جستجو در سایت

1396/12/04 00:00

فیلم‌ تاپ هالیوودی ایرانیزه شده

فیلم‌ تاپ هالیوودی ایرانیزه شده

 

هومن سیدی آخرین فیلمش را روانه جشنواره فجر کرده و این بار برخلاف سایر آثار گذشته‌اش، ادای فیلم‌های خارجی را در نمی‌آورد بلکه یک فیلم هالیوودی را ایرانیزه می‌کند و در بهترین حالت آن را به تصویر می‌کشد. « مغزهای کوچک زنگ زده » مثل دیگر فیلم‌های سینمای امروزه ما تکراری نیست و شبیه به آثار روشنفکری و یا دنباله رو اصغر فرهادی هم نیست. آخرین اثر هومن سیدی برای خودش یک فیلم مستقل به شمار می‌رود که می‌تواند سبکی را به سینمای ایران معرفی کند که کارگردانان در آن درجا می‌زنند. شاید مانی حقیقی فقط توانسته باشد در برخی آثار خود تا این حد به یک روایت سینمایی مشابه استانداردهای بین‌المللی ولی در فضایی کاملا بومی نزدیک شده باشد ولی هومن سیدی مرزهای نزدیکی را هم گذر کرده و دقیقا فیلمی ساخته که هم مخاطب عام را جذب می‌کند و هم مخاطب خاص را. رسیدن به رگ سلیقه هر دوی این قشرها در جامعه ما کاری بس سخت است که کمتر کارگردان ایرانی به آن دست پیدا کرده است. فیلم‌های کارگردانان نسل جدید سینما نشان می‌دهند که این افراد از کارگردانان قدیمی و مطرح سینمای ایران بهتر می‌دانند باید چه بسازند و مخاطب چه می‌خواهد.

فیلم در حلبی آباد حوالی تهران شروع می‌شود و روایتگر یک مشت قلچماق است که برای مردی به اسم شکور (با بازی فرهاد اصلانی) کار می‌کنند. کار این بزن بهادرهای بی‌مغز محافظت از آشپزخانه مواد مخدر شکور و امپراتوری فاسد اوست. شاهین (با بازی نوید محمدزاده) برادر کوچکتر شکور است که کمی تا قسمتی قاطی دارد و به همین سبب شکور هیچ کار مهمی را به او نمی‌سپرد. شهروز برادر کوچکتر این دو که سنش به ۱۵ سال هم قد نمی‌دهد، بیشتر مورد اعتماد شکور است و این مساله شاهین را آزار می‌دهد. خواهر آنها یعنی شهره در یک آرایشگاه کار می‌کند و غیرتی بازی‌های شاهین روی مدل آرایش کردن و تیپ او تاثیری ندارد. اوضاع وقتی نابسامان می‌شود که فیلمی از شهره در موبایل‌ها پخش می‌شود و از آنسو پلیس هم رد محل آشپزخانه را می‌زند…

بازیگران فیلم از ستارگان آن تا نقش‌های فرعی همگی بازی عالی از خود نشان داده‌اند. نوید محمدزاده با اینکه کمی تکراری شده و بازهم همان نقش آدم عصبی و به اصطلاح فریکی همیشگی خود را بازی می‌کند ولی چشمه‌هایی برای پرداخت به کاراکتر خود از خود نشان می‌دهد که این تکراری شدن را می‌پوشاند. شاید بهتر باشد نوید محمدزاده همانطور که در تئاتر نقش‌های متفاوتی بازی کرده، در انتخاب نقش‌های سینمایی خود هم کمی متفاوت‌تر عمل کند تا به ورطه تکرار بیش از حد نرسد. حتی بازیگران مهمانی مثل نازنین بیاتی در حضور کوتاه مدت خود به قدرت تیم بازیگری فیلم می‌افزایند و این نکته می‌تواند خودش به تنهایی برگ برنده یک فیلم باشد. حال به این مساله فیلمنامه جاندار هومن سیدی را اضافه کنید که پرمحتواست و هیچ شعارزدگی و سیاه‌نمایی خالصی از خود نشان نمی‌دهد.

 اشتباه نکنید! فیلم مغزهای کوچک زنگ زده به شدت سیاه و خشن است و سکانس‌هایی دارد که خشونت در آن به حد اعلا می‌رسد، اما این ویژگی‌ها ختم به تهمت سیاه‌نمایی نمی‌شود چرا که فیلمساز توانسته در عین حال روزنه‌های امید را نیز نشان دهد. به واقع در مغزهای کوچک زنگ زده صرفا شامل یک سری بدبختی و فلاکت نیستیم که بی‌سرانجام و در پایانی باز به اتمام برسند، بلکه شاهد خط داستانی هستیم که خرده روایت‌هایی در بطن خود دارد که هیچ کدام اضافه نیستند و در حقیقت مهمترین موضوع برجسته فیلم این است که فیلم به اندازه نگاه می‌کند.

فیلمنامه به شدت واقعیست و به جریان افتادن آن بدون اغراق‌های اضافی و سکانس‌های تارانتینو مانندی (که در آثار پیشین سیدی به چشم می‌خورد) در داخل خاک‌های حواشی شهر تهران، به همراه فضاسازی و میزانسن درست و دقیق باعث شده که مغزهای کوچک زنگ زده تاثیری که باید داشته باشد را روی بیننده بگذارد. فیلمبرداری فیلم از صحنه‌های به خوبی چیده شده نکته مضاعفیست که این اثر سینمایی را بی‌نقص می‌کند. به تمام موارد ذکر شده باید موسیقی متن بی‌نظیر را اشاره داشت که از صحنه ابتدایی همراه با سکانس‌ها پیش می‌رود و تا سکانس پایانی زیر پوست تک تک نماها می‌نشیند. هومن سیدی بخشی ازتدوین کار را هم خود بر عهده داشته و این جسارت ستودنی او باعث شده که ریتم فیلم آهنگین باشد و هیچ لحظه‌ای از پا نیفتد.

مغزهای کوچک زنگ زده فیلم ماندگار و شاهکاری در تاریخ سینمای کشورمان نیست ولی اولا از بیشتر آثار دیگر در جشنواره امسال یک سر و گردن بالاتر است و دوما می‌تواند فیلمی جریان‌ساز باشد و نسلی از فیلم‌های با داستانی قوی و محکم را به سینمای کشورمان وارد کند.