مدرسه فیلمسازی راجر کورمن؛ مردی که هالیوود مدرن را ساخت

ترجمه اختصاصی سلام سینما - نگار رعنایی: روایت سینمای دهه ۷۰ آمریکا بدون اشاره به راجر کورمن ناقص خواهد بود؛ فیلمسازی که اگرچه بیشتر با لقب «پادشاه فیلمهای بیهزینه» یا «B-Movie King» شناخته میشود، اما تأثیرش بر سینمای مدرن آمریکا بهمراتب فراتر از عناوینش است. کورمن نهتنها با ساخت آثار کمبودجه و پرهیجان مخاطبان جوان را جذب کرد، بلکه با بنیانگذاری «مدرسه نامرئی کورمن» بسیاری از چهرههای سرشناس هالیوود را وارد صنعت سینما کرد.
آغاز یک افسانه
بروس درن، بازیگری که نخستین فرصتهای کاری خود را مدیون کورمن بود، خاطرهای از سال ۱۹۶۶ تعریف میکند: "از او پرسیدم چند فیلم ساختهای؟ گفت حدود ۶۰ تا. شگفتزده شدم. او فقط ده سال از من بزرگتر بود، اما حجم کارهایش انسان را حیرتزده میکرد." این تنها آغاز راه بود. کورمن در دهه ۶۰ با فیلمهای موتورسواری، ساحلی و موسیقی جوانان را هدف گرفت، اما دهه ۷۰ اوج شکوفاییاش شد.
در سال ۱۹۷۰ او کمپانی (New World Pictures) را بنیان نهاد. علاوه بر تولید آثار عامهپسند و پرهیجان نظیر (Death Race 2000) و (Caged Heat)، کورمن با واردات شاهکارهای کارگردانان بزرگی همچون فرانسوا تروفو، اینگمار برگمان، آکیرا کوروساوا و فدریکو فلینی، پلی میان سینمای هنری اروپا و مخاطب آمریکایی ساخت.
مدرسه فسلمسازی راجر کورمن؛ پرورشگاه بزرگان
مهمترین میراث کورمن نه فیلمهایش، بلکه نسلی از فیلمسازان و بازیگرانی بود که نخستین تجربههای جدی خود را با او آغاز کردند. نامهایی چون مارتین اسکورسیزی، رابرت دنیرو، ران هاوارد، جو دانته، آلن آرکوش و حتی جیمز کامرون از دل همین «مدرسه کورمن» بیرون آمدند. بسیاری از آنان بعدها برنده اسکار شدند، اما نخستین درسهای حرفهایشان را از مردی آموختند که به اقتصاد سینما و همزمان آزادی خلاق باور داشت.
اسکورسیزی درباره تجربه ساخت (Boxcar Bertha) در سال ۱۹۷۲ میگوید: "دانشگاه واقعی من کار کردن با راجر بود. او به ما آموخت با حداقل امکانات، نهایت خلاقیت را به کار بگیریم. محدودیت برای او فرصت بود و در عین حال آزادی عمل بسیاری به ما میداد."
ران هاوارد نیز که نخستین فیلم خود را با کورمن ساخت، از نگاه عملی او به مخاطب یاد میکند: "راجر میگفت فیلم همان چیزی است که روی پرده جواب میدهد. او حتی نمایش آزمایشی فیلم من را برای گروهی از سالمندان ترتیب داد و گفت: خنده، خنده است؛ مهم نیست از چه کسی بیاید."
خاطرات ستارگان از یک استاد
رابرت دنیرو که در فیلم (Bloody Mama) 1970 برای کورمن بازی کرد، او را کارگردانی «محترم، صمیمی و هوشمند» میداند که آزادی زیادی به بازیگران میداد. ویلیام شاتنر نیز دو تجربه متفاوت با او داشت؛ از فیلم سیاسی (The Intruder) گرفته تا کمدی جنجالی (Big Bad Mama). شاتنر به یاد میآورد که کورمن حتی در صحنههای پرخطر یا حساس، سعی داشت با تدبیر و خلاقیت، آرامش گروه را حفظ کند.
جو دانته، که ابتدا در بخش تدوین تیزرهای تبلیغاتی کار میکرد، میگوید: "ما برای ساخت فیلم (Hollywood Boulevard) تنها ۱۰ روز و ۶۰ هزار دلار داشتیم. تنها راه این بود که از نماهای فیلمهای دیگر استفاده کنیم. کورمن به ما اعتماد کرد و حتی وقتی نتیجه را دید، بیشتر از ما شگفتزده شد."
آلن آرکوش، کارگردان (Rock ’n’ Roll High School)، کورمن را مدیر و تهیهکنندهای منحصربهفرد توصیف میکند: "او مثل مدیران استودیوها نبود که همهچیز را به کمیته بسپارند. فقط کافی بود ایدهات را صادقانه توضیح دهی. او اعتماد میکرد. برای همین وقتی گفتم باید دبیرستان را منفجر کنیم تا فیلم جواب بدهد، پذیرفت."
فلسفه کاری راجر کورمن
راز موفقیت کورمن در ترکیب دو عنصر بود: اقتصاد و خلاقیت. او میدانست چگونه با بودجهای اندک فیلمی بسازد که هم مخاطب سرگرم شود و هم به تیم سازنده تجربهای بیبدیل بدهد. به همین دلیل، بسیاری از همکارانش او را «استاد فرصتسازی» مینامیدند.
بروس درن درباره نصیحت او میگوید: "راجر همیشه میگفت کلید این حرفه صبر و استقامت است. اگر عجله کنی یا خودت را با دیگران مقایسه کنی، شکست میخوری. باید دوام بیاوری." همین نگاه بود که باعث شد نسل تازهای از فیلمسازان، با اعتمادبهنفس و پشتکار، راه خود را در هالیوود پیدا کنند.
کورمن در سال ۲۰۰۹ اسکار افتخاری دریافت کرد؛ جایزهای که هالیوود با آن سرانجام نقش او را در تاریخ سینما به رسمیت شناخت. او گرچه خود هرگز فیلمهای پرخرج یا جوایز بزرگ را هدف نگرفت، اما نقش بیبدیلش در پرورش استعدادهایی که چهره سینما را تغییر دادند، غیرقابل انکار است.
در سالهای پایانی عمر نیز همچنان مورد احترام شاگردانش بود. آلن آرکوش از یک دیدار یاد میکند: "در جشن چهلمین سالگرد (Rock ’n’ Roll High School)، وقتی صحنهای از یکی از فیلمها را دید، آرام به من گفت: آلن، این تدوین عالی است. هنوز مثل یک استاد به شاگردش انگیزه میداد."
راجر کورمن، مردی که فیلمهای کمبودجهاش بارها دستمایه شوخی و تمسخر بود، در واقع معمار بخشی از سینمای مدرن آمریکا شد. امروز وقتی نامهایی چون اسکورسیزی، دنیرو، هاوارد یا کامرون بر قلههای هالیوود میدرخشند، ردپای مردی دیده میشود که با اندکترینها، بیشترینها را آفرید.