بهترین فیلم ها درباره جهان های موازی | خمیدگی زمان در دنیاها
اختصاصی سلام سینما - جهانهای موازی یکی از مهمترین موضوعاتی است که در سالهای اخیر در سینما باب شده و بسیار به آن پرداختهاند. شاید بتوان اهمیت یافتن این موضوع به شکل رسمی و وابسته به مفاهیم علمی و فیزیکی و ریاضیاتی را به «در میان ستارگان» نولان منسوب کرد. هرچند که قطعاً «در میان ستارگان» اولین فیلمی نیست که درباره دنیاهای موازی ساخته شده و اصلاً جهانهای موازی مضمون اصلیاش نیست اما نگاه علمی که فیلم به خمیدگی نمودار زمان و مباحث فیزیکی حول بعد پنجم میانداخت، یکجورهایی نظر همه تماشاگران را به مقوله بعد پنجم بیشازپیش جلب کرد.
در سالهای اخیر خصوصاً از ۲۰۱۰ به اینسو، پرداختن به جهانهای موازی در انواع ژانرها بسیار باب شده و استقبال تماشاگران از این فیلمها هم همواره انگیزه سازندگان برای رفتن به سراغ موضوعات اینچنینی را دوچندان کرده است. در این یادداشت مهمترین سریال، فیلمها و انیمیشنهایی که با محوریت دنیاهای موازی ساخته شدهاند را مرور کردهایم.
بهترین فیلمها با موضوع جهانهای موازی
- اسکله
سال ساخت: ۱۹۶۲
امتیاز آیامدیبی: ۸.۲
کارگردان: کریس مارکر
خلاصه داستان: یک خاطره پررنگ در ذهن مردی حک شده: یک روز آفتابی، در اسکلهٔ بزرگ و زنی دلربا که در اسکله قدم میزند. یک کلوز آپ از خندهٔ زن و ناگهان یک موشک جنگی که با اسکله برخورد میکند. این تصویر لبخند زن روی اسکله باعث میشود مرد تحت یک سری آزمایش علمی آخرالزمانی، به گذشته و آیندهاش برود و بر اساس آن لحظهٔ قوی، آن خاطرهٔ ویژه گذشته و آینده را از نو بسازد ...
کریس مارکر یکی از مهمترین فیلمسازان موج نو فرانسه است. فیلمسازی که حضور مستمرش در عرصه مستندسازی باعث شد نام او کمتر از گدار یا تروفو به گوش بخورد اما دستاوردهایش برای سینمای مستند قطعاً اهمیت کمتری ندارد. کمااینکه گدار نهتنها از دوستان نزدیک مارکر که شدیداً هم تحتتأثیر او بود.
«اسکله» یک فیلم کوتاه بیست و هشت دقیقهای است که (به جز یک سکانس) با فرمت فتورمان ساخته شده. یعنی از توالی عکسهایی که پشتسرهم گرفته شدهاند. این فیلم یکی از خاصترین نمونههای سفرهای بیناجهانی است. تأثیرات این فیلم کوتاه روی بعضی از مهمترین فیلمهایی که با محوریت دنیاهای موازی ساخته شدهاند، مانند «۱۲ میمون» تری گیلیان، «ماتریکس» یا «اینسپشن» قابل ردیابی است و همین نکته اهمیت سینمایی «اسکله» مارکر را بهخوبی نمایان میکند.
داستان این فیلم کوتاه درباره یکلحظهٔ ویژه از حافظهٔ مردی است که باعث میشود او تبدیل به یک مورد تحقیقاتی برای کسانی شود که آزمایشهایی دربارهٔ سفر ذهنی در زمان انجام میدهند. مرد بهواسطه یک تصویر قوی که در حافظهاش دارد بهمرور موفق میشود گذشته و آینده را بازآفرینی کند. حافظه و لحظات الهامبخشی که از گذشته در حافظه انسان نقش میبندد یکی از مضامین موردعلاقه مارکر است که رد آن را در بسیاری از فیلمهای او میتوان دنبال کرد.
- ماتریکس
سال ساخت: ۱۹۹۹
امتیاز آیامدیبی: ۸.۷
امتیاز متاکریتیک: ۷۳
کارگردان: لیلی واچوفسکی، لانا واچوفسکی
خلاصه داستان: اندرسون با نام مستعار نئو یک برنامهنویس و هکر ماهر است. او در فضای مجازی مدام با عبارت ماتریکس مواجه میشود و این ذهنش را مشغول میکند. کمی بعد مردی به نام مورفیوس که جواب سؤالات نئو دست اوست، به ملاقاتش میآید و به او دو قرص میدهد: یکی برای پیبردن به حقیقت و دیگری بازگشتن به زندگی معمولی. نئو قرص حقیقت را میخورد و در جهان دیگری به هوش میآید.
جایی که دستگاههایی به سر او و هزاران انسان دیگر وصل است ... مورفیوس برای او توضیح میدهد که جنگ میان انسان و ربات هوشمند در اوایل قرن بیست باعث شده تا رباتها بهجای انرژی خورشیدی از انرژی بیولوژیکی انسان بهعنوان سوخت استفاده کنند. نئو درمییابد که جهان آنها در واقع یک ماتریکس است و او باید سعی کند ابتدا از ماتریکس خارج شود و سپس در فیلمهای بعدی این مجموعه تلاش کند ماتریکس را درهم بشکند.
«ماتریکس» بیاغراق یکی از سه فیلم مهمی است که درباره جهانهای موازی ساخته شده است. فیلمی که سروصدای زیادی به پا کرد و صحبت از دنیاهای موازی را به شکل فراگیری میان مردم عامه و تماشاگران به راه انداخت. محبوبیت این فیلم بهقدری بود که دنبالههای دوم و سوم آن بهسرعت ساخته شدند تا پروژهٔ فروپاشی ماتریکس را پی بگیرند. ماتریکس همان قدر که داستان علمی و تخیلی ویژه و پیچیدهای دارد، بهعنوان یک فیلم پیچیده درباره فلسفه وجودی انسان و کنترل همهجانبه او توسط سیستمهای حکمرانی کاپیتالیستی و توتالیتر در قرن بیست و یکم هم شناخته میشود.
علاوه بر مفاهیم فرامتنی «ماتریکس» که آن را در میان فیلمهای صنعتیشدهٔ ساینس فیکشن بدل به موردی خاص میکند، جلوههای ویژهٔ بصری فیلم هم نهتنها در زمان نمایش فیلم غوغا به پا کرد که بعدتر بدل به یک موتیف تکرارشونده در فیلمها و انیمیشنهای علمی و تخیلی شد مانند افکت حرکت آهستهٔ گلوله یا مدل خاص ایستادن روی هوا و نگهداشتن زمان.
- اینسپشن یا تلقین
سال ساخت: ۲۰۱۰
امتیاز آیامدیبی: ۸.۸
امتیاز متاکریتیک: ۷۴
کارگردان: کریستوفر نولان
خلاصه داستان: کاب یک جاسوس حرفهای است که از طریق واردشدن به خواب افراد سعی میکند اطلاعات حیاتی و امنیتی ویژهای را پیدا کند و آنها را به دیگران بفروشد. یک سرمایهدار آمریکایی که تجارتش در نبرد با رقیب چینی روبه شکست است کاب را استخدام میکند تا با ورود به خواب تاجر چینی بتواند تجارت او را نجات دهد. کاب و تیم همراهش باید برای پیداکردن اطلاعات به لایههای مختلفی از رؤیای تاجر بروند و در این میان با موانع زیادی روبهرو شوند.
«تلقین» یکی دیگر از فیلمهای مهم دربارهٔ جهانهای موازی است که این ایدهٔ رفتن به جهان دیگری که ذهن در رؤیا میسازد را از «اسکله» به عاریه گرفته است. با هر خوابی به جهان جدید و پیچیدهتری میرویم که پر است از حربههای ناخودآگاه بشری. علاوه بر این تم جذاب نحوهٔ روایت فیلم و پیشروی داستان در جهانهای مختلف ذهنی هم یکی از نکات بارز فیلم است که در محبوبیت شگفت «تلقین یا اینسپشن» تأثیر بسزایی داشته.
علاوه بر این داستان جاسوسی و هیجانانگیز، نولان با تعریف جنبهٔ شخصی زندگی قهرمانش یعنی کاپ و همسرش، همدلی تماشاگر را دوچندان میکند. همکار اصلی او در سفر به دنیاهای مختلف که زمانی از فکر اینکه این جهان هم حقیقی نیست و برای بیدارشدن از آن باید با مرگ روبهرو شد، خودکشی کرده است. همسر کاب تهدید ذهنی او در پروسه بیناجهانیاش است. نقطهضعفی که بارها او را در معرض خطر قرار میدهد.
- دانی دارکو
سال ساخت: ۲۰۰۱
امتیاز آیامدیبی: ۸
امتیاز متاکریتیک: ۸۸
کارگردان: ریچارد کلی
خلاصه داستان: دانیل دارکو نوجوانی است که در سن بلوغ به سر میبرد. او شدیداً تحتتأثیر نوسانات دوران بلوغ است و ناتوانیاش در برقراری ارتباط با خانواده و دوستانش هم بحرانهای او را تشدید کردهاند. او شبها در خواب راه میرود، یک شب از خانه در خواب خارج و با یک غول خرگوشمانند روبهرو میشود. غول در ادامه فیلم دانی را رها نمیکند و مادام به او میگوید که دنیا ۲۸ روز دیگر به پایان خواهد رسید.
یک فیلم عجیب. از آن فیلمهای علمی تخیلی کالت که در زمان اکران خود اصلاً موردتوجه قرار نگرفت و در صفحات تاریخ گم شد تا بعدتر سینه فیلها در تورق تاریخ سینما آن را از نو بیابند. البته دیده نشدن فیلم چندان هم عجیب نیست. اکران فیلم در سالی که همهٔ آمریکا در شوک حادثه ۱۱ سپتامبر و حمله به برجهای دوقلو قرار گرفته بود، اتفاق خوشیمنی برای ریچارد کلی که آن زمان اولین فیلمش را ساخته بود به نظر نمیرسید.
اما اینهمهٔ ماجرا نیست. یکی از دلایلی که «دانی دارکو» در زمانهٔ ساختش موردتوجه قرار نگرفت، پیچیدگیهای مفهومی فیلمی بود که داستان و ساختار فیلمنامهاش را تا حد ممکن منطق بر تئوریهای فیزیکی و ریاضیاتی مبنی بر چگونگی بهوجودآمدن یک جهان موازی ناپایدار بنا کرده بود. «دانی دارکو»از آن فیلمهایی است که برای فهم ابعاد مختلفش باید چند بار به تماشایش بنشینید. مرز میان تصورات اسکیزوفرنیک قهرمان نوجوان فیلم و واقعیت در هم میشکند و برای اینکه کامل ازش سر دربیاورید باید به بعد علمی و فیزیکی ماجرا دقت کنید.
- سرچشمه
سال ساخت: ۲۰۰۶
امتیاز آیامدیبی: ۷.۲
امتیاز متاکریتیک: ۵۱
کارگردان: دارن آرنوفسکی
خلاصه داستان: یک دانشمند در تلاشی بیوقفه و شبانهروزی سعی میکند داروی سرطان را کشف کند تا بتواند همسرش را نجات دهد. او آنقدر درگیر کار پزشکی است که حتی برای همسرش هم وقت ندارد. اما مرگ نابهنگام زن، همهٔ محاسباتش را بهم میزند. او آمادگی مواجه با این فقدان را ندارد...
«سرچشمه» یکی از بهترین و کمتحویلگرفتهشدهترین فیلمهای دارن آرنوفسکی است که عشق و ارتباط میان این زوج را در سه جهان متفاوت که هریک مبتنی بر واقعیت، تاریخ و عرفان هستند تعریف میکند و مرد را در برابر بزرگترین چالش هرکدام از صور زیست خود قرار میدهد.
«فانتین یا سرچشمه» کمی با فیلمهای دیگر این لیست متفاوت است. از این نظر که تم جهانهای موازی نه به شکل مستقیم در داستان که بهصورت غیرمستقیم در ساختار فرمیک فیلم معنا مییابد؛ در فیلمهایی که درباره جهان موازی هستند عموماً قهرمان در بین دنیاها حرکت میکند اما در «سرچشمه» انگار زندگی موازی قهرمان در سه ساحت مختلف و موازی را میبینیم. هرچند در طول فیلم این سه جهان جداگانهاند و بهجز یکسان بودن بازیگران اصلی عامل مشترکی ندارند اما در نهایت هر سه جهان به یک نقطه غایی میرسند و به هم پیوند میخورند.
- دکتر استرنج در مولتی ورس دیوانگی
سال ساخت: ۲۰۲۲
امتیاز آیامدیبی: ۷.۳
امتیاز متاکریتیک: ۶۰
کارگردان: سم ریمی
خلاصه داستان: این فیلم که ادامه داستان فیلم اول دکتر استرنج را تعریف میکند درباره زمانی است که دکتر استرنج در رویارویی با دشمنش که پیشتر دوست او بوده باعث رهاسازی یک انرژی شیطانی وحشتناک میشود که دنیا را به سمت هرجومرجی عظیم پیش میبرد. دکتر استرنج باید با او مقابله کند.
شاید اولین نکته مهمی که دانستن آن کنجکاویها برای تماشای دومین فیلم از سری «دکتر استرنج» را دوچندان میکند این باشد که سم ریمی پشت دوربین «دکتر استرنج» ایستاده است. یکی از کارگردانان مطرح هالیوودی که هم در زمینه ساخت فیلمهای ترسناک تبحر دارد و هم مهمتر از آنیکی از کارگردانانی است که علاقهاش به فیلمهای علمی تخیلی و کمیک بوکها باعث شد اولین سهگانه «مرد عنکبوتی» را کارگردانی کند و به همین واسطه تأثیر همیشگیاش را روی باقی تولیدات کمپانی مارول بهجا بگذارد. «دکتر استرنج در مولتی ورس دیوانگی» هم بعد از آنکه کارگردانش در میانه پروژه تغییر کرد و سم ریمی به آن اضافه شد، بهمراتب کنجکاویبرانگیزتر گشت.
این فیلم که محصول همین امسال است در ماه می در سینماها اکران شد و با فروشی نزدیک به ۹۳۰ میلیون دلار توانسته عنوان پرفروشترین فیلم سال تا به اینجا را از آن خود کند. همانطور که از آمار فروش پیداست تماشاگران فیلم را دوست داشتهاند و منتقدان از کارگردانی ریمی و نکات فنی آن تعریف کردهاند اما فیلمنامه فیلم با انتقاداتی همراه شده است.
- مستر نوبادی یا آقای هیچ کس
سال ساخت: ۲۰۰۹
امتیاز آیامدیبی: ۷.۸
امتیاز متاکریتیک: ۶۳
کارگردان: ژاکو ون دورمال
خلاصه داستان: آقای نوبادی مرد ۱۱۸ سالهای است که یکی از آخرین انسانهای فانی به شمار میرود. او در دورانی زندگی میکند که انسان راز جاودانگی را کشف کرده است. آقای نوبادی در خاطراتش سفر میکند و مقاطع زندگی حساسش را به یاد میآورد. او در هر مقطع حساسی با گرفتن تصمیم متفاوت، مسیر تمام زندگی پیش رو را تغییر میدهد. فیلم شرح سفرهای نوبادی به جهانهای مختلفی است که هرکدامشان ثمرهٔ یک تصمیمگیری متفاوت هستند.
«مستر نوبادی یا آقای هیچکس»از آن فیلمهایی است که میتوان کلی تحلیل فلسفی و انسانشناسانه دربارهاش متصور شد. به همین دلیل هم هست که امتیاز فیلم در آی ام دی بی چندان تعریفی ندارد اما فیلمی است که در نمایش اول خود در جشنواره ونیز موردتوجه قرار گرفت و منتقدان دربارهاش بسیار صحبت کردند. شبیه به دیگر فیلمهای فلسفی این لیست، «مستر نوبادی» هم از آن فیلمهایی است که برای فهم کامل و کشف نکات مفهومیاش شاید بهتر باشد بیش از یکبار به تماشایش بنشینید.
نکته ویژه فیلم در این است که قهرمانش در کودکی امکان دیدن آینده را دارد و همین باعث میشود تا زمان را به چالش بکشد. همانطور که نوبادی نهساله و نوجوان را در فیلم دنبال میکنیم، با نوبادی ۱۱۸ساله هم همراه میشویم. وقتی که دارد تصمیمات زندگی و چالشهایش با خانواده و عشق و عاشقیها را مرور میکند و در این مرورها انگار چندین زندگی را میزید. آنچه «مستر نوبادی»را برای تماشاگر بسیار جذاب میکند پرداختن به این سؤال اساسی است که اگر میدانستید هر تصمیمی زندگیتان را به کدام سو خواهد برد و چطور خواهد کرد، چه اتفاقی در ذهنتان میافتاد؟
- مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست
سال ساخت: ۲۰۲۱
امتیاز آیامدیبی: ۸.۳
امتیاز متاکریتیک: ۷۱
کارگردان: جان واتس
خلاصه داستان: هویت مرد عنکبوتی ناگهان فاش میشود. عکس او در سرتاسر شهر پخش شده و همه او را میشناسند. مرد عنکبوتی نزد دکتر استرنج میرود و از او میخواهد هویت واقعیاش را با یک جادو و سحر جایی بسیار دورتر از خانه مخفی کند. اما این جادو دقیقاً آنطور که باید عمل نمیکند و یک دریچه به جهانهای دیگر باز میکند تا شخصیتهای مختلفی از مولتی ورس وارد جهانی که روی کره زمین جریان دارد شوند.
بیست و هفتمین فیلم ابرقهرمانی مارول با محوریت یکی از محبوبترین ابرقهرمانان یعنی «مرد عنکبوتی». نکته خلاقانه این فیلم از سری «مرد عنکبوتی» در این است که پرداختن که جهانهای موازی این امکان را میدهد تا «مرد عنکبوتی»هایی از گذشته و از فیلمهای پیشین به این فیلم ورود کنند و رابطهٔ میان آنها، در کنار رابطه فرامتنی که میان خود فیلمها با یکدیگر برقرار میشود، جذابیتهای «راهی به خانه نیست» را دوچندان میکند.
این فیلم توانست عنوان پرفروشترین فیلم سال ۲۰۲۱ را از آن خود کند. فروش فیلم ازاینجهت مهم به نظر میرسد که «راهی بهسوی خانه نیست» در دوران همهگیری کووید اکران شد اما بااینوجود توانست به فروشی قابلتوجه دست پیدا کند.
- همه چیز همهجا به یکباره
سال ساخت: ۲۰۲۲
امتیاز آیامدیبی: ۸.۹
امتیاز متاکریتیک: ۸۱
کارگردان: دن کوان، دانیل شاینرت
خلاصه داستان: یک خانواده آسیایی در آمریکا مغازه لباسشویی دارند. مغازه آنها گیر مالیاتی دارد و در آستانه ورشکستگی است. درحالیکه آنان با مشکلات روزمره خانوادگی و اقتصادی دستوپنجه نرم میکنند، یک روز وقتی برای تحویل فاکتورها به اداره مالیات رفتهاند، یک نسخه دیگر از شوهر زن که برای یک جهان دیگر است در بدن او حلول میکند و به زن میگوید جهان آنها یعنی آلفا در حال نابودی است و زمین هم همینطور چرا که یک نیروی شر به نام جوبو توپاکی دارد در همهٔ جهانها هرجومرج غریبی ایجاد میکند تا همه چیز را به نابودی بکشاند.
مرد آلفایی از زن کمک میخواهد و میگوید او تنها کسی است که احتمالاً میتواند جلوی توپاکی بایستد و گوشزد میکند که همه نسخههای دیگر زن در جهانهای دیگر کشته شدهاند ...
فیلم «همه چیز، همهجا، به یکباره» یکی از خلاقانهترین و ویژهترین فیلمهای بیست سال گذشته هالیوود است. فیلمی با رویکرد غیرخطی، با مکانیسم روایی پیچیده و البته نبوغآمیز و ایده مرکزی منحصربهفردی که نمونهاش کمتر دیده شده.
این دو کارگردان پیشازاین فیلم «مرد ارتشی سوییسی» را ساختهاند که آن هم بهواسطه ایده اولیه عجیب و غریبش موردتوجه قرار گرفت. اما کاری که «دنی»ها، این دو کارگردان به این عنوان معروف شدهاند، در «همه چیز، همهجا، به یکباره» میکنند، دستنیافتنی است.
اینکه چطور یک داستان اجتماعی درباره زندگی سخت یک خانواده آسیایی و چالشهای خانوادگی میان اعضای یک خانواده را در قالب یک نبرد بیناجهانی به تصویر میکشند، خلاقیت ویژهای را میطلبد. فیلمسازان جوان نجات جهان را به نجات خانواده پیوند میزنند و از دل یک هرجومرج اساسی و کلی نبرد اکشن هیجانانگیز در نهایت به یک رابطه انسانی و عمیق مادر و دختری میرسند.
بهترین انیمیشنها با موضوع جهانهای موازی
- کارخانه هیولاها
سال ساخت: ۲۰۰۱
امتیاز آیامدیبی: ۸.۱
امتیاز متاکریتیک: ۷۹
کارگردان: پیت داکتر، دیوید سیلورمن
خلاصه داستان: یک کارخانه هیولاسازی با موجودات عجیب که وظیفهشان این است که به خواب بچهها بروند و آنها را بترسانند تا از ترس بچهها انرژی تولید شود. شبی دوتا از هیولاها با اتفاق عجیبی در خواب یک دختربچه روبهرو میشوند و در یک تصادف عجیب دختربچه از دنیای واقعی به کارخانه میآید و باعث وحشت همه میشود ...
«کارخانه هیولاها» یکی از محبوبترین انیمیشنهای پیکسار است. از آن انیمیشنهایی که هم کودکان و هم بزرگسالان را مجذوب خود میکند و آنها را وامیدارد تا رابطهای نزدیک با شخصیتهای اصلی یعنی هیولاهای بدترکیب و دختربچه بامزه پیدا کنند. فیلم در زمان خودش با استقبال ویژهای روبهرو شد و بیست سال بعد از اولین فیلم، کمپانی دیزنی ساخت سری دومش را در دستور کار قرار داد.
این ایدهٔ انیمیشن که دو هیولای اصلی یعنی سالی و مایک کشف میکنند خندهٔ بچهها انرژی بیشتری از صدای جیغ و ترسشان تولید میکند، ایده جالب و بشردوستانهای است که باعث میشود این انیمیشن به دل همه تماشاگران بنشیند. انیمیشنی که هنوز هم قدیمی نشده و تماشایش بسیار لذتبخش است.
- رالف خرابکار
سال ساخت: ۲۰۱۲
امتیاز آیامدیبی: ۷.۷
امتیاز متاکریتیک: ۷۲
کارگردان: ریچ مور
خلاصه داستان: در یک شهربازی سرپوشیده، یک بازی دستگاهی به نام فلیکس تعمیرکار است که در آن رالف غولپیکر بناها را خراب میکند و قهرمان بازی سریعاً دست به تعمیر آنها میزند. پس از پایان ساعت کار شهربازی، شخصیتهای بازیها در دنیای بازیها زندگیشان را شروع میکنند. رالف خرابکار شخصیت تنهایی است که کسی دوستش ندارد. او تصمیم میگیرد با بهدستآوردن مدال طلایی خودش را به دیگران ثابت کند و در این مسیر با دختری همراه میشود که دستگاه بازیاش بهزودی برای همیشه خاموش خواهد شد ...
انیمیشن «ٰرالف خرابکار» یکی از انیمیشنهای نوین دیزنی است. یعنی انیمیشنی است که داستانی متفاوت با داستانهای شاهزاده و پری دیزنی را پیش میبرد و قهرمانش نه یک شاهزاده یا شاهدخت اصیل و زیبا که یک رالف غولپیکر و خرابکار است که در بازی کامپیوتری خودش نقش شخصیت منفی را ایفا میکند. شخصیت منفی که کسی دوستش ندارد. همین نکته باعث میشود «رالف خرابکار» در میان آثار دیزنی، انیمیشنی متفاوت باشد و این تفاوت باعث محبوبیتش میشود.
ریچ مور کارگردان «رالف خرابکار» از جمله انیمیشنسازان به نام هالیوود است که سابقه ساخت آثار مهمی مانند «سیمپسونها» و «زوتوپیا» را در کارنامه خود دارد. «رالف خرابکار» خیلی خوب ساخته شده و قطعاً علاوه بر داستان بخش عمده جذابیتش را مرهون کارگردانی ریچ مور است.
- کورالاین
سال ساخت: ۲۰۰۹
امتیاز آیامدیبی: ۷.۷
امتیاز متاکریتیک: ۸۰
کارگردان: هنری سلیک
خلاصه داستان: کورالاین دختربچه یازدهسالهای است که با خانوادهاش به خانهای قدیمی در شهری جدید نقلمکان میکند. خانهای با حس و حال عجیب و همسایههای عجیبتر. پدر و مادر کورالاین شدیداً درگیر هستند و وقتی برای دخترشان ندارند. او دوستی هم در این شهر جدید ندارد و سرگرمی خاصی ندارد. تا اینکه یک روز کنجکاو میشود بداند پشت دریچهٔ کوچکی که در خانه قرار دارد چه چیزی پنهان است. او دریچه را باز میکند و از تونلی نورانی میگذرد و وارد جهانی میشود که در آنهمه چشمهای دکمهای دارند و...
این انیمیشن به شکل استاپموشن ساخته شده و داستان ترسناکش وجه تمایز آن از دیگر انیمیشنهای کودکانه است. جالب است بدانید به دلیل همین فاز ترسناک، دیدن این انیمیشن به کودکان زیر یازده سال توصیه نمیشود و البته بزرگسالان هم شبیه به یک انیمیشن کودکان با آن برخورد نمیکنند.
لحظات ترسناک «کورالاین» بسیار خوب و مهیج از آب درآمدهاند و تم کلی تنهایی کورالاین و کمبود توجه از طرف والدینش که او را به دنیای ترسناک دریچه سوق میدهد، آن حقیقت نهفته پشت داستان است که باید هر پدر و مادری را درباره تربیت و همراهی کودکانشان در سنین رشد، بترساند و نگران کند.
- مرد عنکبوتی: درون دنیای عنکبوتی
سال ساخت: ۲۰۱۸
امتیاز آیامدیبی: ۸.۴
امتیاز متاکریتیک: ۸۷
کارگردان: باب پرسیکتی، پیتر رمزی، رادنی راثمن
خلاصه داستان: نوجوان سیاهپوستی به نام مایلز مورالز در دوران بلوغ به سر میبرد و با خانوادهاش ارتباط نزدیکی ندارد. او از طرفداران مرد عنکبوتی است درحالیکه پدر پلیسش مرد عنکبوتی را تهدیدی برای جامعه میداند. مایلز که به گرافیتی کشیدن علاقه دارد، در حین نقاشی بر روی دیواری خرابه توسط یک عنکبوت رادیواکتیوی نیش میخورد و بهمرور مهارتهای عجیبی در او پدیدار میشوند.
یک اتفاق باعث میشود مرد عنکبوتیهایی از جهانهای دیگر وارد کره زمین شوند. ابرقهرمانهایی که هرکدام یکشکل و خصیصه دارند و حالا باید برای بازگشتن به جهان خود تلاش کنند.اگر این «مرد عنکبوتی» را خلاقانهترین و متفاوتترین مرد عنکبوتی تمام این سالها بدانیم، بیراه نرفتهایم. یک انیمیشن که در اصل محصول سونی پیکچرز است و در همکاری با مارول ساخته شده است. تصوری را که از فیلمهای مارول دارید فراموش کنید، چراکه این انیمیشن تکلیفش از همه فیلمهای مارولی جداست و راه خودش را میرود. فیلمی که نهتنها مرد عنکبوتیاش یک پسر نوجوان سیاهپوست است که چندین نسخه از مردهای عنکبوتی با شمایل مختلف در آن حضور دارند و جالبتر از همه حضور پیتر پارکر بهعنوان یک مرد عنکبوتی میانسال و جاافتاده است.
علاوه بر اینکه جهانهای موازی و مرد عنکبوتیهای مختلف باعث شدهاند داستان این انیمیشن بدیع و تازه باشد، فرمت کارتونیاش هم فرم آن را از باقی «مرد عنکبوتی»ها جدا میکند. این فرم کارتونی نهتنها بیش از هر چیزی به فضای کمیک بوکهای «اسپایدرمن» نزدیک میشود که قرابتهای مضمونی بسیاری هم در داستان پیدا میکند و حسابی روی آن مینشیند و یک مجموعه موزون را نتیجه میبخشد. این نکته خصوصاً وقتی اهمیت پیدا میکند که بدانیم «مرد عنکبوتی» ابرقهرمانی از کمیکبوکهاست که بیش از باقی ابرقهرمانان در سینما پرداخت شده و بیشترین فیلمهای ابرقهرمانی را به خود اختصاص داده است.
مورد ویژه: بهترین سریال درباره جهانهای موازی
- چیزهای عجیب
سال ساخت: ۲۰۱۶
امتیاز آیامدیبی: ۹.۷
امتیاز متاکریتیک: ۷۴
خلاصه داستان: در یک شهر کوچک در ایالت ایندیانا، چند دوست دبستانی باهوش و نابغه درگیر یک بازی عجیب میشوند. یکی از آنها یک شب با دوچرخهاش ناپدید میشود و جستوجو برای یافتن او آغاز میشود. دوستان او متوجه اتفاقاتی عجیب میشوند که بهنوعی با آن بازی گرهخورده. آنها درمییابند که در زیر شهرشان یک جهان وارونه دیگر وجود دارد و دریچهای از آن به شهر باز شده و موجودی هیولایی از داخل آن بیرونآمده و پسرک را به جهان وارونه زیرین برده است. آنها در ابتدا باید دوست خود را نجات دهند و در فصلهای بعد در پی بستن دریچه و نابودی جهان وارونه برمیآیند.
سریالهای زیادی خصوصاً درباره جهانهای موازی در سالهای اخیر ساخته شده است که از جمله آنها میتوان به «فلش» و «انسجام» اشاره کرد. اما همهٔ آنها یک طرف و سریال ویژه «چیزهای عجیب» در طرف دیگر قرار میگیرد. به همین دلیل از میان سریالهای بیناجهانی به شکل ویژه به معرفی «چیزهای عجیب» میپردازیم. یک سریال تینایجری که بیاغراق یکی از بهترین نمونههای سریالهای تینایجری در سالهای اخیر هم هست و این مسئله وقتی مهم به نظر میرسد که توجه ویژه به ساخت فیلمها و سریالهای تینایجری را در این سالها مورد بررسی قرار دهیم.
«چیزهای عجیب» سریال خلاقانه و نبوغآمیزی است. درست شبیه به قهرمانان کوچکش که البته در فصل چهارم که امسال منتشر شد دیگر بزرگ شدهاند و پا به دورهٔ اول جوانی خود گذاشتهاند. سریالی که به شکل جالبی، ماوراءالطبیعه را به بازیهای کودکانه و سحر و جادو را به دستاوردهای بزرگ علمی خصوصاً روانشناسی پیوند میدهد و از ترکیب آنها یک جهان خارقالعاده میسازد.
«چیزهای عجیب» از مهمترین تولیدات نتفلیکس هم هست که محبوبیتش کمپانی را متقاعد کرد تا برای فصل چهارم آن هزینه هنگفتی کند و سرمایه ۳۰ میلیون دلاری ساخت هر قسمت از فصل چهارم حتی رکورد «بازیهای تاجوتخت» در تولید پرهزینهترین سریال پلتفرمهای اینترنتی را بشکند.
یکی از نکات بارز «چیزهای عجیب» شخصیتپردازی آن و به شکل کلیتر فیلمنامهٔ قابلتوجهش است که از انسجامی ستودنی برخوردار است که در دل آن میتواند وقایع زمانی و مکانی مختلف را باهم دربیامیزد. شخصیتهای نوجوان سریال هرکدام پرداخت منحصربهفردی دارند تا در کنار هم قرارگرفتن آنها یک مجموعهٔ بینقص را نتیجه دهد که در آن هر چیزی که از یک فیکشن خوب انتظار دارید، برآورده میشود.
از الون دخترکی که نیروی ماورایی ذهنی قویاش مهمترین سد در برابر هیولای جهان زیرین برای تصرف دنیاست تا پسرک تپل و بامزهای که بعد کمیک ماجرا را در دل داستان تعلیقآمیز و حوادث ناخوشایند حفظ میکند. علاوه بر شخصیتپردازی هرکدام از بچهها، رابطه میان آنها هم یکی از نکات بارز روایی سریال است. این جمع کوچک از قهرمانان بیادعا در دل حادثه و بهواسطه روابط انسانیشان خیلی زود بالغ میشوند و منش آدمبزرگها را به خود میگیرند. اعتماد به نفسشان مثالزدنی است و تغییرات رفتاریشان در دوران بلوغ زمینهٔ ساخت یک مجموعهٔ تماموکمال از روابط انسانی را فراهم میکند. سریالی که درباره ارزش رفاقتها در لحظات بحرانی و شجاعت بهخرج دادن در آستانه رویارویی با مرگی دلخراش است.
نهتنها شخصیتهای اصلی سریال که بچهها هستند، بلکه کاراکترهای فرعی سریال که آدمهای بزرگ (والدین، پزشکان و مأموران) هم با کلی جزئیات رفتاری تصویر شدهاند تا هرکدام شبیه به یکتکه از پازل، این جهان اعجابانگیز را شکل ببخشند.
یکی دیگر از نکاتی که باید به آن اشاره کرد درباره برادران دافر یعنی کارگردانان سریال است. معمولاً کمتر پیش میآید که سریالی کارگردانان واحدی داشته باشد مگر آنکه کل سریال پروژههای شخصی کارگردانان باشند. (مانند «دروغهای بزرگ کوچک») درباره «چیزهای عجیب» هم قطعاً اهمیت نقش برادران دافر بر کسی پوشیده نیست. آنها همه این جهان را در ذهن خود ساختهاند. جهانی که ملهم از مهمترین اتفاقات و روحیات عمومی فرهنگی در دههٔ هشتاد میلادی ایالات متحده است. از جنگ نامحسوس آمریکا با روسیه بگیرید تا ریزهکاریهایی که تداعیکننده اصلیترین شمایل فرهنگ عامه در دههٔ هشتاد هستند.
در کنار اینها همانطور که خود دافرها گفتهاند، ردپای آثار علمی تخیلی و ترسناک مهم دههٔ هشتادی مانند فیلمهای اسپیلبرگ و جان کارپنتر در سریالشان دیده میشود. همانطور که میتوان استفاده خلاقانهشان از عناصری مربوط به گیم و بازیهای ویدئویی، رمانهای ترسناک و انیمههای ژاپنی را در «جیزهای عجیب» جست.
باید منتظر ماند و دید دو قسمت پایانی سریال که پایان نهایی آن را شکل میدهد و به نبرد نهایی خیر و شر در دو انسان با نیروهای ماورایی اختصاص دارد میتواند تماشاگران را راضی کند و مانند شروع سریال میخکوب کننده باشد یا نه.