پیمان معادی: از حضور در جشن و شادی عذرخواهی کردم
به گزارش سلام سینما پیمان معادی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای بازی در فیلم سینمایی «درخت گردو» به کارگردانی محمدحسین مهدویان از سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر دریافت کرد. او در مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر 38 حضور نداشت و بعد از اعلام نامش، یک پیام تصویری از او پخش شد.
او در واکنش به حواشی جشنواره فیلم فجر سی و هشتم در نامهای به محمدحسین مهدویان نوشت:
"حسینجان! با تاخير زياد مبارک باشه جایزهی بهترين كارگردانيت.
اين عكس رو ديدم و ياد گپوگفتامون افتادم. یادته بهت میگفتم که بعضیا مدلشون كلن اینطوریه؟! کاریشونم نمیشه کرد! اون ضربالمثله رو برای همونا ساختن که توصیه میکرد نه سرمو بشکن، نه توی جیبم گردو بذار! حكايت ماست. حالا تو بهجای گردو بذار «درختِ گردو» كه روایتِ تصویری خودته، یا اصلن «ناگهان درخت» صفى يزدانيان یا حتی «درخت زندگى» ترنس ماليک.
درخت، درخته دیگه و واقعن چه خلقتی قشنگتر از درخت؟! یاد عباس کیارستمی میفتم که عاشق دارودرخت بود. یاد تکدرخت و هفتچنارش... یاد «طعم گیلاس» وقتی که میپرسید: «ناامید شدی؟» و بعد وسط اونهمه ناامیدی باز یه درخت امید میکاشت توی فیلم. میگم درخت و یاد تبرِ بیخبر از همهجا میفتم که فقط بهش حکم میدن: «تیشه بزن! از ریشه بزن!» كارى هم نداشته باش كه امثال فریدون مشیری گفتن: «من اینجا ریشه در خاکم...»
شما فقط بزن! حسینجان! یادته روز اول توی دفتر فيلم گفتم مهمترين دليلم كه قبول کردم توی این فیلم بازی کنم چيه؟ خب من به ریشه فکر میکنم. به اینکه ریشهها خشک نشه یا دستکم از اينى كه هست خشکتر نشه. ترجیح میدم یه جوونه امید بمونه برای جوونای ناامید. اينكه قصهاى بگيم از جفايى كه به مردم اين سرزمين شده و جهان سكوت كرده دربرابرش. قصهای كه حتی بيشتر مردم خودمون ازش بیخبرن!
من بابت حضور در جشن و شادی و فرش قرمز عذرخواهى کردم، واسه خاطر جوونایی که ریشه در خاک ما داشتن و ابر شدن وسط آسمون تهرون. من خودم رو از شركت در يک جشن خصوصى محروم کردم وسط عزای عمومی و...
ازت ممنونم بابت اظهار لطفت به من هنگام دريافت سيمرغم. ولى اينكه بهقول تو در تماممدت جشنواره در كنار فيلم خودمون بودم و تمامقد ازش حمايت كردم، كمترين وظيفهی منِ بازيگر هست، تا تلاش كنم هر چه بيشتر صداى بیصداى «قادر مولانپور» رو به گوش مردم برسونيم. اصلن مگه تو گپوگفتامون هميشه همينها رو نمیگفتيم؟!
به اون دوستانى هم كه دارن اين روزا ناشيانه تلاش میكنن حواسپرتی درست كنن بگو «داداش! داری اشتباه میزنی!» كدوم تحريم؟! تحريم فيلمم؟! تحريم اونهمه زحمت و تلاش؟! بهشون بگو شما كه خودتون الههی تحريم هستین، شما ديگه چرا؟!
فاجعه بمباران شیمیایی سردشت و فاجعهی سقوط هواپیمای اوکراینی، هر دوش اشک منو درمیاره. من که گریههامو تحریم نکرده بودم، خندههامو تحریم کردم. داورها هم لطف داشتن و اين نقشآفرينى رو شایستهی اين جايزهی باارزش دونستن. ولى جايزهی اول من كماكان همون تشويق مردم توى سالنها بود. همين كه قصهی اين ظلم رو شنيدن و اشک ريختن. میدونی خیلیا حواسشون نیست که سایه میگه: «ای عشق! همه بهانه از توست» حالا حکایت منه و اینهمه شکایت و راهِ دور و آهِ دیر و ضربهی شمشیر دوست و دشمن.
جشنواره، سیمرغ، سینما، فیلم، درخت... همه بهانهست. ما دوست داریم عشق قدرت بگیره که ثبت بشه بر جریدهی عالم، اون دوامی که حافظ ازش حرف میزد.
حسین عزيز! منم مثل خيلياى ديگه حالم خوب نبود. هنوز هم که چهل روز گذشته، بازم حال هیشکی خوب نشده. هفتهی بعد یه فيلم ديگه در جشنوارهی برلین دارم. اونجا هم نمیرم و عذرخواهی كردم. خود جشنواره هم كه براى همدردى با مردم، خوشىهاى بیوقتش رو حذف کرد و افتتاحیه نگرفت و هزینهی اون ریختوپاش رو شادباش کرد براى مردم عزيز سیستانوبلوچستان. فرش قرمزها حذف شدند و شعار جشنواره شد: با سينما كنار هم!
حسینجان! حرف زیاده... زیادهحرفی نیست. بازم موفقيت فيلم و سیمرغت مبارک. دمت گرم، هم براى حرفهاى خوبت هم بابت اينكه جايزه ات رو به همسرت تقديم كردى. هيچ چيز در دنيا مهم تر از خانواده نيست و كسى كه به خانواده اش اهميت ميده مثل همون درخت تنومندى ميشه كه ريشه زيادى در خاك داره! راستش! من بهقول خودت هیچوقت به حواشی فکر نمیکنم. به تو هم میگم زياد اهميت نده به اینکه دیگران چه قضاوتی دارن، از کاری که بهخاطر قلبت انجام میدى.
مسعود کیمیایی توی فیلم «اعتراض» میگفت: «ما کاری به حکم نداریم. حکم رو کاغذ مال محکمهس...»
صائب تبریزی هم که دیگه حسنختام ماجراست: به من دورویی مردم چه میتواند کرد؟ که با دورنگی لیل و نهار ساخته ام."
عکس تیتر: رامونا میریان