چرا بازی مرکب سریال خوبی نیست؟ | وقتی در قلب نظام سرمایهداری کار میکنی و ژست چپ میگیری!

اختصاصی سلام سینما - مازیار وکیلی: ایدئولوژی چپ همیشه درون خود تناقضهایی دارد که او را به سمت نابودی سوق میدهد. برخلاف باور روشنفکران چپ دلیل شکست این ایدئولوژی اجرای بد آن نیست بلکه تضاد آن با سرشت بشری است. یک مثل بسیار معروف وجود دارد که چپها روی کاغذ بهترین برنامهها را دارند و میتوانند بهترین تئوریها را برای اداره یک جامعه ارائه کنند اما زمانی که کار به مرحله اجرا میرسد آنها ناتوان از اجرای ایدههای خود دستها را به علامت تسلیم بالا میبرند. شاید بهترین مثال برای اثبات این موضوع اتحاد جماهیر شوروی باشد. کشوری غول آسا که همیشه درباره آن پروپاگاندا صورت میگرفت. روشنفکران ایرانی که اکثراً تفکر چپ داشتند از این کشور یک بهشت زمینی ساخته بودند که در آن وضعیت زندگی عالی است و مردم برادرانه و در وضعیتی برابر کنار هم زندگی میکنند. اما تناقضهای درونی این ایدئولوژی سرانجام کار دست اتحاد جماهیری شوروی داد و این کشور از درون فرو پاشید.
بیشتر بخوانید:
منتقدان خارجی در مورد فصل پایانی سریال بازی مرکب چه گفتهاند؟ | چکیده نقدها و امتیازها
نقد و بررسی فصل سوم سریال بازی مرکب: آخرین حمله سهمگین و آغاز راهی پر از تعلیق
شاید برای بسیاری از مردم از جمله خوانندگان این مقاله این سوال پیش بیاید که چرا چپ کار نمیکند؟ پاسخ آن واضح است. چون خلاف سرشت بشری است. لودویگ فون میزس یکی از بزرگ ترین اقتصاددانان لیبرال اعتقاد دارد دلیل همه فعالیتهای انسان از جمله فعالیتهای اقتصادی کنش انسانی است. فردریش فون هایک دیگر اقتصاددان لیبرال هم اعتقاد دارد ساختارهای اقتصادی از جمله بازار آزاد محصول بی نهایت کنش، تبادل و قرارداد بین انسانها است که نظمی خودجوش را به وجود میآورد که این نظم خودجوش شکل گرفته برپایه عرضه و تقاضا در نهایت باعث شکل گیری نظم اجتماعی میشود. به بیان سادهتر متفکران لیبرال اعتقاد دارند اگر شما ده هزار تومان پول دارید تنها کسی که میتواند تصمیم درستی برای خرج کردن این پول بگیرد خود شما هستید، چون خود شما خیر و صلاح خود را بهتر از هر کسی میدانید. در حالی که ایدئولوژی چپ میگوید نه ما به عنوان دولت یا حزب خیر و صلاح شما را بهتر تشخیص میدهیم و برای شما برنامه ریزی میکنیم که چگونه این ده هزار تومان را خرج کنید.
اما همه این توضیحات چه ربطی به سریال «بازی مرکب» داشت؟ همه این توضیحات برای تشریح زیست جهان این سریال لازم بود. چون «بازی مرکب» هم مانند دهها محصول هنری دیگر در این سالها برخاسته از یک تفکر چپ است. خالق سریال اعتقاد دارد جهان سرمایهداری که در سریال مهمانان وی.آی.پی نماینده آن هستند در حال استثمار مردم فقیر است. بازیکنان حاضر در مسابقه مرگبار سریال همان مردم بیچارهای هستند که مانند گلادیاتورها به جان هم میاُفتند تا برنده نهایی مبلغ هنگفتی شوند که طراحان بازی برای آنها تهیه کردهاند. سوال اصلی اما این است: خالق سریال «بازی مرکب» را با پول چه کسانی ساخته است؟ مگر غیر از این است که هزینه سریال را یکی از همان شرکتهای سرمایهداری تقبل کرده است؟ هوآنگ دونگ هیوک از پاسخ به این سوالات طفره میرود و به جای آن تمام قد به کشور خودش حمله میکند که چرا در آن فساد و نابرابری وجود دارد. هیوک بهتر است به جای ساخت چنین سریالی نگاهی به همسایه شمالی خود بیاندازد و از خودش این سوال را بپرسد در کشور کاملا برابری مانند کره شمالی آیا اساسا میشود به ساخت سریالی مانند «بازی مرکب» فکر کرد؟ شاید به خاطر همین تناقضها است که هیوک با تمام شعارهایی که میدهد به نتیجه دلخواه خود نمیرسد. ذهن تماشاگر در طول تماشای سریال بیشتر از این که درگیر شعارهای چپگرایانه هیوک شود درگیر خشونت و تعلیق سریال است و بعید است کسی زیاد درگیر مضمون و محتوای «بازی مرکب» شود. سرمایه داری هر ایرادی داشته باشد یگانه ایدئولوژی است که از آزادی و حق انتخاب فردی افراد جامعه دفاع میکند، باعث انباشت ثروت میشود و به شما اجازه میدهد در زندگی خود پیشرفت کنید. پس بهتر است امثال هیوک هم به جای ساخت سریالهایی مانند «بازی مرکب» نگاهی به همسایه شمالی خود بیاندازند تا متوجه شوند چپ را هرجور تفسیر کنی در نهایت بازنده است.