یادداشتی خواندنی پرویز پرستویی درباره ناصر ملک مطیعی: فاسد، ناصر ملک مطیعی است یا آن فردی که به نام مقدسات بداخلاقی را به اوج می رساند؟
پرویز پرستویی در یادداشتی در روزنامه ایران ضمن تمجید از بازیگری ناصر ملک مطیعی ، به نحوه برخورد با این بازیگر اعتراض کرد.
پرستویی در یادداشت خود در روزنامه ایران نوشت:
به عنوان عضو کوچکی از جامعه بازیگری، همواره یکی از تماشاچی های پروپا قرص ناصر ملک مطیعی بودم. از همان زمانی که پای من به سینما باز شد به عنوان تماشاچی و نه به عنوان بازیگر، اغلب کارهایش را بر پرده سینما به تماشا نشستم. در همان دورانی که ۱۴ سال بیش نداشتم و با وجود شرایط بد فرهنگی و اقتصادی بالاخره جرات کرده بودم به سینما بروم. ناصر ملک مطیعی نقش اصلی اغلب فیلم هایی بود که قهرمان قصه هایش همیشه از مردانگی، جوانمردی و گذشت و دفاع از حقوق مظلوم دم می زد. آنقدر خوب این ویژگی ها را در نقش متبلور می کرد که حالابا وجود اینکه چندین دهه جلوی دوربین نرفته است اما همچنان یاد و خاطره اش در دل و ذهن مردم نشسته است.
از شاخص ترین کارهایش نقش «فرمان» در قیصر است که هیچ وقت از ذهن ها پاک نمی شود یا نقش آسید مرتضی در «طوقی» که از نقش های ماندگار تاریخ سینما شد. هرجا که فیلمنامه و نقش خوبی پیشنهاد شد ملک مطیعی نشان داد که بازیگر توانایی است. کسی نمی تواند «امیرکبیر» زنده یاد علی حاتمی را فراموش کند یا بسیار فیلم های درخشان دیگر که شاید نتوان از آنها نام برد. با همه این شایستگی ها باعث تاسف است که گاهی با این هنرمند مثل یک خلافکار رفتار می شود. در شرایطی که اختلاسگران در آن سوی دنیا زندگی شان را می کنند و کسی کاری به کارشان ندارد اما مصرانه ایستاده اند مبادا ناصر ملک مطیعی فعالیت هنری داشته باشد. فعالیت در عرصه هنر کار پررنج و زحمتی است اما این رنج هیچ وقت هنرمند را از پا درنمی آورد بلکه آنچه او را به زمین می زند بی مهری است و ما خیلی نسبت به امثال ملک مطیعی بی مهری کردیم.
من نمی دانم ناصر ملک مطیعی چه ظلمی به هنر این مملکت کرده است یا چه جفایی به فرهنگ این مملکت کرده است که این چنین با او رفتار می شود. هنرمند با عشق و توجه و تشویق زنده است و ما سال هاست که حق زندگی را از آنها گرفته ایم اگرچه ظاهراً حق زندگی دارند. اگر استدلال مان برای این نوع برخوردها این است که مثلاً در فلان فیلم طاغوتی بازی کرده اند خوب بسم الله، «بسم الله الرحمن الرحیم» به نام خداوند بخشاینده مهربان. اگر او بخشاینده و مهربان است ما چرا نمی بخشیم، حتی اگر به تعبیر مخالفان فعالیت این دست از هنرمندان، به هنر لطمه زده باشد و کار خلاف هم کرده باشد خداوند در توبه را باز گذاشته است اما نمی دانم چرا ما بنده های خدا اینقدر ظالمانه برخورد می کنیم. حدود دو سال پیش که قرار بود در نقشی بازی کند از نزدیک شاهد بودم که چه مشقت ها کشید خود من با دوستان حراست با ارشاد و… صحبت کردم اما زیر بار نرفتند که او جلوی دوربین برود. اگر واقعاً ما این قدر مصر هستیم که جلوی خطاها را بگیریم، پس چرا هر روز این همه اختلاس در این مملکت به وجود می آید چرا این قدر پول جابه جا می شود؟ فاسد، ناصر ملک مطیعی است یا آن فردی که به نام مقدسات بداخلاقی را به اوج می رساند؟ اینها آدم هایی هستند که اگر قرار بود لطمه ای به این مملکت بزنند و مقابل این نظام و مردم بایستند اینجا نبودند، آن ور دنیا کارشان را می کردند، نمی نشستند که ما با بی مهری هایمان منزویشان کنیم.
و اگر می خواست کاری بکند خیلی راحت می رفت آن سوی دنیا کار می کرد مگر کمتر از بازیگرانی است که در فلان شبکه ماهواره ای بازی می کنند که دو زار بازیگری هم بلد نیستند. از خیلی جاها هم دعوتش کردند اما نرفت چون مملکتش را دوست دارد. بهروز وثوقی می خواهد بیاید مملکتش را ببیند چرا مانع اش می شویم. هنرمندی که کار داشته باشد و با مردمش گره بخورد سالیان سال زنده می ماند اگرچه ما در کارهایمان می میریم و زنده می شویم اما همین رنج است که به ما عشق می دهد چرا این را از هنرمند می گیریم. کم لطفی می کنیم راجع به آدم ها با ناصر تقوایی و بیضایی یک جور و با ملک مطیعی جور دیگر. از ۵ استاد بزرگ سینما، نصیریان، انتظامی، مشایخی و کشاورز مانده اند آنها که فیلمفارسی کار نکرده اند چه گلی به سرشان زده ایم؟
کدام یک از ما خبر دارد که فرامرز صدیقی در چه حالی است؟ چه کسی می داند خسرو شجاع زاده که در فیلم رگبار بازی کرده است کجاست؟ فقط تیر پیکان را به سمت کسانی گرفته ایم که برای ما خاطره آفریده اند. سال هاست شعارمان این است که خدمتگزار مردم ایران باشیم یعنی اینکه ملت حق دارد، می فهمد دارای درک و شعور است خب بگذارید همین مردم تصمیم بگیرند، بارها گفته ام اگر من را ممنوع الفعالیت هم بکنند اصلاً کک مان هم نمی گزد و اصراری هم ندارم، خدا کند که مردم ما را ممنوع الفعالیت نکنند. ناصر ملک مطیعی از تباری است که هر جا برود جز عزت و احترام نمی بیند حتی این پل ارتباطی را هم قطع می کنیم؛ اگرچه خدا رو شکر مردم ما مردم آگاه و روشنی هستند. متاسفانه جامعه هنری ما وحدت ندارد. ما خودمان را هم دوست نداریم که اگر دوست داشتیم حداقل یک پرسش بزرگ می کردیم از مسئولانی که مانع فعالیت این پیشکسوتان سینما شده اند. فردا اگر خدایی ناکرده اتفاقی بیفتد همه در صف اول می ایستیم و تاسف می خوریم از اینکه هنرمندی را از دست داده ایم؛ تاسف خوردن هایی که پشیزی ارزش ندارد. این نسل عمری برای ما گذاشته اند شادمان کرده اند، ما را گریانده اند و تغییرمان داده اند. صفت جوانمردی و مردانگی را در جامعه جا انداختند حالابه صرف اینکه چند روزنامه که فقط ناسزاگویی بلد هستند عصبانی نشوند نباید از حقوق شان دفاع کنیم. افتخار ما این است که در جمهوری اسلامی حرف می زنیم و تمرین دموکراسی کرده ایم. اینها هم جزو این مملکت هستند یک ذره رحم داشته باشیم نسبت به آنهایی که هیچ چیز نمی خواهند جز مجوز فعالیت.