جنگ و فقط جنگ
"جنگ و فقط جنگ"
گاهی ما از فیلم ، موضوعی داستانی میخواهیم ، موضوعی که بشود آنرا
براحتی هضم کرد. داستانی که بشود آنرا برای دیگران تعریف کرد و
چارچوبی برای محدود و منظم کردنِ ذهن ِ خودمان.
اما به محض اینکه فیلمی واقعه ای را دقیقا در مقابل ما قرار میدهند و ما
را مجبور به تجزیه و تحلیل میکنند عده ای از ما چون توانایی ِ تماشای
آن را بدون ِ چارچوب نداریم از فیلم ایراداتی در زمینه ی داستان سرایی
میگیریم. یک فیلم باید دارای شروعی خوب و پایانی خوب باشد و
درنهایت ، داستانی که این دو نقطه را به هم برساند.
شروعِ فیلم با سرگردانی سربازان در خیابان آغاز میشود و در همان
شروع ، مخاطب را به صندلی میخ کوب میکند.
داستان ِ کلی در رابطه با واقعه ایست که در جنگ جهانی دوم با نفوذ
آلمان به دانکرک رخ داد و تلاش ارتش انگلستان را برای خارج کردن
سربازانش از این منطقه نمایش میدهد.جایی که صحنه های جنگ آنطور
که باید شما را به استرس و ترس وا میدارد و تنفری در شما از جنگ
بوجود می آورد.
چگونه میشود با موسیقی ، فیلمی را ده ها برابر با ارزش تر کرد.
این سوال را باید از هانس زیمر، آهنگساز ِآلمانی پرسید که
سابقه ی همکاری با نولان را در فیلم بین ستاره ای دارد.
قسمت هایی از فیلم که بین ِ ناامیدی وامیدواری ست تنها بوسیله ی قدرت ِ
آهنگسازست که شما جو فیلم را متوجه میشوید و شما را به جریان فیلم
برمیگرداند و تدوین صدا بقدری خوب انجام شده که گاهی خود را در
بین ِ سربازان ِ درون جنگ میبینید.
اگر فیلمی بین المللی اکران میشود باید به این نکته که شاید تمام مردم دنیا
ازین حادثه ی تاریخی اطلاع نداشته باشند توجه کرد اما نولان انگار
احساس میکند که تمام مردم دنیا به خوبی با واقعه ی دانکرک آشنا هستند
که اینطور نیست و در بعضی صحنه ها مخاطب با مشکل ِ گم کردن ِ
موقعیت ، بعضی قسمت ها را از دست میدهد و سردرگم میشود.
زمان بندی های نولان بسیار پیچیده ست و گاهی ناهماهنگ .
در روایت ِ داستان های هم زمان باید چند داستان باهم روایت شوند مگر
اینکه هرکدام در سیاره ای با اختلاف زمانی قابل توجه نسبت بهم قرار
داشته باشند.
فیلمها براساس دیالوگ ها و برخی صحنه ها ماندگار میشود ، این فیلم
دیالوگ ِ خاصی ندارد غیر از صحبت های پیرمرد در کشتی و دو دقیقه
ی پایانی ِفیلم که عملاَ چیزی جز شعار نیست اما صحنه های ماندگار
جالبی دراین اثرنهفته که این فیلم را درمیان فیلم های جنگی ِ خوب قرار
میدهد.
نولان با ساخت ِ این فیلم نشان داد در روزگاری که فیلم ها با ضعف ِ
شدید جلوه های ویژه روبرو هستند ، میشود فیلمی ساخت که مخاطب را
وارد اثر ِ خودش کرده و مانند سربازان دانکرک سردرگم کند.