما هرچه بیشتر بتواند روی عروسکها مانور دهد و میان مهمانان برنامه و خود عروسکها ارتباط و چالشهای متفاوت ایجاد کند، موفقتر خواهد بود. ضمناینکه زمینه پرداختن به جنبههای مختلف شخصیت هر عروسک هم بیشتر فراهم میشود.